۰۲/ذو القعدة/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۲۱ جمعه

صبح قزوین سهراب با دلی شکسته چمدانش را بست و رفت...
کد خبر: ۲۸۳۰۳ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

به یاد سهراب

سهراب با دلی شکسته چمدانش را بست و رفت...

سهراب کلاغ را هم زیبا می کشید، هنگامی که آسمان در چشمانش تخم می گذاشت؛ وقتی که علف، تکبیرة الاحرام آن را می گفت، نمازش را می خواند خدا همیشه در شعر و نقاشی های سهراب حضور داشت.

سهراب با دلی شکسته چمدانش را بست و رفت...
صبح قزوین : سهراب را در نقاشی ها و شعر هایش می توان جست، آنگاه که از مادر و گل می گوید، او نقش گلدان و ماه را با قلم احساس بر روی بوم کشید و درخت را، انار را با دانه هایش که هرگز نتوانست با آن دل های مردم را بخواند به تصویرکشید.
0001 او همیشه پر از امید بود، سهراب کلاغ را هم زیبا می کشید، هنگامی که آسمان در چشمانش تخم می گذاشت؛ وقتی که علف، تکبیرة الاحرام آن را می گفت، نمازش را می خواند خدا همیشه در شعر و نقاشی های سهراب حضور داشت.
روح بی آلایش سهراب را در شعرهایش می خوانیم و در نقاشی هایش می بینیم، آنگاه که مربع های ساده نقاشی هایش، به همان بی تابی بند رخت های شعرش می ماند.
18102362392388090151417092120192111177230 سادگی سهراب در نقاشی هایش هم نمایان بود و او با ساده ترین و خلاصه ترین اشکال سعی داشت سخن بگوید و حرف های دل نا آرامش را به تصویر بکشد.
حتی می توان گفت که سهراب به سان کودکی می ماند که هیجان زده از جعبه تازه رنگ هایش به سوی بوم می رود و با تمام سرخوشی دوران کودکی روحی پاک را به نمایش می گذارد.
نمی شود گفت که سهراب و نقاشی هایش گویای یک رئالیست کم حوصله است یا یک امپرسیونیست راوی، حتی نمی توان گفت انتزاع است یا یک بازگشت بومی گرا و یا هیجانی است یا مدرن منطق گرا، سنت شکن است یا پست مدرن، هرچه هست سهراب را در خود سهراب می توان دید.
17514415523022091473915518679229219242149 او فرزند اسدلله و فروغ بود که در 15 مهر ماه سال 1307در کاشان به دنیا آمد.
پدرش اسدالله سپهری کارمند اداره پست و تلگراف بود و هنگامی که سهراب نوجوانی بیش نبود پدرش از دو پا فلج شد و در همان سال ها از سایه پدر محروم شد.
سپهری به هنر و ادب علاقه ای وافر داشت.
نقاشی می کرد، تار می ساخت و خط خوبی هم داشت.
شیطنت های کودکی سهراب در کاشان گذشت.
او دوره شش ساله ابتدایی را در دبستان خیام این شهر گذرانید و دانش آموزی منظم و درس خوان بود، درس ادبیات را بسیار دوست داشت و به خوش نویسی علاقه مند بود.
سهراب از سال چهارم دبیرستان به دانش سرا رفت و در آذر ماه 1325 به استخدام اداره فرهنگ کاشان (اداره آموزش و پرورش) درآمد و تا شهریور 1327 در این اداره ماند.
در این هنگام بود که در امتحانات ادبیات شرکت کرد و دیپلم دوره دبیرستان را نیز گرفت.
سال بعد او در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد.
سهراب در این دانشکده بود که نخستین دفتر شعرهایش را چاپ کرد و مشفق کاشانی با دیدن شعرهای سپهری پیش بینی کرد که او در آینده آثار ارزشمندی به ادبیات ایران هدیه خواهد کرد.
اولین کتاب سپهری با نام "مرگ رنگ" به سبک نیما یوشیج در تهران منتشر شد ودومین مجموعه شعر خود را با نام "زندگی خواب ها" در سال 1332 سرود.
در همین سال بود که دوره لیسانس نقاشی را در دانشکده هنرهای زیبا با رتبه اول و دریافت نشان اول علمی به پایان رساند.
از سال 1332 به بعد، سهراب دل در گرو گشت و گذار و مطالعه نقاشی و حکاکی در پاریس، رم و هند و شرکت در نمایشگاه ها و آموختن و تدریس نقاشی گذاشت، تا جایی که بعضی او را "شاعری نقاش" خوانده اند و بعضی دیگر "نقاشی شاعر".
paint_0031 سپهری در سال 1337 دو کتاب "آوار آفتاب" و "شرق اندوه" را آماده چاپ کرد ولی موفق به چاپ آنها نشد و سرانجام در سال 1340 این دو کتاب به انضمام "زندگی خواب ها" تحت عنوان "آوار آفتاب" منتشر شد.
در این کتاب می توان به جلوه های زبان خاص سپهری برخورد کرد و همچنین شور و شوق آمیختگی با طبیعت را که در شعرهای بعدی کاملاً واضح می شود بیشتر دید.
در "شرق اندوه" سپهری از هر نظر تحت تاثیر غزلیات مولوی است و شعرهای این مجموعه همه شادمانه و شورانگیزند.
دو شعر بلند "صدای پای آب" و "مسافر" پنجمین و ششمین کتاب های او هستند.
شهرت سپهری از سال 1344 و با انتشار شعر بلند "صدای پای آب" آغاز شد.
در "صدای پای آب" است که محتوای ویژه ی شعر سپهری فرمش را می یابد.
فرم و محتوای شعر سپهری، از "صدای پای آب" به بعد به هماهنگی می رسند.
"صدای پای آب"، کنایه از صدای پای مسافری در سفر زندگی است.
این شعر که روز به روز بر شهرت و محبوبیت او افزود، اولین بار در فصلنامه ی آرش در آبان همان سال منتشر شد.
سپهری که تمام عمرش را به دور از جنجال روزنامه ها و مجلات و فقط با دوستان اندک و تنهایی خود می زیست و بدین سبب از طرف نشریات جدی گرفته نشده بود، در سال 1345 با انتشار شعر بلند "مسافر" که یکی از درخشان ترین شعرهای فارسی است، بزرگی و شاعری اش را بر نشریات تحمیل کرد.
"مسافر" تأمل و سیر و سفر شاعر است در فلسفه ی زندگی.
"حجم سبز" هفتمین مجموعه شعری سپهری و کامل ترین آنها است.
"حجم سبز" پایان آخرین جستجوی های سپهری در شعر "مسافر" اوست.
گویی پاسخ همه پرسش ها را یافته و به همه حقایق رسیده است.
آخرین مجموعه شعری سهراب سپهری "ما هیچ، ما نگاه" است.
در این کتاب سهراب روی به یأس دارد.
اما یأسی که جز از حوزه ذهن رنگین سپهری بیرون نمی تراود.
سپهری در سال 1355 تمام هشت دفتر و منظومه خود را در "هشت کتاب" گرد آورد.
paint_0022 "هشت کتاب" نموداری تمام از سیر معنوی شاعر جویای حقیقت است، از اعتراضات سیاسی تا شور جست و جو و ره سپردن در عرفانی زمینی.
"هشت کتاب" یکی از محبوب ترین مچموعه ها، در تاریخ شعر نو ایران است.
سپهری در سال 1357 به بیماری سرطان خون مبتلا شد و در سال 1358 برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و سرانجام در اول اردیبهشت ماه 1359 ، سهراب سپهری به ابدیت پیوست.
نخست قرار بود که طبق خواست خودش او را در روستای"گلستانه" به خاک بسپارند، اما برای اینکه طغیان رود، مزارش را از بین نبرد او را در صحن "امامزاده سلطان علی" دهستان مشهد اردهال به خاک سپردند.
انتهای پیام/8002/خ

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان