به گزارش صبح قزوین به نقل از جهان، موسی نجفی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و صاحب تألیفات متعدد در حوزه تاریخ و اندیشه سیاسی ایران است و نظریه تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان را در کرسیهای نظریهپردازی به نام خود ثبت کرده است.
بخشی از گفتوگوی وی با تسنیم را که درباره بررسی نظریه تمدن نوین اسلامی و مسائل پیرامونی آن در سیر تاریخ ایران و نیز آینده مناسبات جهان اسلام و غرب است، در ادامه می خوانید:
از جمله مباحثی که شما در تألیفات و سخنرانیهایتان چه امسال و چه در سالهای پیش به آن توجه کردهاید، بحث تمدن اسلامی است که سعی کردهاید جنبههای مختلف آن را از نگاه خود تبیین کنید. سؤال بنده این است که نوع دیدگاه افراد خارج از این تمدن و بهطور اخص غربیها را به ما و این نگاه تمدنی چگونه ارزیابی میکنید؟
آنها تمدن اسلامی گذشته را بهعنوان قسمتی از تاریخ که امروز وجود ندارد قبول دارند. در واقع آنها غیر از یک تمدن، یعنی تمدن غرب برای هیچ تمدن دیگری وجود خارجی قائل نیستند.
پس مباحثی مانند گفتوگوی تمدنها و یا حتی برخورد تمدنها چه معنایی میتواند داشته باشد؟ حتی در صورت برخورد هم باید یک تمدن ثانوی مفروض باشد تا برخوردی صورت بگیرد.
گفتوگوی تمدنها کلاهی بود که بر سر ما گذاشتند. آنها گفتوگوی تمدن گذشتهای را که مرده است با تمدنی که هماکنون زنده است قبول دارند که نتیجه این گفتوگو هم مشخص است. وگرنه اگر آنها قبول داشته باشند که تمدنی غیر از تمدن خودشان وجود دارد، این با ملاکهای آنان جور درنمیآید. مثل آن است که ما بگوییم ما مسلمانیم و خاتمیت پیامبر اسلام را هم قبول داریم و در عین حال به آمدن یک پیامبر پس از او هم اعتقاد داشته باشیم. آنها اصلا قائل به وجود حیات در خارج از تمدن خودشان نیستند. بهنظر آنان آنچه در خارج از فرهنگ مدرن است مرده و اگر هم بخواهد زنده باشد باید به غرب بپیوندد. حتی در این گفتوگوی تمدنها اگر تمدنی هم بخواهد وجود داشته باشد باید لایههایش در دل تمدن غربی محو شود. در برخورد تمدنهای هانتینگتون هم بحث روی گسلهای فرهنگی است؛ یعنی جاهایی که گسلهای فرهنگیاش غیر از تمدن غرب است ــ مانند ایران و چین ــ ولی باز هانتینگتون در آخر میگوید که پیروزی با تمدن غرب است. او میگوید آخرین تمدنی که در این برخورد برنده است تمدن غرب است. تمدنی هم که در نظر دارد به این معناست که گروههایی که شیوه زندگیای غیر از ما غربیان دارند، با این وجود باز هم برنده نهایی ما غربیها هستیم.
در صورت احیای تمدن نوین اسلامی و بروز خارجی آن، طبیعی است که تمدن غرب با توجه به طبیعت قلدرمآبانه و خودبرتربینیاش بیتفاوت نخواهد بود و این مسئله به برخورد بین این تمدنها منجر خواهد شد، نظرتان در مورد این مسئله و آینده آن چیست؟
همینطور است و این برخورد هم شروع شده است. لزومی ندارد که این برخورد نظامی باشد. برخورد از جنس فرهنگی است. ما میگوییم بانوانمان باید محجبه باشند، او میگوید باید بیبندوبار باشد؛ ما میگوییم اقتصاد و بانکداری باید اسلامی باشد، او میگوید باید ربوی باشد؛ ما میگوییم هنر باید متعهد باشد، او میگوید هنر متعهد مورد قبول نیست و این یعنی برخورد.
اولین و اصلیترین جلوه برخورد این است که شما خودتان را غیر از آنها بدانید و ببینید. دراینصورت یعنی زمانی که شما قائل به غیریت بین خود و آنها باشید، برخورد شدید پیش خواهد آمد. برخورد نظامی کمترین نوع برخورد است. این برخورد در لایههای عمیق سیاسی و فرهنگی هم رسوخ کرده که این خیلی جدیتر است. این برخورد بهناچار انجام شده، اما چون ما در درون ماجرا هستیم نمیتوانیم این درگیری را با تمام اجزا ببینیم.
اصلیترین مراحل این درگیری با انقلاب اسلامی آغاز شده و از زمانی که انقلاب بهوجود آمد پرسش از غرب آغاز شد. اساس تفکر و تمدن غرب بر یک نقطه استوار است و آن هم پایان تاریخ است. یعنی میگویند ما نقطه اوج کمال بشریتیم و بعد از ما چیزی نیست، بیحضور ما بشر به تکامل نمیرود. حال یک انقلاب آمده که در افق فرهنگی غرب زاییده نشده است. همه میدانند که انقلاب اسلامی یک انقلاب مدرن نیست و در افق مدرنیته غرب بهوجود نیامده است. انقلاب اسلامی نهتنها در این افق زاییده نشده، بلکه شیوههایی هم که ارائه میکند غیر از آن است.
آیا میتوانیم انقلاب مشروطه را هم از جلوههای تلاش برای حرکت بهسوی این تمدنسازی و خودباوری تاریخی بدانیم؟
مشروطه خودش یک بیداری اسلامی است، اما ناقص است. مشروطه در موج دوم بیداری اسلامی قرار میگیرد. در مشروطه بیداری اسلامی وارد موج سیاسی میشود. در موج نخست بیداری اسلامی، مصر پیشگام است، اما در موج دوم که سیاسی است و با مشروطه شروع میشود، ما جلودار هستیم و حتی از مصر هم پیشتر قرار میگیریم. من اعتقاد دارم تا زمانی که امواج اسلامی سرنخش در کشورهای اسلامی غیرایران و غیرشیعه بود اصلا بُعد ایجابی تمدن اسلامی دیده نمیشد، حال آنکه تمدن یک بُعد ایجابی است و اهلتسنن هم بعد ایجابی ندارند و اکثراً سلبیاند. این بُعد ایجابی در نهضت ایران دیده شد.
مشروطه بزرگترین هنرش این بود که هم موج سلبی بود و هم ایجابی؛ اما آسیبش این بود که این نظام اندکاندک غربزده شد. در اثر اینکه طیف اسلامی افکار خود را در صحنه نریخت، نظام آرامآرام غربزده شد. مشروطه در واقع تلاقی موج تجدد و بیداری اسلامی است. جالب آنکه این موج بیداری زمانی مطرح شده که هنوز غرب نشاط داشت، امروز غرب دیگر نشاط 100 سال پیش خود را ندارد و بهخاطر بحث پستمدرنیسم و نقدهای جدیای که بر مدرنیته در حوزههای هنر، ادبیات و فلسفه وارد شده، آن قوت صد سال پیش را از دست داده است.
حضرتعالی از یکسو به موفقیت در جنبه ایجابی مشروطه اشاره کردید و از طرف دیگر از لفظ شکست برای مشروطه استفاده میکنید، این مسئله را توضیح دهید؟
فرق در اجمال و تفصیل است. مشروطه در ابتدای امر و اجمالاً پیروز شد؛ اما در تفصیل کار دچار شکست شد. مثلاً شما اجمالاً ازدواج میکنید این یک موفقیت است، اما یک سال بعد طلاق میدهید این هم شکست و آسیب است. این شکست مرحله بالاتری است و موفقیت شما در مرحله پیشتر و اجمالی بود که با این آسیب بعدی از بین رفت. مشروطه هم نتوانست بهطور کامل آنچه را که در پی آن بود پیاده کند و با شکست بعدی مواجه شد.
از موج اول و دوم بیداری اسلامی صحبت کردید، موج های بعدی کدامها بودند؟
موج سوم موج سلبی است که با قیامهای ناسیونالسیتی، سوسیالیستی و دیکتاتوری که نتیجهاش روی کار آمدن دیکتاتورهای منور بود انجام میگیرد. در ایران شکست مشروطه و روی کار آمدن رضاشاه و در ترکیه آمدن آتاتورک از عوارض این موج بود. موج چهارم هم موج ایجابی انقلاب اسلامی و اندیشههای امام خمینی(ره) است. در این سیر موجها، موجهای دوم و چهارم ایجابی و حرکت رو به جلو هستند.
انقلابهای موجود در منطقه موج جدیدی هستند یا ادامه همان موج چهارم محسوب میشوند؟
این انقلابها ادامه موج چهارم و تحت تأثیر انقلاب اسلامی است. اگر انقلابهای موجود در مسیر انقلاب اسلامی باشد، یعنی شعارهای تمدنی سر دهد و نظامهای سیاسی را عوض کند، در این معنا خواهد بود. اما اگر بخواهد بهار عربی بوده و راضی به زندگی در کنار غرب باشد، اصلاً بیداری اسلامی نیست و با گذر زمان در سیستم غربی منحل خواهد شد. اما در این میان مسئله مهم آن است که اگر همه اینها هم بهفرض ناموفق شوند و برگردند، باز هم جریان بیداری اسلامی جریانی نیست که متوقف شود و با توجه به عمقی که دارد همچنان به پیش حرکت خواهد کرد.
دیدگاه ها