آه مردم دیندارما از جنس نیاز است...!

صبح قزوین؛ با حضور خاتمی امیدوارشدیم .
.
.
امید به کشور بازخواهد گشت ! این تیتر درشت است.
.
.
خیلی درشت ! و قاعدتاً باید اخبار سوخته به نظر برسد .
.
.
اما نمی توان و نمی شود که ازآن به راحتی گذشت.
اینجا ایران است.
کشورلحظه هایی که فقط با یک پارادوکس عجیب وغریب می شود، شورآفرینی کاذب ایجاد کرد.
حالا باید دور، دور خاتمی باشد واگر او این روزها پررنگ نباشد، جای تعجب است ! و گویی مهم هم نیست.
انگار نه انگار که در فتنه 88 چه برسرما آورد واینجاست که در می مانی به این همه تضاد!!! کشوری که هر 8 سال یکی می آید و اول هورا وکف زدن وبعد از چند سال، با معذرت میخواهم .
.
.
! تف ولعنت به قبلی، یکی دیگرپاک کن به دست می آید وباز قصه تکرار می شود .
و.
.
.
باید فاتحه هنر را در این مملکت خواند وقتی اصغر فرهادی برگزیده اسکار[شما یواشکی بخوان منتخب سینماوهنر ضد ایران وایرانی.
.
.
!] از خاتمی.
.
.
به عنوان مرد فرهنگ و هنر این عرصه دعوت می کند برای حرف زدن.
میدانی این قاعده بازی است! وقتی من وتو ساکت باشیم.
.
.
باید.
.
.
! او صدایش بلند باشد ! و وقتی همایون اسعدیان کارگردان مطرح سینما، با گفتن اینکه: خدا را شکر که حالمان خوبست.
امیدوار شدیم، داشت یادمان می‌رفت که امید چیست.
.
.
!.
.
.
امید و گویی به گمانم که یک نسیم فرح زا باید باشد این خاتمی .
.
.
این حس را درمن و تو القا میکند که درکشور ما کسی نای حرف زدن ندارد وصدایش خفه می شود ومرد آهنین این روزها، نه، نه…!ببخشید.
.
.
مرد گل وبلبل .
.
.
مرد روشنفکر .
.
.
مرد رنگین کمانی این روزها .
.
.
یعنی آقای خاتمی باید بیاید تا همه چیز .
.
.
همه چیز! درست شود.
کجای کاریم؟ خوابیم یا خوابزده؟ وچرا اینقدر زود سازمان را ناکوک کوک میکنیم؟ مگرنه اینکه حالاهمین آقای فرهادی که روزی به اعتبارهمین نظام، فرهادی شد.
.
.
روزی درهمان روزهای گمنامیش با سریال "روزگارجوانی"، به جانباز ورزمنده نگاهی پررنگ داشت؟!! تا که شناخته شود برای ما.
.
.
ونه او، که تمام هنرمندان صدا وسیما و.
.
.
البته سینما.
.
.
باید دور ضریح یکی از ائمه بچرخند ویا کمی از جنگ وشهید بگویند تا همه ما باورمان باشد که او هم یکی از ماست! که چقدراین کارما را شکسته است در ذهن مخاطبمان! وحالا آقای فرهادی [که البته برنده اسکارشده است.
.
.
] باید از تفاوتهای ما با جامعه اروپا وآمریکا حتماً دادسخن بدهد و از تفاوتهای ما اظهار انزجار بکند وشباهتها را دربوق وکرنا بکند و برای یکی مثل خاتمی کف وهورا بکشد وتیتر وزیر ارشاد دولت آینده را از او سوال بکند که گویی این سناریو باید با امضای یکی مثل همین آقای رییس جمهورسابق رسمیت بیابد! حواسمان هست؟ تزریق امید در واژه آشنا ومعلوم الحالی مثل خاتمی با تمام اوصاف دولت 8ساله اش .
.
.
وبا افتضاحی که در آخرین بازدیدش از دانشگاه در پایان دولتش ،همین دانشجوها برایش به وجود آوردند، جای تردید نمی گذارد که باز دوره دوره جدید است و سوت وهورا و کف و دست .
.
.
و.
.
.
واژه بدبخت وبی نوای آزادی .
.
.
ومقوله مظلوم روشنفکری.
.
.
باز دارد مرور می شود که باید مروربشود این دورتسلسل و.
.
.
خوب.
.
.
! بله .
.
.
این ضرورت را هنرمندان ما خوب حس کرده اند.
همین.
.
.
همین هنرمندانی که به اعتبارمردم به اینجا رسیدند وهر روز روسریهایشان وآستینهایشان کوچکترمی شود وآرایشهایشان غلیظتر وکراوات ودم از روشنفکری زدن ومخالف خوانی و.
.
.
که البته خوب .
.
.
فضای آزادی وروشنفکری کور بشود اگر .
.
.
! وچقدر این روزها ما داریم تکرار می شویم! .
.
.
تکراروتکراروتکرار.
.
.
تا کی باید دور برگردان را جای اتوبان بگیریم؟ این قصه تمام شدنی نیست که باز با خاتمی مثلاً آرزوهایمان تزریق بشود زیرپوست فکرمان؟ تامل کنیم وحداقل اگر تیتر روزنامه هامان با عنوانهای درشت پرشد .
.
.
گول نخوریم! هنرمندان سینمای ما این سالها.
.
.
کما بیش متفاوت با قاطبه ملت حرکت کرده اند و خوب چه می شود کرد خود کرده را تدبیر نیست .
.
.
و.
.
.
ما هنوزکه هنوز است ، هنراسلامی را خوب تعریف نکرده ایم! کاری هم نداریم که آنها برای چه کسی سوت کشیده اند .
برای ما نقشهایشان به جای خودشان، همیشه پررنگ بوده! سبز بوده وشاید آبی .
.
.
خاکستری .
.
.
سیاه .
.
.
اما آیا بعد از این همه سال که از انقلاب میگذرد اگرتعریف نشده باشند برای خودشان!؟ وتکلیف سینمای اسلامی ماچه میخواهد بشود؟ خدا میداند! آن وقت حتماً باید یکی مثل اصغر فرهادی بیاید وعکس یادگاری بگیرد با یک سرکلاف فتنه و.
.
.
[راستی کراواتش را چرا نزده بود؟!بعدازاین همه عکسهای کراواتی وبغل دست آنجلینا جولی مهره صهیونیست بین الملل ]!!! وبعد پز اپوزیسیون شبه روشنفکری و بقیه قصه هایی که جامعه ما به قول معروف فول فول است بس که جریمه اش را نوشته است .
لطفا آقای فرهادی! شمایی که داد روشنفکری میزنید واز نداشتن آزادی در کشوری که این همه آزادانه وبا افتخار پشت سرش فحش وناسزای هنرمندانه بار میکنید وجالب آنکه اصلاًهم سانسور نمی کنید!!! ،از اشتراکات اقوامی مثل آمریکا وانگلیس وفرانسه و.
.
.
برای ما داد نزنید.
.
.
! چون ما تفاوتها را جای همه شما ،حتماً میبینیم.
خوب هم میبینیم !وقتی این همه شهید وجانباز را نمیتوانیم از صفحه مانیتورمغزمان پاک کنیم.
.
.
والان درست جلوی چشم من دارد آن عکس کودک شهید رژه میرود که: من فرزند شهیدم .
.
.
روی پدر .
.
.
ندیدم!!!! و .
.
.
این همه تحریم هایی که خیلی راحت به ریش دولت قبل می بندیم و خوب، همه ما میدانیم چرا وبه چه دلیل است! ساحت هنر را چرا به چیزهایی آلوده می کنید وقتی حتی الفبای سیاست آزادی را نخوانده اید؟ درمنطق هنرمند مثلاً روشنفکرامروز سینمای ما، آیا ساز مخالف نظام زدن که پروژه ای دراز مدت برای ساختار یک سینمای مثلاً آزاد خواهد بود و یک هنرپیشه با پوششی افتضاح، نشانگرآزادی دراین مملکتی باشد ـ که مقوله پوشش سالها قبل ازاسلام نیزتعریف شده بوده است؟؟؟ـ جایی برای آزادگی می گذارد؟ یا شاید.
.
.
اشتباهی رخ داده است!؟ شما برده داری نوین را با الفبای آزادمردی اشتباهی وبه جای هم گذاشته اید؟! واقعاًباید متاسف بود برای هنری که شما با افراد معلوم الحال آن را تعریف وارائه می کنید ! دلتنگیم.
.
.
دلتنگ .
.
.
وجای خالی شهید آوینی .
.
.
چقدرنمود می کند این روزها درالفبای سینمای اسلامی ایران! این قصه سری دراز دارد که حتما باید به آن بپردازیم!.
.
.
حتما.
.
.
منتظر باشید!آه مردم دیندارما از جنس نیاز است.
.
.
!