به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر
صبح قزوین؛ سوم خردادماه سال 61 رویدادی ملی است که به نوعی هویت ایرانی و اسلامی در آن با مقاومت و ایستادگی رزمندگان در مقابل دشمن تا دندان مسلح جلوهگر بود زیرا اگر این مقاومت و رهبریهای حکیمانه امام راحل نبود، نه حماسه آن پیروزی تحقق مییافت و نه حماسه حضور مردم در جشن بعد از این پیروزی.
عبدالله شقاقی یکی از رزمندگان قزوینی است که سختی و شیرینی عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر را چشیده و آن را به خوبی به یاد دارد.
وی در تشریح رویدادهای عملیات خرمشهر روایت میکند: به مدت 30 سال در تیپ صاحبالامر (عج) قزوین خدمت کرده و در مرداد الی شهریورماه سال 60 بعد از گذراندن دورههای آموزش رزمی و نظامی در اطراف قزوین، وارد جبهه و شمال غرب و مهاباد شدم.
شقاقی میافزاید: شهر مهاباد از جمله شهرهای کردنشین و استان آذربایجان غربی محسوب میشود که آن زمان حزب دموکرات کوموله آن را به عنوان پایتخت اعلام کرده بود؛ به مدت سه ماه به عنوان بسیجی به همراه 55 نفر دیگر در آنجا حضور داشتیم و از این تعداد تنها 20 نفر برگشته و مابقی شهید و مجروح شدند.
آموزش نظامی به بهانه حضور در جبهه...
رزمنده دوران دفاع مقدس عنوان میکند: در اواخر آذرماه سال 60 و بعد از اتمام حضور سه ماه در منطقه به قزوین برگشتم؛ بعد از مدتی دوره آموزش نظامی را به مدت 15 روز در لشگر 16 زرهی گذرانده و بعد از اتمام دوره در 14 فروردین ماه سال 61 برای حضور در عملیات فتحالمبین به مناطق جنوب کشور اعزام شده و تقریبا 45 روز در آنجا بودیم.
وی ادامه میدهد: در این مدت و حضور در منطقه جنوب کشور، آموزشهای مختلفی را گذرانده و در 9 اردیبهشت ماه سال 61 وارد عملیات شدیم؛ در این روند نیروهای ارتش و سپاه با هم ادغام و یک گردان از قزوین به فرماندهی حسن قاقازانی برای عملیات خرمشهر آماده شد.
شقاقی با بیان اینکه عملیات آزادسازی خرمشهر در چهار مرحله اجرا شد، عنوان میکند؛ در مرحله نخست، حوالی ساعت هشت شب دهم اردیبهشت ماه به سمت مقصد مورد نظر عملیات حرکت کرده و 6 صبح به محل مقابله با دشمن رسیدیم؛ دشمن با دیدن ما تیراندازی کرده و مردم راهپیماییوار حرکت میکردند، این همان لحظاتی بود که امام خمینی (ره) عنوان کردند نور الهی به کشور جلوهگر شده است.
نور الهی در رزمندگان جبهه جلوهگر بود...
رزمنده دوران دفاع مقدس یادآور میشود: مردم هیجان و شجاعت عجیبی داشته و به توپ و تیرهای دشمن توجهی نداشته و مسیر خود را ادامه میدادند؛ مدتی که در پایگاه هوایی پنجم شکاری اهواز مستقر بودیم حضور، همدلی و همراهی مردم در تمام عرصهها به ویژه مراسمهای معنوی و مذهبی و نمازهای جماعت بسیار گسترده بود و همین باعث پیروزی رزمندگان در برابر نیروهای بعثی و دشمن تا دندان مسلح شد.
وی اذعان میکند: در ابتدا به روستایی در نزدیکی اهواز-خرمشهر نزدیکترین محل به دشمن منتقل شدیم؛ از آنجا حوالی ساعت 10 صبح به سمت اهواز-خرمشهر پیش رفته و سنگرهای عراقیها را تصرف کردیم اما یک الی دو ساعت طول کشید و دشمن با تجهیزات حساب شده از جناحهای مختلف با پاتک به سمت ما در حرکت بود و در همین حال از ناحیه کمر و زانو زخمی و به منزل منتقل شدم.
شقاقی در بیان قدرت نظامی رزمندگان در برابر نیروهای بعثی میگوید: نور الهی به کشور جلوهگر شده بود و مردم حق و باطل و حقانیت جمهوری اسلامی را به خوبی درک کرده بودند، در حالی که گروههای ضد انقلاب نیز در آن دوره فعال بوده و به ترور مسئولان، مبارزه مسلحانه و فرار بنی صدر اقدام میکردند.
رزمنده دفاع مقدس در بیان خاطرهای تصریح میکند: برای رسیدن به جاده اهواز-خرمشهر از سمت کارون، مسیر 17 الی 18 کیلومتری را طی کردیم؛ مسیر به اندازهای برایمان سخت گذشته بود که وقتی به مقصد رسیدیم احساس کردیم ساعت یک الی دو بعدازظهر است؛ زمین جاده شورهزار بود و از شدت تشنگی دنبال آب بودیم، چند متر جلوتر آب راکدی را مشاهده کرده و با نزدیک شدن متوجه شوری و غیرقابل شرب بودن آن شده و نتوانستیم بیاشامیم.
فداکاری در اوج بحران...
وی در بیان خاطرهای دیگر ادامه میدهد: در مرحله نخست عملیات خرمشهر، عراقیها در ابتدا بعد از تأملی به رزمندگان حمله و به نیروهای ایرانی فشار آورده و رزمندگان مجبور به رهاسازی جاده خرمشهر-اهواز شدند.
شقاقی بیان میکند: بنده و تعدادی بسیجی دیگر از قزوین به علت جراحت در منطقه مانده بودیم و در همین حین یکی از رزمندگان قزوینی بنده را به داخل وانت داتسون و کنار نیروهای رزمنده زخمی دیگر منتقل کرد؛ در این شرایط و تب و تاب پرتاب گلولههای توپ و تانک عراقیها، خودرو به داخل شورهزار فرو رفت.
رزمنده دوران دفاع مقدس تصریح میکند: هیچ فردی برای خارج ماشین از شورهزار حضور نداشت و مجبور به همراهی راننده برای خارج کردن خودرو شده و بعد از خروج به منطقهای امنتر به یکی از بیمارستانهای اهواز منتقل و از آنجا توسط هواپیمای باری به مشهد منتقل شدم.
وی ابراز میکند: بیمارستانها به علت اذدحام مجروحان لبریز شده بود و به یکی از مدارس منتقل و بعد از زیارت امام رضا (ع) توسط هواپیما به تهران و از آنجا به قزوین منتقل شدم.
مسائل دینی و شرعی بیشترین دغدغه مردم در زمان جنگ بود
شقاقی اظهار میکند: در مسیر حرکت به سمت جاده اهواز-خرمشهر حوالی ساعت 6 و سی دقیقه به نقطهای رسیدیم که فرماندهان گفتند اگر نماز صبح را اکنون نخوانید بعدا قضا میشود؛ با خود تأمل کردیم چطور در این شرایط اضطراری نماز اقامه کنیم؟ معاون گردان گفت: در حال دویدن رو به قبله نیت کرده و نماز بخوانید و ما هم این گونه نماز را اقامه کردیم.
رزمنده دوران دفاع مقدس بیان میکند: بیشترین دغدغه مردم و رزمندهها در زمان جنگ مسائل دینی و شرعی بود و برکات خداوند هم نازل میشد؛ این برکات در برابر پیروزی و مقاومت علیه جبهه باطل و نیروهای بعثی قابل مشاهده بود زیرا با دست خالی در برابر رژیم بعثی ایستادگی میکردیم.
وی میگوید: سختیهای جنگ، مردم را آب دیدهتر میکرد، عراق ابتدا تا چهارده کیلومتری اهواز پیش رفت اما مقاومت مردمی نقشههای آن را بر آب کرد؛ روز نخست و با عملیات و بمباران فرودگاه و تهران توسط عراقیها امام دستور پرواز 40 هواپیما را صادر کرد که بسیار ارزشمند بود؛ دشمن حساب شده پای کار آمده بود اما رهبری امام، مقاومت، شجاعت و ولایت پذیری مردم موجب پیروزی در برابر این نیروها شد.
این رزمنده ادامه میدهد: شب عملیات بعد از عبور از رودخانه کارون، وارد میدان مین شده و نیروها به ستون یک از آن عبور کرده و مشکلی برای عبور وجود نداشت زیرا منطقه توسط نیروهای قبلی پاکسازی شده بود؛ بعد از آزادسازی خرمشهر مردم در خیابانها حضور یافته و جشن پیروزی گرفتند.
وی در پایان یادآور میشود: کشور در زمان جنگ شرایط سختی داشت زیرا دشمن نقشه فلج کنندهای برای کشور با برانداختن نظام و بازگشت مجدد نظام طاغوت، ترور مسئولان کشور اعم داشت، از سوی دیگر رئیس جمهور کشور هواخواه دشمن و خائن ملت بود اما ایستادگی مردم و رهبری فرزانه امام راحل باعث پیروزی شد و این رشادتها نباید به فراموشی سپرده شود.
انتهای پیام/4006
دیدگاه ها