۱۸/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۸ شنبه

صبح قزوین مي گويند روضه خوان فاطميه مجتبي است!
کد خبر: ۳۶۷۹ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

عهدنامه ششم؛

مي گويند روضه خوان فاطميه مجتبي است!

امامي كه غريب مادراست. آقاي غريبي كه نشان غريبيش را ازكوچه ي بيرحم كتك خوردن مادر به يادگار گرفته است. يا امام حسن به حق مادرت ادركنا!

مي گويند روضه خوان فاطميه مجتبي است!

خداوندا!

با چشمانت كه آن ها را خوابي نيست و با ركن ستونت كه آن را ك‍ژي و سستي نيست و با اسما و نام هاي عظيمت ما را حفظ فرما و بر محمد و آل محمد درود فرست.
.
.

كه تو شنونده دعائي و به ما نزديكي و اجابت كننده دعائي!

                                                           "دعاي روز چهارشنبه منتسب به حضرت زهرا(سلام الله)"

سلام اي طلوع غريبانه عشق                              سلام اي طلوع سحرگاه رفتن

سلام اي همه لحظه هاي جدائي                          خداحافظ اي شعر شب هاي روشن!

السلام عليك يا سيدۀ نساءالعالمين

السلام عليك يا قرۀ العين الرسول.
.
.

آه مدينه، مدينه.
.
.

ديار غربت فرزندان در شهر پدر، چه بگوييم؟

چه بگوئيم از اين همه داغ؟

كاش نداي علي در گوش عالم نمي پيچيد آن گاه كه به دردانه هاي غريبش گفت:" آرام بگرييد!"

سلامي ديگر به مادري غريب و گمنام! به داغ دار و داغديده دل مدينه!

چه قدر دردناك است كه روزگاري را مي گذرانيم كه بايد هر روزش را با بغض خفه شده در گلو به شب برسانيم و درد و رنج مادري كه خود هزاره درد است رو ببينيم و نتوانيم دم برآوريم!

و باز اين شرم در و ديوار و آتش سوزان است كه ما را چون شمع آب مي كند و به جز نفرين بر اين زمانه نامرد نمي توانيم واگويه اي داشته باشيم!

يا حضرت بانو!

با چشم هائي اشكبار، با قلب هائي تب دار و پاهائي لغزان همراهت شده ايم در اين سال فاطمي و با ذكر " يا فاطمۀ الزهرا" در كوچه هاي غم و غربت كه قحطي يك مرد بود، آرام گام بر مي داريم كه مادر پهلو شكسته سريع تر از اين، قادر به گام برداشتن نيست!!!

مگر اين كوچه هم به جائي ختم مي شود؟!

آن روزها حسن(عليه السلام) مي گفت:" ايستادم به نوك پنچه پا، اما حيف!

دستش از روي سرم رد شد و.
.
.
.
بر مادر خورد!!

نوشته اند كه پيشاني ات به جائي خورد                        خلاصه ضربه ي بد، اين چنين اثر دارد!

 بزرگ بانوي اين شهر باورت مي شد؟                        ز خاك كوچه حسن گوشواره بر دارد؟

يا امام حسن(عليه السلام) به فداي مادرت، به فداي همان لحظه اي كه.
.
.
.
.
.
پير شدي!!

امروز همراه شده ايم با آقاي غريبي كه تنها شاهد سيلي خوردن مادر بود!

مي گويند روضه خوان فاطميه مجتبي است، و امروز ما آمده ايم ميهماني كريم اهل بيت و دوباره همان نوا.
.
.

اين بار به صداي امام حسن(عليه السلام)؛

ناله يا فاطمه در حرم افتاد                واي واي مادرم افتاد!

يا كريم اهل بيت بيا امروز ببين ما چقدر سوختيم در روضه هاي در .
.
.
كوچه .
.
.
مدينه!

اي بانوي ياس هاي بي نشان، امروز به بزم اشك و آه تنها نيامده ايم،

امروز براي بستن عهدي ديگر نزد شما شفيعي كريم آورده ايم!

همراه ما امام غريبي است كه كريم هم هست.
امامي كه به تابوبتش هم رحم نكردند و تير بارانش كردند.

امامي كه غريب مادراست.
آقاي غريبي كه نشان غريبيش را ازكوچه ي بيرحم كتك خوردن مادر به يادگار گرفته است.
يا امام حسن به حق مادرت ادركنا!

آري امروز به اشكواره اي از جنس خلوص، به پاكي چشم هاي اشكبار مان همراه فرزند غريبت آمده ايم تا تو را " مادر" صدا كنيم.

" مادر" چه زيبا واژه ايست براي تو اي قديس رنج!

كمك مان باش تا پاي عهدي كه مي بنديم بمانيم به حق ميوه دلت، حسن كريمت.

يا حضرت مادر مي خواهيم از امروز در اين سال فاطمي به ياد شما و هديه به شما هر روز يك صفحه قرآن بخوانيم كه قرآن بهار دل هاست.

در اين بهار مي خواهيم با بهار دل ها بهاري شويم.

كتاب قرآن، اين معجزه قرن كه برنامه زندگي است، در اين شلوغي هاي دنيا كه ما بندگان دنيا درگير قيل و قالش شده ايم، گمگشته زندگي هامان شده بانو!

مي گويند هر كس در جواني قرآن بخواند و آن را حفظ كند، قرآن با خون و گوشتش عجين مي شود.

فاطمه جان عنايتي كن قرآن را در زندگي مان پياده كنيم كه در قيامت هر كس بيشتر با قرآن انس داشته باشد درجه اش به همان اندازه بالا خواهد رفت، كه در صحراي محشر انسان ها را با علم دنيوي نمي سنجند و علم اخروي هم قرآن است!

شروع مي كنيم!

در اين بيست روز مي شود با يك عهد لايق تر شد.

مي خواهيم زائر دل مادر امام غريب شويم.

هر كس دارد هوس زيارت مادر بسم الله.
.
.

يادمان باشد؛

عهد پنجم: قرائت روزي يك صفحه قرآن در روز هديه به حضرت بانو!

انتهاي پيام/2002/خ

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان