صبح قزوین : «خیابان خوبی هم مشجر آقاباقرخان ساخته است. خیلی خوب خیابانی است. از دروازه الی مهمانخانه. من توی کالسکه بودم... همینطور راندیم تا وارد آلاقاپو شدیم. این قزوین آن قزوین که دوازده سال پیش از این آمدیم نیست بالمره عوض شده است. در حقیقت آقاباقرخان سحر کرده... در حقیقت از نوساخته است».
در زیر نویس این عکس آمده: «دیوانخانه قزوین است که در سفر سیم فرنگستان بامر مبارک اعلیحضرت قدر قدرت اقدس همایونی روحنا فدا برداشته.» غلام خانهزاد؛ ابراهیم عکاسباشی ۱۳۲۳
این متن، قسمتی از سفرنامه فرنگ ناصرالدین شاه است که در سومین سفرش به اروپا و هنگام عبور از شهر قزوین نگاشته شده. خیابان ذکر شده در آن هم خیابان دولتی (سپه امروزی) است. در این جستار سعی میشود به سرگذشت خیابانی پرداخته شود که شاهدی بر تغییرات شتابان عصرماست و بعنوان اولین خیابان ایران شناخته میشود.
لفظ «خیابان» آنطور که در کتب مرجع و منابع کهن نگاشته شده در اعصار پیشین و تا پیش از عصر قاجار، در معنای امروزی آن مورد بیان قرار نمیگرفت.
آنطور که زندهیاد سعید نفیسی نگاشته "خیابان در اصل از دو کلمه «خوی» یا «خی» به معنی عرق و اشک و ترشح مایعات و «آب» ساخته شده. و «خیآب»... به معنی جایی که آب از زمین میجوشد و ترشح میکند تلقی شده و الف و نون آخر آن هم ...در آخر بسیاری از نامهای جغرافیایی ایران نیز آمده است." برخی نیز آن را در مقابل بیابان (بیآبآن) میدانند.
در ناظم الاطباء از این واژه با عنوان «گلزار» یاد شده و علامه دهخدا هم در لغتنامهاش در مورد معنی این لفظ علاوه معانی رایج از خیابان با عنوان روش (مسیر) ای یاد کرده که در باغها می سازند و در میان آن راه دارند. و یا راهی که بیشتر در میان دو صف درختان باغ ایجاد میشود. حتی در برخی از اشعار هم این واژه با معانیای از این سنخ بکار رفته است:
دل من باغبان عشق وتنهایی گلستانش
ازل دروازه ٔ باغ و ابد حد خیابانش .
(از انجمن آرای ناصری ).
زندگی برجای خود بالیدن است
از خیابان خودی گل چیدن است
(اقبال)
اما با کمی سنجش میتوان دریافت که مفاهیم و افعالی مثل خیابانگردی، پیادهروی، و یا خصائلی نظیر خیابانی و نیز خیابانخواب و... گزارههاییست که در جوامع مدرن و امروزین شکل و معنا یافته است. در یک جامعهی مدرن خیابانها نقشی اساسی در فرمدهی و هویت بخشی به کالبدهای شهری و حتی مردمان یک شهر ایفا میکنند. خیابان در زمان ما به مثابه صحنهی نمایشیست که سناریوی آن هیچ نگارندهای ندارد و انحاء اجرای آن در هر عصری با عصر دیگر متفاوت است.
«محل عبور و مرور عابران و ماشینها» شاید پیشینیترین و دمدستیترین تعبیری باشد که ما برای این عرصهگاه پرچالش در ذهن خود داریم. درحالی که این پهنه شاهدیست خاموش اما همراه با تغییرات و چالشهای جامعه و شهرما. خیابان همانجاییست که سیاست را با تودهها پیوند میدهد و به تعبیر آصف بیات:
خیابانها به طور همزمان، مکانی اجتماعی و فضایی، ایستا و پویا، هم محل امور مأنوس و بیگانه و نیز مشهود و خروشاناند که هستاری پیچیده را باز مینمایانند که در آن، احساسات و نگرشها شکل میگیرند، فراگیر میگردند و به صورت فوقالعاده منحصربهفردی بیان میشوند. خیابان مکانی فیزیکی است که در آن، مخالفت جمعی هم میتواند بیان شود و هم به وجود آید.
(Asef Bayat:2010)
ورای این مسائل در زمانی که پای تضاد جنسیتی و منافع فردی هم بمیان بیاید برای هر فردی از هرجنسی و هر طبقهای خیابان میتواند میتواند معنای متفاوتی داشته باشد. تعبیری که یک زن جوان از خیابان در ذهن خود نهادینه کرده با تلقی یک مرد میانسال متفاوت است. گروهی خیابان را جایی برای تفرج و لذت بردن و مصرف کردن میدانند و گروهی آنرا عرصهی رقابت و جدال برای کسب درآمد و تامین معاش. حتی در ساعات مختلف شبانه روز و شکل و نوع عبور شما از خیابان هم میتواند برای خود معانی متفاوتی دربر داشته باشد.
ازهمین روست که خیابان نقش مهم و تاثیرگذاری در زمینهی مطالعات شهری، علوم اجتماعی، فرهنگ، اقتصاد و حتی سیاست دارد. و براین رویه شاید مهم باشد بدانیم که اولین خیابان ایران چگونه بنا شد.
خیابان سپه:
خیابان دولتی (که بعدها و در دوران پهلوی به سپه تغییرنام یافت) از ضلع شمال به سردر عالیقاپو و از جنوب به راه آهن میرسد در سال 1387 رسما به عنوان اولین خیابان ایران در فهرست آثار ملی ثبت شد. در ضلع غربی این خیابان مسجد جامع و در جانب شرقی آن بازارچه سپه و حوزهی علمیه و مسجد شیخ الاسلام قرار دارد.
به زعم نگارنده اگرچه این خیابان هم اکنون در معنی مدرن آن به عنوان اولین خیابان ایران نامیده میشود، اما بانیان اولین آن در عصر صفوی آنطور که در اقوال آمده با معیار قرار دادن معنای قدیم این واژه خیابان دولتی (سپه) را بنا کردهاند.
شاه تهماسب صفوی دومین پادشاه این سلسله بود که در منطقهای در حومهی اصفهان در ذیالحجة الحرام سال ۹۱۹ هجری قمری متولد شد. وی در دورهی کودکی خود و زمانی که عنوان ولیعهدی را به وی داده بودند مدتی در هرات بود. طبق برخی روایات ایده ساخت این شارع عریض در قزوین بنابه الگوبرداری از منطقهای بنام خیابان هرات گرفته شده است. مهمترین استناد این دیدگاه هم ارجاع به بلوک خیابان هرات است که به روایت «روضات الجنات...» به «لطافت هوا و عجایب حظایر و غرایب بنا ممتاز است». این شاه جوان به رغم آنکه در دهسالگی تاج بر سرش گذاشتند، و تا چندسال اول پادشاهیاش دعوی قدرت در بین وابستگان درباری بالا گرفته بود توانست به مرور و حساب شده بر معارضان و شورشیان و رقبا فائق آید و زمینه ثبات نسبی را بر ملک ایران برقرار سازد.
اما نبوغ این شاه صفوی تنها در عرصههای نبرد و سیاست نبود. بنا به برخی اقوال شاه تهماسب صفوی علاوه برآنکه دستی در ادبیات داشته با معماری و جمیع آنچه امروز از آن با عنوان هنرهای تجسمی یاد میکنیم (البته احتمالا به جز مجسمه سازی)، مانوس بود و در بعضی از رسالهها آثاری در زمینههای نگارگری، خوشنویسی و نقاشی به وی منتسب شده است.
او را بسیاری به عنوان آغازگر راهی میشناسند که سبب ساخته شدن بناهایی در عصر او و اخلافش گردید که بسیاری از آنها امروز من جملهی مواریث تاریخی ارزشمند کشور محسوب میشوند.
قزوین هم توسعهی نسبی خود را در آن عصر، مدیون تدبیر شاه تهماسب بود که بنا به دلایل استراتژیک و امنیتی، آنجا را از سال 962 رسما به عنوان پایتخت خود قرار داد و تا پایان عمر در همین شهر سکونت کرد. اما حدود ده سال پیش از این تاریخ بود که زیرساختهای لازم برای ایجاد دولتخانهی صفوی بفرمان پادشاه دستور ساخت گرفت. به روایت «احمد قمی» در «خلاصه التواریخ»: «در این سال .پادشاه را به خاطر رسید که باغی در قزوین احداث کند. تا اینکه در ماه ذی الحجه اراضی موسوم به (زنگی آباد) را.... خریداری نموده ،مهندسان دانشور و بنایان صاحب هنر را احضار نمود و فرمان داد طرح باغی مربع شکل، بنام باغ «سعادت آباد» تهیه کنند و در وسط آن باغ عمارات عالی و تالارها و ایوانها بوجود آورند و سردر دروازه را بلند و مرتفع بنا کرده...از وسط خیابان آن [باغ] و در حواشی آن درختان چنار و سپیدار نشانده...و... اطرافش را به درختان سرو و یاسمن و درختان میوه دار بیارایند» (313: قاضی احمد قمی؛1359)
پس از اتمام ساخت این بنا هم شاعری بنام عطاء الله رازی به سبک رایج آن دوران شعری درباب نحوه و تاریخ جلوس شاه بازبانی سالوسوار جهت ثبت در تاریخ میسراید
زهی قصر با رفعت شاه عالی/که شد آستانش به کیوان مقابل
چو شه بر فرازش رود عقل گوید/کلیمی گرفتهست در طور منزل
پی سال اتمام آن فکر کردم / ز یک مصرع آمد دوتاریخ حاصل
شه از سال تاریخ پرسید گفتم / بهشت برین است و خیرالمنازل (احسان اشراقی:1390)
که به روایت منبع واژگان مصرع آخر (بهشت برین و خیرالمنازل) حروف ابجد سال جلوس شاه در دولتخانهی جدید است.
بسیاری این شهر و بناهای ساخته شده درآن را اشل کوچکتری از ابنیهای میدانند که بعدها توسط شاه عباس و دیگران در اصفهان بنا شد.
خیابان (سپه) در عصر شاه تهماسب به عنوان نقطهی مرکزی شهر و محل عبور و مرور اشراف، درباریان و سران محسوب میشد و شاید از همین رو بود که مردم آنعصر خیابان مذکور را دولتی میخواندند. شارع عریضی که از محل سردر عالیقاپو (که مردم امروز آنجا را با عنوان شهربانی میشناسند و در عصر شاه عباس بنا گردید) شروع میشد و تا مسجد جامع در مسیری مستقیم ادامه مییافت.
عبدی بیگ شیرازی شاعر مدیحه گوی عصر صفوی در توصیف شاعرانه این خیابان هم شعری سروده:
خیابانش که جان در تن فساید / به رویش دل در ِ معنی گشاید
دو دیوار منقش از دوجانب / احاطه کرده مشرق تا به مغرب
....
درختان از دو جانب سرکشیده / همه آزادگان نو رسیده
چنار و نارون گشته هماغوش / به هم سرو و صنوبر دوش بر دوش
چو سویش روی آرند اهل ادراک / چو باد از شوق او غلطند برخاک
(دوحة الازهار؛عبدی بیگ شیرازی؛ بنقل از مقاله جلال متینی در ایران نامه)
این خیابان بواسطه قرارگرفتن دولتخانه صفوی درر انتهای آن به عنوان نقطه ثقل حکومت مرکزی تبدیل به معبر اصلی شهر میگردد. و هرکسی که میخواست به حضور پادشاه شرفیاب شود اعم از امرا، فرماندهان، تجار، سیاحان و نمایندگان دول خارجه میبایست از این خیابان عبور میکرد. در یادداشتها و اسناد بهجا مانده از آن دوران و در سفرنامهها و کتب تاریخی اشارات زیادی به این خیابان شده است.
بعدها و در زمان صفی شاه نیز همین خیابان از سمت جنوب به سمت گورستان کهنبر امتداد یافت.
پس از انتقال پایتخت به اصفهان روند توسعهی شهر قزوین تا زمان قاجار و پهلوی متوقف شد. در مورد دلایل انتقال پایتخت و رکود روند توسعه در قزوین برخی کارشناسان عوامل اقلیمی نظیر بدی آب و هوا، خشکسالیهای گاه و بیگاه، وقوع زلزله و... را از برجستهترین دلایلی دانستهاند که مانع دوام پایتختی قزوین و توسعه آن گردیده است. در تاریخ نقل شده که جانشینان شاه تهماسب خاصه شاه عباس چندان دل خوشی از آب و هوای خشک این شهر نداشتند. البته علاوه براینها به دلایل دیگری نظیر خصائل فرهنگی، و ایجاد شدن معضلات اجتماعی (از شیوع بیماری گرفته تا درگیریهای سیاسی) نیز اشاره کرد.
خیابان سپه در عصر قاجار:
اگرچه میرزا حسینخان سپهسالار را خیلیها به عنوان مطرحترین والی قزوین در عهد قاجار میشناسند اما بر مردم این شهر مبرهن است که قزوین بازسازی و توسعهی خود را در این عصر بیش از هرکس مدیون باقرخان سعدالسلطنه است.
وی که در دورهی سلطنت ناصرالدینشاه به سمت والیگری قزوین برگزیده شد، علاوه بر ساخت بناها و راههای جدید به بازسازی ابنیهی قدیمی شهر نیز همت گماشت. این والی قزوین که همین اینک یک حسینه و یک کاروانسرا بنام اوست به مرمت عمارت کلاه فرنگی (عالی قاپو) پرداخت و خیابان دولتی (سپه) را نو نوا ساخت. وی در این خیابان برای ساختن«مهمانخانه» ، «چاپارخانه» در مقابل مسجد جامع شهر همت گمارد و چندی بعد «تلگرافخانه» را هم در همین خیابان بناکرد.
نکتهی جالب آنجاست که سعدالسلطنه باوجود آنکه خود فردی امی و کم سواد بود اما قسمتی از دولتخانه را که در قسمت شمال شرقی خیابان سپه قرار دارد و سابقا رختشویخانه بود برای تاسیس نخستین مدرسه (به سبک جدیده!) در قزوین وقف نمود و خود نیز مبلغ یکصد و پنجاه تومان جهت راهاندازی این مدرسه کمک کرد و در بدو تاسیس آن قطعه شعری درباب زمان و نحوهی تاسیس آن سروده، روی تخته سنگی بر سردر مدرسه نصب گردید:
به عهد ناصرالدینشاه قاجار / که باج از جملهي شاهان گرفته
ز سعدالسلطنه از چاکرانش / چه قزوین نکهت رضوان گرفته
خصوص از رختشوری کو بنا کرد / صفا از صفحهی کیوان گرفته
بناکرد و نموده وقف عامش / عوض از خالق یزدان گرفته
هزار و سیصد و شش سال بگذشت / زهجرت این بنا پایان گرفته (از وبلاگ ققنوس)
خیابان سپه در این دوران با چراغهایی تزئینی آذین بندی شده و به امر والی عدهای مامور بودند علاوه بر نظافت و حفظ زیبایی این خیابان هر روز آن را آبپاشی کنند. درختان چنار و نارون که برخی از آنها هنوزهم باقی ماندهاند و به حیاط خود در این خیابان ادامه میدهند، مانند چتری بر سراین خیابان بود که در دوسوی آن افراشته شده بود. همین تصویر زیبا و چشم نواز از خیابان بود که سلطان صاحبقران را به وجد آورد و علاوه بر ثبت مختصری از اوصاف این خیابان و تهنیت سعدالسلطنه، ابراهیمخان عکاسباشی را امر کرد تا عکسی به یادگار از این خیابان بگیرد. که خوشبختانه دوام همان عکس تابه امروز به ما این امکان را بخشید تا تصویر قسمتی از این خیابان را که منتهی به سردر عالیقاپوست در عصر ناصری ببینیم.
خیابان سپه در عصر پهلوی:
پس از انقلاب مشروطه ورود مجاهدینی که از استان گیلان اعزام شده بودند تاحدودی موجبات توسعهی راهها و بنای زیرساختهای شهری را مهیا کرد. دراین دوره خیابان رشت از سبزهمیدان امروزی به سمت خیابان سپه در جنوب منتهی میشد. که در انتهای آن با عبور از یک دروازه وارد خیابان تهران (وافور) میشدند.
متاسفانه پس از تاسیس راهآهن، مهمانخانه، تلگرافخانهی هند و یوروپ و چاپارخانه که از کاربری ساقط و متروکه شده بود از بین رفت و امتداد این خیابان از سردر عالیقاپو تا ایستگاه راهآهن ادامه پیدا کرد.
در این دوران قزوین کمکم – َ ک میرفت تا شکل جدید خود را پیدا کند. به راه افتادن قافلهی تجدد عصر رضاخانی نخبهگان و فعالان اجتماعی و سیاسی را به تکاپو وادشت تا برای عقب نماندن از این قافله نسبت نوسازی شهرقزوین؛ که در نود مایلی تهران قرار داشت، مطابق با مقتضیات عصرخود اقدام نمایند.
در سال 1307 شمسی و در دوران آغازین سلطنت پهلوی و یکسال پس از حضور رضاشاه در ایران شهر، خیابان دولتی بهعنوان امروزیاش «سپه» تغییرنام داد. سمت شمال غربی خیابان سپه نیز به خیابان پیغمبریه منتهی شد و درجوار آن «گراند هتل» بنا گردید. این هتل همسایهی دیوار به دیوار عمارت کلاه فرنگی بود.
عکس فوق که در سال 1327 گرفته شده نمایانگر خیابان پیغمبریه است. تراسهای بالای سر مغازهها و آن درگاهیها نیز برای اتاقهای هتل است. متاسفانه این هتل که افراد مطرح بسیاری را در خود دیده است هم امروز کاملا متروکه و درحال ازبین رفتن است.
غیر از خیابان سپه که قدمت آن به دورهی صفویه میرسد، خیابانهای دیگری نیز در عصر پهلوی و در سالهای نوسازی به شیوهی رضاخان در قزوین احداث گشت. کم کم از این دوران بود که شهر به شکل امروزین خود نزدیک شد و خیابانها در معنا و فحوای مدرن آن توسط جامعه فهمیده شد. برخی از این خیابانها که در دوره اوج نوسازی رضاخانی و بعداز آن بناشدند عبارت بودند از: پهلوی، شاهپور، عبید زاکانی، مولوی، تبریز، سلامگاه، سعدی و...
هرچند بسیاری از خیابانهای فوقالذکر به سبب مسیر توسعهی شهر قزوین که به سمت شمال بود امروز در قسمت جنوبی شهر قرار گرفتهاند اما این خیابانها و در راس تمام آنها خیابان سپه بود که برسازنده هویت تاریخی و فرهنگی شهرسازی قزوین هستند. هنوز بسیاری از اقوام قدیمی و خاندانهای ریشهدار و اصیل قزوینی در این قسمتهای زندگی میکنند.
خیابان سپه در دوران جمهوری اسلامی:
پس از انقلاب این خیابان به همراه میدانی که در ضلع شمالی عمارت عالیقاپو بناشده بود هنوز بیش و کم محوریت خود را در جغرافیای شهر حفظ کرده بود. خصوصا سبزهمیدان که یکی از میدانهای بازمانده از دوران قدیم است که در هنگامهی رخدادهای سیاسی نظیر کودتای 28 مرداد و انقلاب اسلامی، تبدیل به محلی برای میتینگ احزاب و جریانهای سیاسی شده بود و افراد شناخته شدهي بسیاری درآن به ایراد نطق میپرداختند.
در اواخر دهه ی هشتاد میدانچه ای که در انتهای خیابان سپه وجود وجود داشت، برداشته شد و فلکه سپه تبدیل شد به چهارراه سپه. تقاطعی که مسیر جنوبی آن شما را به خیابان راهآهن هدایت میکند، مسیر شرقی به دروازه تهران (قدیم) و مسیر غربی آن به خیابان سلامگاه و امامزاده حسین میرسد.
در سال 1387 خیابان سپه بعنوان اولین خیابان ایران در فهرست آثار ملی کشور بصورت رسمی ثبت شد.. در همین دوران طرحی مبنی بر بازسازی و تغییر شکل این خیابان و نزدیک کردن آن به بافت سنتی و کهن خود توسط شورای شهر و میراث فرهنگی تصویب و اجرایی شد.
در این طرح، کف خیابان سنگفرش گردید و پیادهروهای عریض و مغازههای دو سوی آن تاحدودی براساس بافت قدیمی شهر قزوین مرمت گردید. طبق اعلام خزائلی، مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری قزوین، این طرح با اعتبار دو و نیم میلیارد تومان و برای اجرا در دو مرحله تنظیم گردید.
از قرار معلوم در حفاریهایی که به منظور بازسازی خیابان سپه انجام شد، پیمانکاران موفق به کشف اشیاء عتیقه و دالانهایی منتهی به عالی قاپو شدند که تاکنون اطلاع رسانی درستی درمورد جزئیات آن صورت نگرفته است.
در حال حاضر اگرچه پروژه سنگفرش کردن این خیابان و مرمت آن تا حدودی به اتمام رسیده، اما بنا به گفته برخی کارشناسان این پروژه زیرسازی مناسبی نداشته و به علت انتخاب جنس سنگی که در زمان بارندگی سر و سطح آن لغزنده میشود خطر سرخوردن عابران و حتی ماشینهای عبوری از این خیابان نیز وجود دارد.
این عکس خیابان سپه را در شکل امروزین آن نشان میدهد. که با مقایسهی آن با تصویری که ابراهیمخان عکاسباشی در عهد ناصری گرفته و در ابتدای مطلب آمده، متوجه میشویم که بافت و شاکلهی این خیابان تغییر چندانی به خود ندیده و شکل و قالب دیروزین خود را حفظ نمودهاست.
در حال حاضر بیشتر واحدهای صنفی فعال دراین خیابان، بیش کم از مشاغل سنتی محسوب میشوند از عتیقهفروشی و کتابفروشی و قهوهخانه گرفته تا دوچرخهسازی و کرایه و فروش ظروف مطبخی! بیشتر صاحبان این مشاغل از قدیم مشغول بهکار دراین خیابان بودهاند و اغلب از طبقه متوسط و سنتی شهر محسوب میشوند. در انتهای قسمت شرقی این خیابان هم بازارچهی سپه بعنوان یکی از قدیمیترین بازارچههای شهر هنوز هم رونق خود را حفظ کردهاست.
انتهای پیام/8002/خ
دیدگاه ها