۲۸/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۱۸ سه شنبه

صبح قزوین نامه‌ای به کامکاری;«قربانی جمله‌ خطرناک آب هندوانه‌کاران شدید»
کد خبر: ۶۱۸۸۰ نویسنده: mamiri تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۵/۳۱ ساعت: ۰:۰ ↗ لینک کوتاه

نامه‌ای به کامکاری;«قربانی جمله‌ خطرناک آب هندوانه‌کاران شدید»

<a href= 'http://www.sobhegazvin.ir' > خبرگزاری </a> <a href= 'http://www.sobhegazvin.ir' > صبح قزوین </a>:تئاتر جای شما و امثال شما نیست،چراکه شما در تئاتر، نه مویی سپید کردید و نه هنر و علمی دارید، تئاتر جای تاجرانی است که یکی از مظاهر اندیشگی و روشنفکری ما را به گند کشیده‌اند و در این وانفسا عاشقانه‌های ناآرام و هامون‌بازها اجرا می‌کنند.

نامه‌ای به کامکاری;«قربانی جمله‌ خطرناک آب هندوانه‌کاران شدید»

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری صبح قزوین ، در پی توقف نمایش نمایش «ترانه‌ای در انتهای کوچه تاریک» به کارگردانی ناصح کامکاری،  واکنش های متفاوتی از هنرمندان و صاحب نظران به همراه داشت. این نمایش که از 14 مرداد ماه در تماشاخانه ایرانشهر آغاز شده طبق گفته کارگردان نمایش به دلیل عدم همراهی توماج دانش بهزادی، یکی از بازیگران اثر و درخواست‌های مالی غیر منطقی به کار خود در تماشاخانه ایرانشهر پایان داد.

غلامحسین دولت آبادی و آراز بارسقیان از نویسندگان و کارگردانان تئاتر در یادداشتی با عنوان «نامه‌ای به آقای ناصح کامگاری» نظر خود نسبت به این اتفاق ناخوشایند و جدید در تئاتر کشور را اعلام کرده‌اند که در ادامه می‌خوانید:

برادر عزیز جناب ناصح کامگاری

خبر تعطیلی اجرایتان و وضعیت دشواری که در آن قرار گرفته‌اید و ما کم و بیش در جریان آن بودیم برایمان بسیار تأسف‌برانگیز بود. می‌دانیم که شما بعد از مدت ها دست به اجرای نمایش زدید که در هیاهوی آب هندوانه کاران و نئوآتراکسیون کاران و تاجرانِ تئاتر «حرفی برای گفتن داشت».

جناب ناصح کامگاری
تئاتر شما، هنر شما که ما می‌دانیم هم نمایشنامه نویس هم طراح صحنه و هم کارگردانِ ارزنده‌ای هستید قربانی آن جمله‌ی خطرناک یکی از آب هندوانه‌کاران شد: «ما تماشاگرا خود را تربیت می‌کنیم.» بله آن‌ها تماشاگر تئاتر آب هندوانه‌ای خودشان را تربیت می‌کنند. شما چه انتظاری دارید؟ وقتی بخش اعظم تماشاگران ما امروز دیگر یا به تئاتر نمی‌روند یا اصلاً مهاجرت کرده‌اند و در ایران نیستند؟ آن‌ها همین چند هزار (بله چند هزار در مقابل تهران حداقل دوازده میلیونی!) تماشاگر را خیلی قشنگ ازان خودشان کرده‌اند. هدف؟ اقتصادی. بالاخره آن‌ها هم باید تمام هوای این اتاق را تنفس کنند دیگر. آن‌ها کاری کردند که سکه قلع جای سکه ی طلا را گرفت.

جنس تقلبی دادند و هورا و کف زدن تحویل گرفتند، در این میان شما که به نجابت و صداقت در میان اهالی تئاتر شناخته شده‌اید چگونه خواهید توانست در هیاهوی تاجران تئاتر کار کنید؟ شما در مافیای بلیط فروشی چه دستی می‌توانید داشته باشید!؟

آقای کامگاری
تئاتر جای شما و امثال شما نیست. چرا که شما نه در تئاتر مویی سپید کردید و نه هنری دارید نه علمی. تئاتر جای آن مدیر دولتی است که یک شبه نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان شده است. تئاتر جای تاجرانی است که یکی از مظاهر اندیشگی و روشنفکری ما را به گند کشیده‌اند و در این وانفسا عاشقانه‌های ناآرام و هامون بازها به صحنه می‌برند، آن‌هایی که بلیط تقلبی 45 هزارتومانی به مردم قالب می‌کنند.

آن تکنسین‌هایی که هر شب دو، سه تخم می‌گذارند و همین جور نمایش‌نامه پس می‌اندازند، آن‌هایی که در ظاهر اپوزسیون و اندیشمند و استاد دانشگاه و روشنفکر خود را جا می‌زنند و حالا دو پاسپورته‌اند و آن نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان و بازیگر و دراماتورژ و ... که روزی فیلسوف یونانی را مقابل دموکراسی قرار می‌دهد و در این وانفسا، دموکراسی یونان را هم که مهم ترین دستاورد سیاسی بشریت است می‌کوبد و جای دراماتورژی، هرزه نگاری می‌کند و البته نمایش دینی هم می‌نویسد.

آقای کامگاری عزیز
صبور باشید.این بساط دیری نخواهد پایید دستِ آب هندوانه‌کاران، آن‌هایی که هندوانه قاچ می‌کنند و به خورد خلق‌الله می‌دهند به زودی رو خواهد شد. تئاتر ایران فعلاً دست آن‌هایی است که مهندسِ این روزهای غم‌انگیز تئاتر ایران هستند و خود را پیتربروک شرق می‌نامند، آن‌هایی که خطوط قرمز تئاتر را می‌دانند، آن‌هایی که خود کارمند آن شرکت آفتابی معظم‌اند.

برادر عزیز جناب کامگاری
شما ناصح کامگاری هستید.
پس صبور باشید و لبخند بزنید شما پیروز ماجرا خواهید بود. به زودی خواهید دید سرنوشت تاجران تئاتر را.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم- فرهنگی

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان