صبح قزوین ؛--- علی تقوایی.
بی بی سی از انتخابات آذربایجان غربی چه میخواهد؟
با فروکش کردن همه حوادث بعد از انتخابات 88 در ایران، بروز بحران اقتصادی سنگین در انگلستان و ظهور رسانههای رقیب در ایران و امریکا، شبکه بی بی سی فارسی عملا طی برههای صرفه اقتصادی خود را برای دولت بریتانیا از دست داد تا جایی که ساعات پخش این رسانه با محدودیتهای بسیاری مواجه شد و حتی طی یک سال، 15 درصد از پرسنل بی بی سی فارسی بواسطه تعدیل از این رسانه کنار گذاشته شدند.
اما با ظهور و قدرت یابی جریان خطرناک «بارزانی» در اقلیم کردستان عراق و توهم پردازیهای این جریان، بار دیگر نقشه خاورمیانه بزرگ که «دیک چینی» و لابیهای انگلیسی ایالات متحده طراح آن بودند از محاق خارج شد و به همین بهانه نیز بخش کلانی از درآمدهای نفتی اقلیم کردستان با دستور مستقیم «مسعود بارزانی» و واسطه گری «حزب دموکرات کردستان» راهی رپرتاژهای بی بی سی فارسی برای تبلیغ ایدئولوژی پان کردیسم و کردستان بزرگ و سنی مذهب شد.
توضیح آنکه دیک چینی و لابی انگلیسی دستگاههای دیپلماتیک، امنیتی و حتی دانشگاهی ایالات متحده، سال 2001 نقشه ای تحت عنوان «خاورمیانه بزرگ و آزاد» طرح میکنند که حاوی تجزیه کشورها –از جمله ایران- و نابودی یا تضعیف صددرصدی شیعیان به نفع جریان ارتجاعی اهل سنت و تشکیلات تروریستی پان کرد بود.
مطابق این نقشه از آنجا که جمعیت استان آذربایجان غربی میزبان 6 درصد کرد ایرانی و هزاران نفر کرد مهاجر اقلیم کردستان عراق بود که طی چهار دهه جنگ داخلی به شهرهای آذربایجان غربی پناه آورده بودند، تمام جغرافیای این استان در قلمرو جعلی کردستان بزرگ قرار گرفت.
پس از آن بلافاصله این نقشه جعلی در نهایت حیله گری انگلیسیها و البته غفلت ما، تحت عنوان نقشه «پراکندگی قومی و مذهبی خاورمیانه» از طریق انتشار در مراکز علمی ایالات متحده و انگلستان به کلیه اماکن دانشگاهی و امنیتی سراسر دنیا صادر شد تا امروز - برای نشان دادن عمق فاجعه کافی است بگوییم- این نقشه بر دیوار دانشگاهها و مراکز پژوهشی ما و حتی دیوار یکی از پایگاههای مساجد استان قزوین با عنوان نقشهای علمی نصب و مورد ارجاع است.
بی بی سی و تلاش برای سرکوب گفتمان اصولگرایان و اجرای پروژه نفوذ
برهمین اساس بی بی سی فارسی که طی 4 سال به اعتراف مستقیم «نیچروان بارزانی» با پول نفت اقلیم کردستان عراق اداره میشود، برای تبلیغ ایدئولوژی تجزیه طلبانه پان کردیسم و تجزیه ایران سنگ تمام میگذارد که نمونه آن نیز اختصاص بی سابقه و تعجب برانگیز حجم وسیعی از اخبار غرض دار در شبکه بی بی سی به اتفاقات و به ویژه انتخابات آذربایجان غربی است.
آخرین مورد از دخالتهای بی بی سی در انتخابات آذربایجان غربی زمانی روی میدهد که مردم ارومیه به «نادرقاضی پور»کاندیدای اصولگرا و هویت طلب بیشترین رای ممکن را میدهند و دو کاندیدای مورد حمایت وی نیز راهی دور دوم انتخابات این استان میشوند و این یعنی بردی بزرگ برای نظام و گفتمان اصولگرایی.
دو نامزدی که آنها نیز با غلبه گفتمان اصولگرایی عملا در برابر طرحهای بی بی سی و حمایتهای ناآگاهانه دولتمردان از جریانات مشکوک در این استان، ایستاده بودند و از قضا مطابق دور اول انتخابات و نظرسنجیها، بیش ترین آرا را به خود اختصاص دادهاند و در دور دوم نیز منتخب مردم ارومیه خواهند بود.
درست در همین لحظه بی بی سی دست به کار میشود و در راستای نفوذ خود در ایران، اقدام به افشای سخنرانی نادر قاضی پور و ایجاد موجی مصنوعی به نام حمایت از حقوق زنان میکند. موجی که البته در ورای خود حاوی هر چیزی بود جز حمایت از حقوق زنان.
پای قزوین نیز به معرکه باز میشود
قاضی پور نماینده اصولگرای مردم ارومیه، فردی که گفته میشود ترکشهای زمان جنگ یک جای سالم در بدن وی برجای نگذاشتهاند، شاید موفقیت ترین نماینده دو دوره مجلس هشتم و نهم بود فردی که توانست بسیاری از محرومیتهای این استان را مرتفع کند و رتبه بودجهای آذربایجان غربی را نیز به طرز بی سابقهای ارتقا دهد .
اما از دیدگاهی منصفانه و فراجناحی هیچ یک از این موارد، نه جانبازی دردناک قاضی پور و نه زحمات فراوان وی برای آبادانی یکی از محروم ترین استانهای ایران، توجیحی برای قسمت سخنان غیر خردمندانه وی نیست و باید پذیرفت که بخشی از سخنان وی غفلت انگیز انه و سهوی بود.
موضوعی که البته با درک و معذرت خواهی وی نیز همراه شد اما درست بحران از همین نقطه آغاز شد. چرا که پس از معذرت خواهی قاضی پور، برخی رسانهها، جریانات داخلی به رهبری شخصیتی به نام «شهیندخت مولاوردی» معاون امور زنان رئیس جمهور پروژه جدیدی را به موازات بی بی سی آغاز کردند.
پروژه اول حمایت از جریانات تروریستی به نام حقوق زنان و دیگری پروژه شکست کاندیداهای اصولگرا در انتخابات دور دوم آذربایجان غربی و غلبه جریانهای مشکوک در این استان بود.
اما پای قزوین به این ماجرا زمانی باز شد که قاضی پور در فیلم سخنرانی خود سخنانی را در وصف قدرت الله علیخانی بیان میدارد که برعکس اشتباهات دیگران، روی این سخنان تنها قدرت الله علیخانی بود نه مردم یا استان قزوین.
باری این قسمت از ماجرا نیز با شکایت علیخانی و البته معذرت خواهی قاضی پور پایان مییابد اما نام قزوین زمانی بیش از پیش با این پروژه عجین شد که خانم «سیده حمیده زرآبادی» نماینده منتخب مردم قزوین در مجلس دهم بیانیهای را در محکومیت و درخواست معذرت خواهی قاضی پور خطاب به وی صادر میکند.
بیانیهای که گفته میشود به تحریک و دستور مدیر پروژه قاضی پورستیزی یعنی خانم «شهیندخت مولاوردی» در حال انجام است.
شهیندخت مولاوردی از زرآبادی چه میخواهد؟
شهیندخت مولاوردی که پیش تر با موضع گیریهای شگفت انگیزی چون اعدام همه مردان روستایی در سیستان در رسانهها به شهرت رسیده بود نه تنها مدیریت پروژه اخیر بلکه بطور کلی نقش برجسته و اصلی در مدیریت شعارهای دولت تدبیر و امید در احقاق حقوق زنان را برعهده گرفته است.
اما این بار با جو رسانهای که پیرو سخنان وی در مورد مردهای روستایی در استان سیستان ایجاد شده بود، وی ترجیح داد خود به طور مستقیم وارد پروسهای که با معذرت خواهی قاضی پور به اتمام رسیده بود، نشود.
در این میان خانم سیده حمیده زرآبادی شناسایی میشود و بیانیهای تنظیم شده در «معاونت امور زنان ریاست جمهوری» در انتسابی به نماینده منتخب قزوین از زبان ایشان صادر میشود.
اما حقیقت مسئله این است که شهیندخت مولاوردی و بیش تر خانم سیده حمیده زرآبادی هر دو بی آنکه دانسته باشند در دام پروژه تجزیه طلبانه بی بی سی فارسی و طیف خطرناک بارزانی افتادهاند که با هر هدفی به فکر ضربه زدن به منافع ملی ایران هستند و در این میان اصلا بحث زن ستیزی و دفاع از حقوق زنان مطرح نبوده و نیست.
از سویی نیز شهیندخت مولاوردی اگر در داعیه حمایت از حقوق زنان ذرهای صداقت داشت چرا درخواست کمکهای مالی و معنویNGO ها را در تهران و شهرستان اصفهان برای حمایت از زنان کارگر، زنان دستفروش و زنان معتاد رد کرد؟ در حالی که ایشان به انبوهی از منابع مالی و قدرت ساختاری وصل هستند!
از این رو مولاوردی بیش تر شخصیتی ضد مرد و سیاست باز است تا شخصیتی که حامی حقوق زنان باشد. حقوقی که همه ما گذشته از هر حزب و جناحی معتقد هستیم باید محقق شود اما این حقوق صرف نظر از این که توسط مردان یا زنان محقق شود باید بیرون از ایجاد جوهای کاذب و شومنی، در فضایی آرام و متناسب با فرهنگ و سنت ایرانی محقق شود.
چرا خانم زرآبادی در قبال توهین نژادپرستانه کواکبیان سکوت کرد؟
اما در این میان نکته مبهمی وجود دارد که نوعی رفتار تبعیض آمیز خانم زرآبادی و نگاههای نژادگرایانه اصلاح طلبان را تداعی میکند چرا که پس از انتشار کلیپ آقای قاضی پور و معذرت خواهی رسمی ایشان و گذشت چند روز از ختم این واقعه، فیلمی از مصطفی کواکبیان نماینده اصلاح طلب مردم تهران و سمنان منتشر میشود.
کواکبیان در این فیلم در اقدامی بی شرمانه به ایرانیان تُرک توهین و آنها را مظهر جک سازی معرفی میکند.
در این بین فراتر از اینکه 60 درصد اهالی حوزه انتخابیه قزوین، البرز و آبیک، یعنی حوزه انتخابیه خانم زرآبادی آذری هستند، چگونه است که خانم زرآبادی میتواند پس از معذرت خواهی چند باره قاضی پور، بیانیهای در محکومیت ایشان صادر کند اما نمیتواند بیانیهای در رد نژادپرستی کواکبیان و توهین وی به آذریها صادر کند؟
در حالی که به فرض پوزش نخواستن قاضی پور و به فرض زن ستیزانه بودن سخنان وی، نژادپرستی و راسیسم کواکبیان که مرد و زن، ترک و فارس نمیشناسد، بسیار وحشتناک تر و گسترده تر از جنسیت ستیزی است.
اما تدبیر خانم زرآبادی به عنوان نماینده همه مردم قزوین که فراتر از 60 درصد آذری بودنشان، صد درصد آنها در آن واحد هم ترک هستند، هم تات و هم فارس، کجا رفته است؟آیا قرار است خانم زرآبادی تنها مدافع زنان آن هم از نوع زنان فارس باشد؟ اگر نه پس معنای رفتار تبعیض آمیز خانم زرآبادی در محکوم نکردن اقدام شنیع و نژادپرستانه کواکبیان چه معنایی میتواند داشته باشد.
شاید تفاوت این باشد که در این مورد خانم شهیندخت مولاوردی ترجیح بر سکوت نهادهاند و به تبع ایشان خانم زرآبادی نیز چنین کردهاند اما این رویه تبعیض آمیز صحیح نیست چرا که خانم زرآبادی نماینده مردم قزوین است و نه نماینده خانم مولاوردی.
طبیعتا این ابهامات در مورد بیانیه اخیر خانم زرآبادی و نوع رابطه ایشان با خانم مولاوردی وجود دارد و امیدواریم که این سیده که از نسل پاک عالم بزرگوار و اخلاق مداری به نام «مرحوم آیت الله سید موسی زرآبادی» هستند هر چه سریع تر این ابهامات را که تداعی کننده نوعی رفتار تبعیض آمیز است، پاسخ دهند و بدانند که تبعیض و سکوت در برابر نژادپرستی بسیار مخرب تر از بیانیه ندادن به ضد زن ستیزی احتمالی است.
در نهایت باید گفت که در جریان انتشار فیلم قاضی پور نه بی بی سی فارسی ذره ای به فکر حمایت از حقوق زنان بود و نه شهیندخت مولاوردی، بلکه در این میان یکی سودای دلارهای بارزانی را داشت و دیگری سودای سیاست بازی و زنان فراتر از هر حزب و جناحی و منافع ملی کشور در این میان قربانیان واقعی این بازی مکارانه بی بی سی و ساده لوحانه مولاوردی هستند.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها