به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین؛ یادش بخیر همین ماه رمضان دوسال پیش بود که برای شبهای قدر و مراسمهایش سر و دست میشکاندیم، برای مناجاتهای دسته جمعی، برای نواهای یکصدای الغوث الغوث، برای زمزمه دسته جمعی دعای جوشن کبیر، برای حضور در مساجد یا حسینیههای شهر اما حالا دو سال است دست تقدیر روزگار توفیق عبادتهای دسته جمعی را با گنجاندن ویروسی منحوس در لابهلای زندگی مان از ما گرفته است؛ بینمان فاصله انداخته، مساجد و حسینیهها را به سکوت واداشته و پای عاشقان عبادت و مناجات را از مساجد بریده است.
شبهای قدر هم از راه رسید و پشت سر گذاشتیم، همان شبهایی که از هزار ماه برتر و سرتر و انسان از درک آن عاجز است. شبهایی که مقدرات یکسال آدمیان در آن نوشته خواهد شد، شب نزول قرآن، شب دیدار ملائکه و روح با زمینیان، شب فزت برب الکعبه مولی علی، شب مناجات و عبادت، شب یارب یارب عاشقان، شب شبزنده داران و قرآن به سر گیران، شب نوای العفو، شب امیدواران. شب گناهکاران.
امسال اما مانند سال گذشته شبهای قدرمان حال و هوای دیگری به خود گرفته بود، حالا که مدتهاست کرونا سایه منحوسش بر همه جا سنگینی میکند و زندگی روزمره ما را دچار تغییر کرده و بر آیین و مراسمات مذهبی مان تاثیر گذاشته است. امسال برای سر دادن نوای الغوث الغوث جوشن کبیر مجبور به عزلت و خانهنشینی شدیم، اگر هم به مساجد میرفتیم باید فاصله مان را از خیل عاشقان حفظ میکردیم، باید مواظب باشیم تا نکند ندانسته با دستهای نشُسته اشکهای سرازیر چشمهایمان را پاک کنیم. امسال حتی برای ارتباط با خدای خود زمان محدود داریم.
شرایط قرمز کرونایی استان قزوین مانند بسیاری از استانهای کشورموجب شده امسال تعداد محدودی از مساجد و حسینیهها به خصوص آنها که امکان برگزاری مراسم در فضای آزاد و با رعایت فاصله اجتماعی را دارند، آن هم به شرط رعایت پروتکلهای بهداشتی و با زمان محدود برای مراسمات شب قدر پذیرای روزهداران باشند.
اما هر چه هست باید این برهه را هم قدر دانست همین که نفسمان میزند، همین که اجازه داریم با زبان گناه کارمان خدای خود را فریاد بزنیم و به راز و نیاز با آن معبود مهربان بپردازیم خودش غنیمت است.
امسال حسینیهها را به خانهها آوردیم
برای درک حس و حال این روزهای مردم شهرمان شب گذشته به خیابان رفته و با آنها به گفتوگو پرداختیم:
سعیده حسینی شهروند 30 ساله قزوینی در گفتوگو با خبرنگار صبح قزوین؛ با بیان اینکه امسال ترجیح دادم در خانه بمانم، اظهار کرد: امسال هم مانند سال گذشته از طریق رسانه ملی مراسمات شبهای قدر را دنبال کردم چراکه تلویزیون بستری را فراهم کرد که حسینیهها به خانهها میآیند.
وی افزود: حالا که امکان ارتباط و راز و نیاز با خدا در منزل برایمان فراهم است ترجیح میدهم به لحاظ حفظ جان خود و همشهریانم در خانه بمانم؛ امیدوارم خداوند کریم کم ما را بسیار بپذیرد.
علی میرزایی دیگر شهروند قزوینی در حال رفتن به مراسم شب قدر بود که درخصوص حس و حالش اظهار کرد: از وقتی که کرونا آمده هیچ وقت فکر نمیکردم اینقدر روی زندگیمان تاثیر بگذارد، این بیماری همه چیز را به تعطیلی کشانده مدارس، دانشگاه ها، مراسمات عروسی و عزا، هرگونه اجتماعی را ممنوع کرده است.
وی افزود: دلم برای مراسمات دسته جمعی با دوستان هیئتیام تنگ شده، برای شبهایی که بی هیچ ترس و واهمهای کنار هم مینشستیم دعا و مناجات میخواندیم. کرونا البته بینمان فاصله انداخته اما قلبهایمان را به هم نزدیکتر کرده، باعث شده قدر لحظه لحظه زندگی مان را بدانیم، قدر سینه زدن زیر علم امام حسین را درک کنیم.
میرزایی یادآور شد: امسال هم خودم را به یکی از مساجد، حسینیه یا حتی در خیابان رساندم. هرچند با جمعیت کم، هر چند با فاصله از هم، هرچند با زمان محدود، بودن در کنار دیگران را به تنهایی ترجیح میدهم، دلم میخواهد صدای یارب یاربم با نوای خوبان درگاهش مخلوط شود.
زجر کشیدن بیماران برای کادر درمان سخت و ملال آور است
به یکی از بخشهای بیمارستان رازی سر زدیم که در شب قدر سکوتی عجیب آنجا را فرا گرفته بود، به سمت دفتر پرستاری رفتم.
پرستاری به نام مرضیه پشت میز نشسته و از گوشی تلفن همراهش دعای جوشن میخواند، چراغهای اتاقهای بخش خاموش بود و در آن تاریکی آرام آرام اشک میریخت، تا کنارش رفتم تا باب گفتگو را باز کنم از یکی اتاقها صدایش کردند.
یک ربع بالای سر مریضی رفت و برگشت و دوباره شروع کرد به خواندن دعا. از او در مورد شب قدر سوال کرد که آهی کشید و گفت: شب قدر ما هم همیشه این گونه به سر میشود، حسرت یک بار مسجد رفتن و حضور در مراسم شب قدر به دلم مانده، اما خوب این حالم را دوست دارم، فریاد الغوث گفتن زمانی معنا پیدا میکند که خودمان هم به الغوث دیگران لبیک گفته و دستگیرشان باشیم. وقتی در لا به لای دعا به حال بیماران هم رسیدگی می کنیم حلاوت و شیرینی خودش را دارد.
وی ادامه داد: امسال حال دلمان خیلی گرفته است، از خدا میخواهم هر چه زودتر یک نگاهی به ما بیاندازد و به آبروی حضرت علی(ع) این بیماری از کره زمین رخت ببندد؛ در چشمانش پر از اشک شد و با همان حال افزود: در این دو سال به چشم خودم خیلی عزیزان را دیدم که در نبرد با این ویروس صد رنگ پرپر شدند.
این پرستار قزوینی بیان کرد: روح و روانمان خسته شده، دیدن زجر کشیدن بیماران برای همه کادر درمان سخت و ملال آور است. امیدوارم مردم بیشتر رعایت کنند،و خدا هم نظری به حالمان بیاندازد و به برکت این شبها شاهد نابودی این ویروس از دنیا باشیم.
حافظان امنیت، شب قدر را در خیابانها سپری کردند
به خیابان رفتم و چند سرباز نیروی انتظامی برای حفظ امنیت شهروندان در نیمههای شب در خیابان گشت میزدند، به سمتشان رفته و با آنان هم صحبت شدم، یکی از آنها گفت: امشب ما برای حفظ جان و امنیت مردم تا صبح در خیابانها خواهیم بود، تا مبادا برای کسی اتفاقی بیافتد، این وظیفه ماست.
از او پرسیدم که پس زمانی برای خواندن دعا و قرآن سر گرفتن نخواهید داشت؛ جواب داد: دعا را با هنذفری در گوشم میخوانم، قرآن هم اگر شرایطش باشد به سر میگیرم اما خوب عمل به وظیفه در اولویت ماست چون خدمت به خلق هم نوعی عبادت است.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین؛ هرساله شب قدر که فرا میرسد باب رحمت الهی باز میشود، خدای مهربان فرشتگانش را برای خریداری ناز بندگانش به زمین میفرستد، ملائک نوای حال خوب همه را خریدارند. برای خدای کریم چه فرقی می کند در کنج خانه نشستهای و العفو میخوانی یا در مسجد، در گوشهای از خیابان صدایش میزنی یا از روی تخت بیمارستان!
خدای همه ما یکی است به اندازه تک تک ما رحمت و بزرگی دارد، مهم درک معنوی و اتصال به ذات اقدس اوست که تنها با خلوص نیت بدست میآید. حالا که خدا به ما فرصت داده که بر سر سفره کریمانهاش نشسته و صدایش بزنیم، حالا که خدا اراده کرده ببخشد و چشم پوشی کند ما نیز قدر شب قدر را بدانیم و به راحتی از کنارش رد نشویم.
گر کافر و گبر و بت پرستی باز آ... آری صد بار اگر توبه شکستی باز آ... این درگه ما در گه نومیدی نیست.
انتهای پیام/ 1300
دیدگاه ها