به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر
صبح قزوین؛ چهارم آبان سال 1359 بود که شهر خرمشهر با وجود مقاومت 34 روزه نیروهای زمینی ارتش، تکاوران دریایی بوشهر، پاسداران و مردم بومی خرمشهر و شهرهای اطراف آن سقوط کرد، اگرچه صدام حسین رییسجمهور عراق، وعده فتح یک روزه خرمشهر، سه روزه خوزستان و یک هفتهای ایران را میداد، اما با مقاومت نیروهای ارتشی و مردمی در خوزستان، طی بیش از یک ماه تنها به اشغال خرمشهر و حصر آبادان اکتفا کرد.
اما ناکامی صدام از خیال خام خود به همینجا ختم نشد، بلکه بعد از مقاومت غیرتمندانه مردم خرمشهر و رزمندگان جان برکف نهایتا پس از بررسیهای بسیار و انجام چندعملیات مقدماتی، در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱عملیات «بیت المقدس» را آغاز و پس از 25 روز مجاهدت خالصانه در سوم خرداد ماه توانستنددر اوج اقتدار خرمشهر را آزاد کنند.
رژیم بعثی عراق با این شکست تاریخی، تکیه گاه سیاسی، اجتماعی و نظامی خود را از دست داد و اراضی اشغالی توسط نیروهای این رژیم در ابتدای جنگ یکی بعد از دیگری آزاد شد.
در جریان عملیات ۲۶ روزه بیتالمقدس که به آزادی خرمشهر انجامید، به غیر از مردم بومی شهر خرمشهر و شهرهای اطراف از چندین استان هم رزمندگانی برای این عملیات حضور داشتند که در این میان نقش رزمندگان قزوینی دلاوریها و رشادتهای مثالزدنی بسیار پررنگ بود.
محمدعلی حضرتیها رزمنده و جانباز قزوینی در گفتگو با خبرنگار
صبح قزوین؛ با اشاره به نقش رزمندگان بسیجی و سپاه قزوین در عملیات بیتالمقدس اظهار کرد: عملیات بیتالمقدس از 10 اردیبهشت در منطقه غرب رود کارون و جنوب غربی اهواز و شمال خرمشهر با رمز «یا علی بن ابی طالب(ع)» آغاز شد، در مقایسه با تجهیزات و امکاناتی که عراقیها داشتند، ما به تمام معنا با دست خالی باید میجنگیدیم.
وی افزود:در خرمشهر شرایط عمومی زمین، منابع انسانی و تسهیلات به گونهای بود که حکایت از امری غیرممکن برای آزادسازی میداد، همین شرایط بود که امام فرمود: خرمشهر را خدا آزاد کرد، چرا که از طرفی دستمان خالی بود، به عنوان مثال در یکدسته 20 نفره حدود 8 نفر حتی اسلحه هم نداشتند، از طرف دیگر موقعیت عملیات به لحاظ قرار گرفتن رود کارون و دشت طاهری در مسیر عبور رزمندگان کار را سخت میکرد.
این رزمنده قزوینی تاکید کرد: ما باید حدود 40 هزار نیرو را به همراه 2 هزار خدمات زرهی را با قایق و یا از روی سه پل روان عبور دهیم و بعد ازآن حدود با حمل این تجهیزات 16 کیلومتر پیاده روی کنیم.
حضرتیها یادآور شد: جاده اهواز 3 متر از دشت به اصطلاح طاهری بالاتر بود و خود عراقیها نیز حدود 3 متر بالای آن خاکریز زده بودند به گونهای که کوچکتریت تحرکی زیر چشم آنان بود.
وی ادامه داد: با وجود همین موانع طبیعی بر سر راه رزمندگان، تجهیزات و اشرافی که عراقیها داشتند، اصلا گمان نمیکردند که ایرانیها موفق به بازپسگیری خرمشهر شوند.
حضرتیها با اشاره به پیشینه عملیات بیت المقدس بیان کرد: در طول یک سال و نیم عملیاتهای محدودی را تجربه کردیم و بیش از ۳۰ عملیات در منطقه خوزستان انجام شد؛ عملیات نصر در دیماه توسط لشگر ۱۶ زرهی قزوین به اتفاق سپاه حمیدیه اهواز صورت گرفت که در ابتدا موفق بود اما در اثر پاتکهای سنگین، دشمن مجبور به عقب نشینی و حتی بخشهایی از مواضع قبلی نیز از دست خارج شد.
وی ادامه داد: همچنین عملیات شکست حصر آبادان یا همان ثامن الائمه که موجب آزادسازی ۱۵۰ کیلومتر از خاک آبادان شد و بلافاصله طرحریزی عملیات طریق القدس در بستان و چذابه صورت گرفت و پس از شکست عراق محدوده شمالی آبادان آزاد و زمینه برای عملیات فتحالمبین فراهم شد.
این رزمنده قزوینی خاطرنشان کرد: در عملیات فتح المبین پیروزیهای بزرگی نصیب ما شد و در این عملیات تعداد زیادی از نیروهای دشمن به اسارت درآمد.
وی تاکید کرد: مدت زمان بسیار کوتاه عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس و در فاصله یک ماه رزمندگان ما موفق شدند در محدوده شش هزار کیلومتر مربعی برای آزادسازی خرمشهر اقدام کنند.
رزمنده دوران جنگ تاکید کرد: این یک ماه فضایی را فراهم کرد که عراقیها فرصت نفس کشیدن نداشته باشند زیرا تصور میکردند پس از عملیات فتح المبین در غرب خوزستان متمرکز شده و تصور نمیکردند ایرانیها بتوانند از کارون عبور کنند و خاک خود را پس بگیرند.
حضرتیها گفت: در خرمشهر ادعای صدام این بود که اگر ایرانیها بتوانند خرمشهر را آزاد کنند، کلید فتح بصره را به آنها میدهم، اما شجاع مردان ایرانی با دست خالی و با تکیه بر قدرت بدنی، ایمان و اخلاص کار ناممکنی که با حساب و کتاب جواب نمیداد را ممکن کردند.
رزمندگان میراث جنگ، گنج هستند
وی بابیان خاطرهای از آن زمان عملیات اظهار کرد: یکی از گردانهای عمل کننده قزوین که با استعداد پنج گردان در عملیات حضور داشت، گردان مقداد بود، محمودموسیلو فرمانده شجاع این گردان که از نیروهای زبده شهید چمران بود، اولین کسی بود که وارد مسیر دشت طاهری شد.
حضرتی ادامه داد: در اردیبهشت ماه در جاده اهواز روزها بسیار گرم تا دمای 50 درجه و شبهای سرد تا دمای 5 درجه میرسید، سردی هوا در شب و سحر رزمندگان را مجبور میکرد و برای حفاظت از سرما از لباسها و اورکتهای غنیمتی عراقی استفاده کنند،محمود موسیلو رزمنده قزوینی یکیاز همین لباسها را به تن کرده بود و آرام آرام منطقه را برای شناسایی وبررسی طی میکرد که ناگهان یک چیپ فرماندهی عراقی او را میبیند.
وی تصریح کرد: فرمانده عراقی به حساب اینکه محمود از نیروهای خودی است در همان هوای گرگ و میش شروع کرد با دعوا و بدبیراه گفتن که محمود هم فقط نگاهش میکند، در همین زمان به آرامی زیپ کتش را باز کرده و آرم سپاه را که در زیر آن پنهان بود نشان فرمانده عراقی میدهد، فرمانده عراقی بعد از دیدن آرم سپاه روی لباس محمود موسیلو بدون اصابت تیر در جا سکته کرده و میمیرد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به توان نظامی عراق تصریح کرد: زمانی که حرف از سپاه دشمن میزنیم یعنی سخن از یک نیروی بسیار زبده، توانمند، با تجربه و به شدت جنگجو در میان است و کار رزمندگان ما عقب زدن یک دشمن ورزیده و با تجربه بود و لذا از این مقاومت به عنوان یک حماسه باید یاد کرد.
حضرتیها افزود: ما متاسفانه تصویری از دشمن در فیلمها ارائه دادیم که غیرواقعی است، مردم گمان میکنند ما یکسری آدم خنگ و ضعیف مواجه بودیم، در حالی که اصلا این گونه نبود، دشمن چه در خاک خود و چه در خاک ایران با تمام قوا و تجهیزات عمل میکرد و یک لحظه به ما امان نمیداد.
وی خاطرنشان کرد: ما نتوانستیم به نسل جدید بفهمانیم که مردان این سرزمین، شهدا و جانبازان جان برکف با این دشمن سر سخت و پرتوان جنگیدند و با اخلاص و فداکاری از خاک کشور دفاع کردند.
حضرتیها در پایان گفت: ما نتوانستیم قهرمانان خود را معرفی کنیم، ما به نسل جوان نگفتیم که در همین عملیات بیت المقدس چه شد که از گروهان 90 نفری شهید ناصر سیاهپوش تنها 12 نفر به عقب بازگشتند، این رشادتها باید برای نسل جوان بازگو شود، جوانان باید بدانند که میراث جنگ، همین رزمندگان و خاطراتشان گنج هست.
انتهای پیام/2001
دیدگاه ها