۰۱/ذو القعدة/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۲۰ پنجشنبه

صبح قزوین زبان انگلیسی را کامل می‌فهمم و به زبان فارسی کاملا مسلطم/ چون پسرم طرفدار آلمان بود من هم گفتم از آرژآنتین طرفداری کنم/ اکثر نیروهای حزب‌الله طرفدار برزیل‌اند
کد خبر: ۳۵۳۷۱ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

متن کامل مصاحبه‌ سید حسن نصرالله با روزنامه‌ الاخبار

زبان انگلیسی را کامل می‌فهمم و به زبان فارسی کاملا مسلطم/ چون پسرم طرفدار آلمان بود من هم گفتم از آرژآنتین طرفداری کنم/ اکثر نیروهای حزب‌الله طرفدار برزیل‌اند

دبیرکل حزب‌‌الله لبنان سید حسن نصرالله، در سالگرد پیروزی حزب‌‌الله در جنگ ۳۳ روزه و در روزهای پیروزی مقاومت در جنگ غزه، مصاحبه‌ای تفصیلی با روزنامه‌ی الاخبار لبنان داشت که در دو روز پنج شنبه و جمعه منتشر شد.

زبان انگلیسی را کامل می‌فهمم و به زبان فارسی کاملا مسلطم/ چون پسرم طرفدار آلمان بود من هم گفتم از آرژآنتین طرفداری کنم/ اکثر نیروهای حزب‌الله طرفدار برزیل‌اند
به گزارش صبح قزوین، دبیرکل حزب‌‌الله لبنان سید حسن نصرالله، در سالگرد پیروزی حزب‌‌الله در جنگ 33 روزه و در روزهای پیروزی مقاومت در جنگ غزه، مصاحبه‌ای تفصیلی با روزنامه‌ی الاخبار لبنان داشت که در دو روز پنج شنبه و جمعه منتشر شد.
او در این مصاحبه از موضوعات مختلفی (از جنگ 33 روزه و جنگ غزه گرفته تا روابط با حماس و زندگی شخصی خود) سخن گفت.
نظر به اهمیت تحلیل‌های سید حسن نصرالله و محبوبیت او، رجانیوز تصمیم به ترجمه و انتشار متن کامل این مصاحبه گرفت.
با توجه به مفصل بودن این مصاحبه، خود روزنامه‌ی الاخبار این مصاحبه را (به تناسب مسائل مورد بحث) به چند بخش تقسیم کرده که ترجمه‌ی آن هم طبق همان بخش‌بندی تقدیم می‌گردد.
بخش سوم این مصاحبه که مربوط به زندگی شخصی این «رهبر دلاور و مؤمن عربی» است را می‌‌خوانیم: *فوتبال دوست داری؟ -بله دوست دارم.
با رفقا بازی هم می‌کردم، هم قبل از معمم شدنم، هم بعدش.
*طرفدار تیم خاصی هستی؟ -قدیم‌ها بله، البته از باب گذراندن اوقات فراغت و عوض شدن حال و هوا.
اکثرا طرفدار برزیل بودم، گاهی هم طرفدار آرژانتین، خصوصا وقتی که مارادونا در تیم ملی بود.
چون از بازی مارادونا خوشم می‌آمد.
*در جام جهانی اخیر چطور؟ -شایعه شده بود که من طرفدار برزیلم، ولی من طرفدار تیمی نبود.
در جو حزب‌الله عموما طرفداری از برزیل بیشتر است.
این طرفداری از قدیم بوده، آن هم به خاطر تکنیک و بازی زیبایشان.
بعدها بعضی‌ها گفتند که این طرفداری از برزیل به خاطر پرچم برزیل است که از دو رنگ زرد و سبز تشکیل شده، که دو رنگ خاص و محبوب شیعیان‌اند.
*بازی‌های جام جهانی امسال را دنبال می‌کردی؟ -راستش امسال اوضاع اجازه‌ی نشستن پای این چیزها را نمی‌داد، با توجه به حوادثی که در لبنان و سوریه رخ می‌‌داد و بعدش هم چیزهایی که در غزه و عراق رخ داد.
*هیچ کدام از بازی‌ها را ندیدی؟ -بخشی از فینال را دیدم.
آن هم به خاطر پسرم نه به خاطر خود بازی.
چون پسرم طرفداری آلمان بود، من هم برای اینکه جو رقابت و تشویق ایجاد کنم شروع کردم به طرفداری از آرژانتین.
*با فیسبوک ارتباط داری؟ -بنا به دلایل امنیتی، هرچیزی که به موبایل و اینترنت مربوط است من باید از آن دور باشم.
به همین دلیل ارتباط مستقیم با فیسبوک ندارم.
البته به صورت دائمی از از بحث‌ها و شایعات و گفتگوهایی که در شبکه‌های اجتماعی جریان دارد باخبر می‌شوم، از طریق بولتن‌ها و گزارش‌هایی که درباره این موضوعات به دستم می‌رسد.
*به صورت طبیعی، انسان به یک سری جاها، رختخواب، بالش و از ین قبیل چیزها عادت می‌کند و اگر یک روز عوض شود نمی‌تواند بخوابد.
چطوری با مسئله‌ی تغییر دائمی [جا] کنار می‌آیی؟ -این درست است، ولی وقتی که تغییر جا و انتقال دائم از جایی به جایی می‌شود بخشی از زندگی انسان، این خودش به یک چیزی عادی تبدیل می‌شود.
برای من این مسائل دیگر طبیعی است، خصوصا بعد از سال 2006.
اما تا پیش از آن حرفی که میزنی درست است.
*غذای مورد علاقه‌ات چیست؟ -قبلا چند غذا بود که بیشتر دوست داشتم، اما لان غذای خاصی نیست که بیشتر دوست داشته باشم.
هرچیزی درست کنند می‌خورم.
حتی اگر بپرسند چه دوست داری بخوری تا درست کنیم می‌گویم که هرچه باشد ایرادی ندارد.
این حالت در همین دوره‌ی اخیر برایم ایجاد شده است، هر چیزی سر سفره بیاورند می‌خورم، درست مثل یک نظامی در جبهه که انتخابی برای خوردن غذای مورد علاقه‌اش ندارد.
ولی خب پیش‌ترها ینطور نبود و بعضی غذاها را بیشتر دوست داشتم، مثلا ماهی.
*خیلی وقت است رانندگی نکرده‌‌ای؟ -بله، دستکم از سال 1986 تا الان.
*ضاحیه از سال 2006 خیلی تغییر کرده است، تصوری از شکل فعلی‌اش داری؟ -قطعا، من از ضاحیه بی‌خبر نیستم و از جزئیاتش اطلاع دارم.
اسرائیلی‌ها درباره‌ی من تصوری را شایع کرده‌اند و برخی رسانه‌ای عربی هم به ترویجش کمک می‌کنند مبنی بر اینکه من دائما در پناهگاه زندگی می‌کنم، به دور از مردم، نمی‌بینمشان و ارتباطی با آنها ندارم، و حتی از برادرانم هم دور و جدا هستم.
ولی در حقیقت من در پناهگاه زندگی نمی‌کنم، مقصود از تدابیر امنیتی، مخفی بودن تحرکاتم است ولی این مانع این نیست که تحرکی داشته باشم و بگردم و ببینم چه خبر است.
مشکل آنجایی است که دیگران مرا ببینند [نه اینکه من آنها را ببینم.
] فلذا من از اوضاع و چهره‌ی ضاحیه و ساختش و اماکنش و از آنچه مشخصا در جنوب و بقاع می‌گذرد باخبرم.
*کدام منطقه را در لبنان دوست داری؟ -روشی که انسان با آن زندگی می‌کند بعضا باعث می‌شد که عاطفه‌ی انسان نسبت به قضایای مطرح شده یک مسافت واحد داشته باشد.
من در دوره‌ی تشکیل شخصیتم در بقاع زندگی می‌کردم.
چند سالی گذشت، قبل از سال 2000 و کمی بعد از آن اگر می‌خواستم استراحت کنم ترجیح می‌‌دادم سری به بعلبک بزنم چون در آن دوره، رفاقت‌هایی شخصی در آنجا پیدا کردم.
اما در عمل و با گذشت زمان، احساس انسان در مورد مناطق و حتی نسبت به مردمی که دوستشان داری و دوستت دارند می‌رسد به جایی که امکان ترجیح یکی بر دیگری را نداری.
نمی‌توانی بگویی که این منطقه را از آن منطقه بیشتر دوست داری یا آنکه این مجموعه را بیشتر از آن یکی دوست داری.
این احساس درت به وجود می‌آید که همه را دوست داری و با همه‌‌ای.
می‌‌خواهی همه با تو باشند.
اگر داخل قلب من بشوی تا ببینی منطقه‌ای را یا محله‌ای را یا روستایی را بیشتر دوست دارم، ابدا چنین چیزی پیدا نخواهی کرد.
*فیلم یا سریال می‌بینی؟ -اگر وقت داشته باشم.
چند قسمتی از سریال‌های مثل کوچ فلسطینی، حضرت یوسف، حجاج بن یوسف، پیروزمندان و از این قبیل را دیدم.
*رمان و داستان می‌‌خوانی؟ -شرایط فرق می‌کند بالاخره.
خیلی رمان و داستان خوانده‌ام.
جبران خلیل جبران هم خوانده‌‌ام.
ولی از پنج سال پیش تا الان چیزی در این زمینه نخوانده‌ام.
مدت کوتاهی پیش، کتاب [داستان] هدیه‌ای به دستم رسید که خواندمش.
وقتی در چارچوب مسئولیت قرار می‌گیری همه‌ی اینها متوقف می‌شود، اولویت می‌شود خواندن چیزهایی که به وضع موجود مرتبط است.
مثلا الان در زمینه‌ی فرهنگی من چیزهایی می‌‌خوانم که به مقابله با پدیده‌ی تکفیر کمک کند: تاریخ تکفیر، دلایلش و شاخه‌ها و جهت‌گیری‌هایش.
در این زمینه کتب عالی‌ای وجود دارد، چه شیعی و چه سنی.
چون این موضوع یک گرفتاری واقعی است.
در دوره‌ی پیش از 2006، مطالعاتم متمرکز بود بر موضوع اسرائیل، مثل کتب خاطرات ژنرال‌ها و سیاسیون و رهبران احزاب اسرائیل.
چون این نبرد ماست.
[از شدت و کثرت مطالعه،] در این زمینه تخصص پیدا کرده‌ایم.
*روزنامه‌ی الاخبار را می‌خوانی؟ قطعا.
مگر می‌شود آن را نخواند؟ همراه با روزنامه‌های دیگر برایم می‌آید.
اخیرا تغییرات خاصی صورت گرفته و من از طریق بولتنی که مرکز مشاوره‌ای تهیه می‌کند (و شامل اکثرات مقالات روزنامه و خلاصه‌هاست) از آن مطلع می‌شوم.
*شبکه‌های تلویزیونی‌ای غیر از المنار را دنبال می‌کنید؟ در موضوع شبکه‌های تلویزیونی، موقع تلویزیون دیدن من مدام در حال کانال عوض کردن‌ام.
من اساسا با این نظریه مشکل دارم که می‌گویند فلان شبکه طبق نظرسنجی‌ها فلان قدر مشخص محبوبیت دارد.
فکر می‌کنم این آمارها دقیق نباشد.
فکر نمی‌کنم شبکه‌ای باشد که یک دسته مخاطب مشخص، و قفل شده روی همان داشته باشد.
گمانم درست چیزی که برای خودم رخ می‌دهد برای بقیه هم رخ می‌دهد.
وقتی یکی‌مان می نشیند جلوی تلویزیون کنترل را می‌گیرد دستش و کانال‌ها را عوض می‌کند.
وقتی برسد به یک مصاحبه که طرف دارد حرف مفید می‌زند روی همان شبکه می‌ایستد، با اسم شبکه هم کاری ندارد.
اما در مورد بخش‌های خبری، چند شبکه را دنبال می‌کنم و فقط به یک شبکه اعتماد نمی‌کنم.
در بین شبکه‌های عربی سه شبکه را دنبال می‌کنم: المیادین، الجزیرة و العربیة.
قطعا المیادین را بیشتر دنبال می‌کنم ولی به العربیه و الجزیه هم سر می‌زنم چون می‌خواهم ببینم درباره‌ی چه حرف می‌زنند (فارغ از موضعی که در آن بحث دارند) خصوصا در بحث اخبار.
در بین شبکه‌های لبنانی هم مدام در حال عوض کردن کانال هستم دلیلش هم این است که ببینم این شبکه‌ها چه می‌گویند.
گذشته از این، گزارش‌های خلاصه‌ای که بخش روابط رسانه‌ای [حزب‌الله] تهیه می‌کند را هم می‌خوانم که درباره‌ی مطالبی است که در شبکه‌های رادیو‌یی و تلویزیونی و پایگاه‌های اینترنتی مطرح می‌شود.
وقتی این گزارش و خلاصه را می‌‌خوانی می‌توانی تصویر کلی‌ای داشته باشی.
*نویسنده‌های خاصی هستند که مقالاتشان را دنبال کنی؟ -بدون اینکه اسم از کسی بیاورم می‌گویم چند نفر از نویسندگان هستند که حتما مقالاتشان را دنبال می‌کنم.
*از جهت سیاسی جزو مؤیدین شما هستند؟ -نه، ابدا.
بعضی‌هایشان با ما هستند بعضی‌هایشان با ما نیستند.
این کافی نیست که فقط کسانی که طرف تو هستند را بخوانی.
باید از دو طرف بخوانی تا نظرات مختلف مطرح شده را بشناسی.
*به زبان دیگری جز عربی و فارسی مسلطی؟ -به زبان انگلیسی مسلطم، ولی چون کم به کار برده‌ام الان کاملا انگلیسی می‌فهمم ولی کم صحبت می‌کنم.
بخش‌های خبری انگلیسی را گوش می‌دهم و متوجه می‌شوم.
وقتی هم که با سفرای خارجی یا رسانه‌های خارجی دیدار دارم، سؤالات و بحث‌ها را متوجه می‌شوم.
اما در مورد فارسی باید بگویم که کاملا بر آن مسلطم.
با اینکه ارتباطم با این زبان در درجه‌ی اول به دلیل سیاسی شروع شد ولی به مرور زمان برایم روشن شد که بخشی از فرهنگ اسلامی وجود دارد که اعراب از آن محرومند چون به زبان فارسی است.
انتهای پیام/7008

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان