شما در مصاحبههای مختلف و موقعیتهای گوناگون به حضرات معصومین و به ویژه سیدالشهدا (ع) ابراز ارادت و عشق میکنید. با اینکه سالهاست از ایران دور هستید و به هر حال آنجا شرایط حفظ این عشق و علاقه سختتر است. از راز و رمز این دلدادگی بگویید.
خداوند متعال والدین من را رحمت فرماید، هر دو بسیار دلبسته ائمه معصومین (ع) بودند و همواره به مناسبتهای مختلف، در مصیبت عظمای کربلا به سختی میگریستند. عشق و سرسپردگی آنها در مورد ائمه (ع) شاخصترین حالت در زندگی آنها بود. الحمدلله که همان حالت التجا برای این فقیر روسیاه با شیر اندرون شده و امیدوارم خداوند همیشه این نعمت را برای این فقیر مستدام نگه دارد.
به قول سعدی؛ همه قبیله من عالمان دین بودند و اجداد پدری و مادری من همه در کسوت روحانیت بودند و لذا طبیعی است که نحوه زندگی آنها و تمسک آنها به دین محمد و آل محمد (ص) بزرگترین و مهمترین ثمره زندگی آنها بوده است و این روش والدین من در تربیت فرزندانشان مستمر بوده است. امیدوارم که نعمت خاکساری و سرسپردگی ائمه اطهار (ع) و نبی اکرم (ص) برای من جاری باشد و تا هستم دست توسل من بر دامن آنها است و خواهد بود انشاالله.
وضعیت شیعیان در اروپا و آمریکا چطور است و آیا این روند عشقورزی به خاندان عصمت و طهارت وجود دارد یا کمرنگ شده است؟
تا جاییکه من میدانم چه در اروپا و چه در آمریکا مساجد و محافل شیعیان اثنی عشری و یا زیدی مثل دیگر مسلمانان برپاست و رونق دارد و آنها نیز دارای تکیهها و مهدیهها و مساجد و حسینیهها هستند و مراسم مذهبی خود را با آزادی برگزار میکنند.
در سالهای اخیر مطالب و نظریاتی در حوزه دین مطرح شده و برخی معتقدند که نواندیشی در عرصه دین به دلیل اقتضائات روز لازم و ضروری است. نظر شما چیست؟
من ابدا و اصلا اعتقادی به نواندیشی دینی ندارم و هرگونه نواندیشی را با اصول و فروع دین و مذهب اسلام و تشیع مغایر و معارض میدانم، زیرا آنچه نواندیشان به خیال خودشان از اسلام و تشیع تصور میکنند و ارائه میدهند، شیر بییال و دم و خالی از دیانت و مذهب و تشیع است.
آن کسانی که با حرفهای خود انکار وحی محمدی میکنند و به آن توهین میکنند و توجیه میکنند و وحی را در حد خواب دیدن تنزل میدهند و در عین حال مثنوی مولوی را با قرآن مقایسه میکنند، همان مثنوی را نیز به درستی نخواندهاند، چه برسد به قرآن مجید. چون اگر همین مثنوی را به درستی میخواندند با این ابیات مولانا درباره وحی آشنا میشدند که میفرماید:
نه نجوم ست و نه رمل است و نه خواب/ وحی ِحق واللهُ اعلم بِالصواب
روح وحی از عقل پنهانتر بود/ زانک او غیبیست او زان سر بود
عقل احمد از کسی پنهان نشد/ روح وحیاش مدرک هر جان نشد
روح وحیی را مناسبهاست نیز/ در نیابد عقل کان آمد عزیز
یا مولوی در جای دیگر میفرماید:
احمدا، چون نیستت از وحی یاس/ جسمیان را ده تحری و قیاس
هر کسی وحی را نمیفهمد و وحی در مقام امر است نه در مقام فهم. این حرفها، حرفهای جسمیان است و از روح و اعتقاد و ایمان خالی است و بیشتر برای این است که خود را از تکالیف مذهبی خلاص کنند. نواندیشی در دین معنا ندارد، ما همان دینی را داریم که امیرالمومنین (ع) و سید الشهدا (ع) و ائمه معصومین همان را دارند. من نه تنها اعتقادی به نواندیشی ندارم، بلکه نواندیشی را مخالف دین و مذهب میشمارم.
آیا در طول این سالها به کربلا و عتبات عالیات مشرف شدهاید؟
بیشتر با کدام ادعیه و زیارات مانوس هستید؟
من در ۹۴ سال عمر خود هر برکت و هر موفقیتی که داشتم و هر عنایتی که به من شده است و هر توجه و هر خلاصی از بلایی که داشتم، به برکت قرآن و سیدالشهدا و، ولی نعمتمان حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بوده است و همیشه آنها دستگیر من هستند. من جز از خدا و ائمه (ع) دستم به سوی هیچ کسی دراز نشده است. خداوند زبان من را از کمک خواستن از گران حفظ کرده است.
انگار دلتان برای زیارت امام رضا تنگ خیلی شده است؟
به جوانها توصیه میکنم که تمسک به قرآن کنند و تا آنجایی که میتوانند و میفهمند قرآن بخوانند. قرآن سرمایهای دنیوی و اخروی است. جوانها شخصیت انسانی خود را حفظ کنند و خود را بالاتر از دنیا بدانند. توسل به حضرت سیدالشهدا و حضرت ولیعصر (عج) داشته باشند و همیشه از آنها مدد بخواهند، نه از دیگری. مدد ز. غیر تو ننگ است یا علی مددی.
دیدگاه ها