صبح قزوین ؛____محمدرضا ذاکر.
29 اردیبهشت ماه سال جاری یکی از حساس ترین آزمونهای جمهوری نظام را پشت سر گذاشته ایم. حضور حداکثری 40 میلیون ایرانی پای صندوقهای رای، بیست و نهم اردیبهشت 96 را به نقطه عطفی برای نظام و انقلاب تبدیل کرد.
میتوان گفت این حجم حضور و مشارکت (فارغ از جناح بندیهای معمول سیاسی) و آرامش و متانت و سلامت امنیتی انتخاباتی با این حجم گسترده ایران را به عنوان الگویی بی بدیل از مردم سالاری دینی به دنیا معرفی کرد.
اما در باب انتخاب مجدد حسن روحانی برای تصدی بالاترین جایگاه اجرایی جمهوری اسلامی، بیان نکاتی قابل توجه است:
1. روحانی ظاهرا توانست 23 میلیون ایرانی را متقاعد کند تا نام او را به عنوان ناجی وضع موجود بر روی برگههای رای بنویسند. این اتفاق کوچکی نبود! حتی به مدد فرضیه هشت ساله بودن دولتها در ایران، خوشبین ترین تحلیل گران و اتاق جنگ روانی دولت هم انتظار این تعداد رای را نداشت. طیف رای دهندگان به روحانی نمیتواند از این چند حالت خارج باشد:
الف) قشر چهاردرصدی و مرفه نشین راضی به وضع موجود.
ب) کسانی که بشدت انسانهای خوش بین و فراموش کاری هستند! و امید بسته اند روحانی در چهارسال دوم بتواند به شعارهایی که در چهارسال اول داده عمل کند و همچنان در انتظار طلوع آفتاب برجام هستند!
ج) کسانی که شعارها و تیم دولت اعم از ادعای مضحک دیوارکشی پیاده روها و اعدام و زندان و... آنها را از رای به تغییر بازداشت و دلهره ای در دلهای آنها افتاد که دولت کار و کرامت بازگشت به گذشته است.
د) جماعتی که در قشر خاکستری جامعه دسته بندی شده و اتفاقا تعدادشان زیاد بود که در موارد متعددی به روحانی و وزرای ناکارآمد و او انتقاد داشتند؛ اما نتوانستند در مدت کوتاهی که در اختیار آنها را متقاعد کنند که برای تغییر برنامه دارند و میشود در این کشور تحول ایجاد کرد. امروز اگر حسرتی باشد از این باب است.
2- اما در جبهه منتقدین و طرفداران تغییر وضع موجود، نباید همه چیز را تمام شده انگاشت. درست است که ما نتیجه را واگذار کردیم اما این همه قصه نیست! اتفاقا ما در این انتخابات پیروز شدیم! دستاوردهای انتخابات اردیبهشت 96 چیزی نیست که قبلاً آن را با این شدت تجربه کرده باشیم. چند مورد را باید مدنظر قرار داد:
الف) مشارکت مردمی و انتخابات در ایران همواره مورد توجه دشمنان قسم خورده نظام بوده و هست و خواهد بود. ناخواسته درصد مشارکت در انتخابات بخصوص انتخابات ریاست جمهوری نمایش قدرت جمهوریت و مقبولیت نظام است. اینکه 40 میلیون زن و مرد و پیر و جوان امیدوارانه پای صندوقهای رای حاضر میشوند یعنی کار آمدی نظام و افزایش اقتدار و عزت ملی. این از اهداف و شعارهای انقلاب بوده و هست.
ب) جریان مومن انقلابی خواستار تغییر وضع موجود، در انتخابات امسال نشان داد دارای صلابت افکار و روحیه حق پذیری و توجه به رویشهای انقلاب است. شش ماه قبل جز عده ای خواص، کمتر کسی نام سید ابراهیم رییسی را در بین 30 گزینه احتمالی جبهه مردمی میدانست اما امروز رییسی تبدیل شده است به سیدمحرومان و امید مستضعفان و چراغی روشن در قلب همه انقلابیون.رای به رییسی نشان داد جریانی که تنها خود را ناجی ملت ایران میدانست سخت در اشتباه است و اگر علاقه ای به خدمت دارد باید به دامان انقلاب بازگردد.
رییسی در جریان کارزار نابرابر و بی انصافیهای مکرر تبلیغات انتخاباتی مورد هجمه شدید بداخلاقان قرار گرفت اما با این حال روحانی نتوانست حتی یک نقطه خاکستری از زندگی او بیابد و تنها توانستند تیر تهمت و افترا و دروغ به سمت وی روانه کنند و این یعنی انتخاب درستی کرده ایم.
ج) علیرغم تشدد آراء و اندیشهها و نظرهای مختلف در شروع کارزار انتخابات، این بار هرآنچه داشتیم به میدان آوردیم. هر آنچه داشتیم نامش (وحدت) بود و نترسیدیم از شکست احتمالی در انتخابات. چون شیرینی وحدت برایمان گواراتر بود از تفرقه و دل بستن به اما و اگرهای نظرسنجیها.
سیدابراهیم رییسی همچون سعیدجلیلی در سال 92، آبرو و گذشته طلایی و سابقه روشن خود را در مدیریتهای کلان انقلاب را خالصانه به میدان آورد و محمدباقر قالیباف هم به مدد وی شتافت. این دستاورد کمی نبود هرچند در سرو صدای تبلیغات انتخاباتی آنگونه که باید به آن نپرداختیم. اما ذخیره ای شد برای انقلاب.
د) ادعای سلامت انتخابات در جمهوری اسلامی بار دیگر به اثبات رسید. نه از جانب شورای نگهبان و رهبری معظم و دستگاههای اجرایی و...! سلامت جمهوری اسلامی را کسانی به اثبات رساندند که خرداد 88 به ناحق شعار تقلب سردادند و آن خسارت عظیم را به بار آوردند و اردیبهشت 96 کف خیابان و شهر به شهر و روستا به روستا به لطایف الحیلی دنبال افزایش مشارکت در همین جمهوری اسلامی بودند! این دستاورد کمی نبود،حقانیت انقلاب را ثابت کرد.
اما نکته پایانی اینکه، امروز رقابت انتخاباتی پایان یافته است و امروز روز رفاقت و برادری و کار است. روحانی رییس جمهور شد و باید به وعدههایش عمل کند اما با چالشهایی بزرگ مواجه است.
اولاً: منتقدین دولت دیگر 4 میلیونی نیستند. روحانی دیگر نمیتواند با الفاظ بی سواد و بی شناسنامه و افراطی از کم کاریهای دولتش فرار کند. روحانی امروز با 16 میلیون نفری مواجه است که خواستار تغییر وضع موجود هستند. علاوه بر این، 23 میلیونی که به وی رای دادند نیز خواستار پیگیری مطالبات خود هستند.
ثانیاً: دیگر دولت قبلی وجود ندارد که روحانی همه تقصیرها را گردن آن بیاندازد. دولت قبل خود حسن روحانی است! لذا بهانه ای برای روحانی باقی نمیماند و مجبور است به هرقیمت از این تگنا عبور کند لذا مجبور است حاشیهها را کم کند و برای اثبات خود و ادامه حیات سیاسی همفکرانش، پرکارتر باشد. اما با وجود حلقههای فساد دور روحانی رسیدن به این مهم میسر نخواهد بود مگر با تغییر کابینه و روی آوردن به توان داخلی و پیگیری سیاستهای اقتصاد مقاومتی. این خیلی خوب است، هدف هم همین بود.
ثالثاً: امروز انقلابیون با وحدت و صلابت و خوشحال از دستاوردهای 29 اردیبهشت، نسبت به احیای بدنه سیاسی خود کوشاتر خواهند بود و خدعه مکارانه (فتح سنگر به سنگر) بدخواهان و مسافران سابق قطار نظام را خنثی خواهد کرد.
این پتانسیل عظیم و عزم جزم انقلابیون، ضامن خط قرمزهایی است که روحانی در مقابل خود میبیند و خوب میداند که حق ندارد پا را فراتر از آن بگذارد.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها