صبح قزوین : آیا از ابتدا نابینا بودید؟
پورعیسی: از ابتدا ۱۰ درصد بینایی از یک چشم داشتم، اما به علت ناراحتی شبکیه که پزشکان درمان آن را به کشف نکردند آن میزان بینایی که وجود داشت، به مصلحت خداوند گرفته شد و به جای آن نعمتهای دیگری عطا شد که هم اکنون شاکر خدای متعال هستم که نابینا شدهام و بارها این سخن را به زبان آوردهام که ای کاش آن ۱۰ درصد بینایی را از همان ابتدا نداشتم تا زودتر به چیزهایی که امروز دارم، دست پیدا میکردم.
صبح قزوین : به چه نعمتهایی دست پیدا کردید؟
پورعیسی: قبلا که ۱۰ درصد بینایی داشتم با مشاهده کمی از ظواهر دنیایی اسیر آنها شده بودم و خودم را محروم از بسیاری از نعمتهای الهی میدانستم و دچار برزخ بدی شدم؛ زیرا نه بینایی داشتم و نه نابینای کامل بودم و قدرت درک کامل شرایط افراد عادی را نداشتم و دچار سرگردانی شده بودم.
اما هم اکنون از این شرایط نجات پیدا کرده و با نابینایی خود کنار آمدهام؛ در آن دوران توان خواندن کتاب را نداشتم و امکانات هم در حدی نبود که پاسخگوی نیازهای من باشد؛ اما از زمانی که نابینا شدم آرزوهایم که خواندن نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، رساله امام خمینی(ره) و اغلب کتابهای مذهبی که حسرت مطالعه آنها در دلم مانده بود را امروز به راحتی میخوانم و از طریق خط بریل به آنها به کتابها دسترسی دارم و برخی مشکلاتم حل شده است.
صبح قزوین : خط بِریل را از کجا آموختید؟
پورعیسی: در دورهای که ۱۰ درصد بینایی داشتم به دلیل اینکه شغلم تدریس ویژه دانش آموزان استثنایی بود؛ از همان دوران خط بِریل را فرا گرفتم، اما در حال حاضر به دلیل شرایطی مجبور به بازنشستگی پیش از موعد شدم.
رشتهام دبیری الهیات است و برای دانش آموزان دبیرستان مهدیه و سمیه زیباشهر و دانش آموزان استثنایی دین و قرآن تدریس میکردم.
۱۸ سال سابقه تدریس دارم و با همین بینایی ۱۰ درصد لیسانس خود را گرفتم و معلم شدم.
صبح قزوین : هم اکنون به چه کاری مشغول هستید؟
پورعیسی: هر چه را خدای متعال برایمان مصلحت بداند همان رقم خواهد خورد، فکر میکنم در طول این سالها فشار مضاعفی رویم قرار داشت، شغل من در آن دوران فقط معلمی نبوده است بلکه بازرس موسسه نابینایان استان، هیئت مدیره موسسه نابینایان، عضو بسیج استان در مسجد سنجیده، مدیر دارالقرآن عربی علوی نابینایان استان بودم و در این مدت فشار روحی و جسمی به من وارد شد.
با سختی رفت و آمد میکردم و با به وجود آمدن مشکلاتی برایم احساس کردم به مصلحت خدای متعال یک مدتی را باید در منزل بگذرانم، بنابراین از سال ۹۰ فعالیت خود را کنار گذاشتم.
صبح قزوین : تنها زندگی کردن سخت نیست؟
پورعیسی: شما تنها زندگی کردن را در چه چیزی میدانید؟ هیچ وقت احساس تنهایی نمیکنم؛ زیرا خدای متعال و ائمه اطهار(ع) را پشتیبان خود میدانم و دورهای در زندگی به حدی با مشکلات و سختی روبرو بودهام که متاسفانه مدت زمان کوتاهی را دچار افسردگی شدم.
در این راستا به مشاوری از حوزه علمیه قزوین مراجعه کردم و وی تاکید داشت که باید پیش یک روانپزشک رفته و دارو مصرف کنم؛ اما نظر خودم این بود که مسلمانی که امام حسین(ع) را دارد، دارو به چه دردش میخورد؟ بنابراین تنها با کاروانی بدون اینکه عصا دستم بگیرم عازم سفر کربلا شدم و از آن زمان به بعد به لطف خدا و عنایات سیدالشهدا حالم به سمت بهبودی رفت و مشکلاتم رفع و افسردگی که داشتم برطرف شد.
صبح قزوین : برای چندمین بار است که با اردوی راهیان نور همسفر میشوید؟پورعیسی: سومین مرتبه است که به اردوی راهیان نور آمدهام و همه سفرهایم در این تعطیلات نوروز بوده است.
صبح قزوین : دلیل حضور شما در این سفر با توجه به سختیهای خاص این اردو چیست؟
پورعیسی: هر شخصی با احساس گرسنگی جسم او نیاز به خوراک پیدا میکند و اگر این انرژی به او نرسد بدنش سست و بیحال خواهد شد، روح ما نیز به انرژی و تغذیه مناسب نیازمند است و اگر از یک منبع الهی این پشتوانه صورت نگیرد انسان دچار افسردگی خواهد شد.
ایام عید در کنار شهدا بودن بهترین راهکار برای کسب یک تغذیه روحی سالم است.
صبح قزوین : چه تعریفی از یک شهید دارید؟
پورعیسی: شهید نیاز به تعریف ندارد و از اسمش معنایش پیداست شهید یعنی آگاه، شاهد، حاضر یعنی کسی که همه چیز را میبیند و زنده است.
صبح قزوین : با کدام منطقه از جنوب توانستید ارتباط معنوی برقرار کنید؟
پورعیسی: همه مناطق به علت اینکه جایگاه شهداست برایم عزیز و قابل احترام است، اما در این سفر ساعاتی که اختصاص به زیارت پیدا میکرد، بسیار اندک بود و در برخی از مناطق به دلیل کسالت جسمانی نتوانستم ارتباط گیری خوبی داشته باشم.
اما منطقه طلائیه یک فضای دیگری برایم داشت و در این منطقه عقدههای دلم باز شد، دلیلش را نمیدانم اما به طور ناخودآگاه کفشهایم را درآوردم، گویی که حضور شهدا را بیشتر از مناطق دیگر حس کردم.
از ابتدا هدفم این بود که اگر در منطقهای به شهدا سلام میدهم حضور آنها را به طور ملموس حس کرده و جواب سلام آنها را درک کنم؛ در طلائیه آرامشی که از شهدا طلب کرده بودم نصیبم شد و از تلاطمهای روحی با گریهای که به واسطه عنایت شهدا بر چشمانم نشست، نجات پیدا کردم.
صبح قزوین : امروز شاید برخی از افراد بر ضرورت اردوی راهیان نور واقف نباشند، نظر شما در این خصوص چیست؟ چه تعریفی میتوان برای آنها ارائه داد؟
پورعیسی: به طور یقین هر کس در صورت نیاز به خوراک و آب به دنبال تامین آن رفته و در این مسیر تلاش هم میکند، یعنی این ضرورت را احساس کرده و آن را واجب و لازم برای زندگی خود میبینیم پس باید به نیاز روحی خودمان هم توجه کنیم.
اگر توجه به نیازهای روحی و یا برخی نگاهها بی تفاوت به این اردو وجود دارد به دلیل نداشتن معرفت لازم ما به نیازهای روحی خودمان است، در این مسیر تلاوت قرآن، توسل به اهل بیت(ع) ابزار خوبی است.
شهدا نیز از ابزاری هستند که با زنده بودن و حضور معنوی خودشان میتوانند سیم اتصال ما به معصومین باشند.
صبح قزوین : شما که ظواهر جنگ را ندیدهاید چطور در این مناطق با شهدا و فضای موجود ارتباط برقرار میکنید؟
پورعیسی: من به سفر راهیان نور نیامده بودم که ماشین سوخته و ظواهر جنگ را ببینم اگر اینگونه بود هزاران ماشین تصادفی در سطح شهر و کشور است، چرا باید سختی این سفر را تحمل کرده و از بقیه برای کمک به خودم کمک بخواهم؟ شبها بارها میشد برای رفتن به سرویس بهداشتی گریه کردم؛ زیرا نخواستم مزاحم کسی برای کمک کردن به خودم شوم.
همچنین نیامده بودم خاک ببینم، خاک در قزوین فراوان است، آمده بودم شهدا را دیده و با آنها حرف بزنم، هدف من خیلی بالاتر از آن چیزی است که سوال میپرسید همه مردم باید به این نگاه برسند.
صبح قزوین : توشه شما از این سفر معنوی؟
پورعیسی: آرامش روحی؛ وقتی سرم را روی خاکهای طلائیه گذاشتم و از شهدا عزت و آبرو خواستم و آنها با اشک به من آبرویی دادند که به نظرم تغذیه روحی یک سالهام تامین شد.
صبح قزوین : چرا ایام تعطیلات عید به این سفر میآئید؟
پورعیسی: در این تعطیلات تنها هستم و هر کسی نوع تفریحش فرق میکند، تفریحات ظاهری نمیتواند روحیه مرا ارضا کند، به طبیعت بروم که دریاچه و درخت را نمیبینم، پس بهترین تفریح من ارتباط با شهداست.
صبح قزوین : به کسانی که با داشتن روحیه ضعیف و افسرده خود را از همه چیز محروم کردهاند، چه سفارشی دارید؟
پورعیسی: یک مسلمان باید به این نکته توجه داشته باشد که خداوند در قرآن فرموده؛ ما انسانها را در رنج و سختی آفریدیم، پس هیچ کس در دنیا راحتی کامل را ندارد و این سختیها برای رشد و سازندگی روحی و فکری ماست؛ من حتی اگر ناسازگاری هم کنم باز هم این مشکل برایم وجود دارد.
پس چه بهتر که با مشکلم کنار آمده و درک کنم راه کنار آمدن با مشکلم و راه رسیدن به خوشبختی چیست تا این شرایط مرا از پای درنیاورد.
مگر ما صاحب نداریم که افسرده شویم؟ اگر بتوانیم با ائمه و حضرت مهدی(عج) با توسل کردن ارتباط بگیریم دچار این مشکلات و ناراحتیهای روحی نمیشویم.
صبح قزوین : در حال حاضر چه کار میکنید؟
پورعیسی: در منزل خودم فقط مطالعه میکنم کتابها امروز وسعتاش زیاد شده؛ ما در مرکز خیریه ریحانه تهران بسیاری از کتابها را به صورت بریل و صوتی در اختیار داریم؛ اما هزینه آنها گران است.
صبح قزوین : چه تعریفی از راهیان نور دارید؟
پورعیسی: راهیان یعنی ما، یعنی افرادی که این راه را طی میکنند و شهدا هم نور هستند؛ ما برای رهایی از ظلمت به دنبال نور هستیم، راهیان نور یعنی افرادی که از تاریکی و ظلمات گناه و زشتی خود را رها کرده و به شهدا برسد، شهدا هم به طور یقین ما را به خدا که نور النور است میرسانند.
صبح قزوین : بهترین آروزی شما؟
پورعیسی: شهادت در راه خدا.
صبح قزوین : حرف آخر؟
پورعیسی: باید اهل بیت(ع) را از طریق سیره آنها و کتاب قرآن را با تفکر، تدبر و خواندن آیاتش بشناسیم.
نکته قابل تامل این مصاحبه این بود که فاطمه پورعیسی پاکدهی خواهر شهید محمدرضا پورعیسی پاکدهی است؛ اما در طول مصاحبه و این سفر چهار روزه وی یک بار هم بر زبان نیاورد که نسبتی با شهدا دارد.
انتهای پیام/۲۰۰۲
دیدگاه ها