۰۹/ذو القعدة/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۲۸ جمعه

صبح قزوین طبل کوبنده ای که تروریست را معنا می کند!!!
کد خبر: ۱۰۶۵۸ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

یادداشت روز؛

طبل کوبنده ای که تروریست را معنا می کند!!!

البته آن چه به اثبات رسیده است گویای این مطلب می باشد که غربی ها هیچ زمانی از شکست هایشان کسب تجربه نمی کنند و با اعتماد به نفس کاذبی که جزو اخلاق ذاتی آنها می باشد؛ در مسیر کسب قدرت قدم برمی دارند.

طبل کوبنده ای که تروریست را معنا می کند!!!
صبح قزوین؛ این روزها که جهان در التهاب خشونت و ترور و بی عدالتی به سر می برد و طبل نوازان قدرت طلب که با اندیشه جهان تک قطبی بر شیپور جنگ می دمند، می توان مصداق هایی برای واژه پرکاربرد قرن بیست و یک پیدا کرد! تروریسم کیست؟ تروریست کیست؟ سوالاتی که چه مسلمان باشی چه غیر مسلمان، به وفور شنیده اید؛ فقط تنها تفاوتش در این است که مسلمانان این واژه ها و الفاظ را بهتر از تمام جهانیان درک کرده اند و سال هاست که با برچسب های این چنینی زندگی کرده اند.
درک کردنی با جان و دل و از عمق وجود! این روزها ایامی را پشت سر گذاشتیم که مصادف بود با روز جهانی مبارزه با تروریسم، همان ایامی که 32 سال پیش کوردلان تاریخ نتوانستند درخشش پیروزی حق علیه باطل زمان را ببینند و با ترور و بمب گذاری در جلسه دفتر ریاست جمهوری آن وقت، یعنی محمد علی رجایی و نخست وزیرش محمدجواد باهنر را به شهادت رساندند.
اگر بخواهیم تعریف جامعی از این واژه داشته باشیم باید نظری بیفکنیم بر تعریف سازمان کنفرانس اسلامی به عنوان یکی از نهادهای بین المللی، در بند دو ماده ۱کنوانسیون مقابله با تروریسم بین المللی، تروریسم را این گونه تبیین نموده: تروریسم به هر نوع عمل خشونت‌آمیز یا تهدیدکننده ای، اطلاق می شود که صرف نظر از مقاصد یا انگیزه مرتکبین آن، به منظور اجرای یک طرح مجرمانه فردی و یا گروهی و با هدف ایجاد رعب و ترس میان مردم، تهدید به آسیب یا به خطر انداختن جان، حیثیت، آزادی، امنیت یا حقوق آنان یا به خطر انداختن محیط زیست یا هرگونه تأسیسات، اموال عمومی یا خصوصی یا اشغال یا تصرف آن ها یا به خطر انداختن منابع ملی یا تأسیسات بین المللی یا تهدید کردن ثبات، تمامیت ارضی، وحدت سیاسی یا حاکمیت کشورهای مستقل انجام گیرد.
البته در بررسی دیدگاه اسلام در خصوص مفهوم شناسی تروریسم بیانگر این است که اسلام نه تروریسم را قبول دارد و نه به هیچ کس اجازه عملیات تروریستی را می دهد.
اسلام هیچ گاه رضایت هم ندارد که فرد بی‌گناهی کشته شود، اسلام دین حقیقت و منادی دعوت به امنیت و سلامت بوده و بیش از همه ادیان و مکاتب حقوق بشری بر حفظ جان و امنیت انسان ها تأکید دارد.
اسلام اصل نخستین در روابط میان انسان ها را رابطه توأم با صلح و صفا می داند و در مقابل، گروگان گیری و راه زنی را ممنوع می داند، انهدام غیرضروری اماکن و دارایی های دشمنان را قدغن شمرده و حتی برای هدف عالیه تبلیغ دین و یا جهاد در راه خدا، اَعمال تروریستی را مجاز نمی داند.
طبق دستور پیامبر اسلام (ص) خداوند مقرر کرده است که در هر کاری جانب انصاف را نگهدارید؛ پس اگر حتی کسی را باید بکشید، این کار را به شکل منصفانه ای انجام دهید.
به عبارت دیگر، تروریسم با مشخصاتی که بیان شد در اسلام نه تنها مورد تأیید نیست، بلکه جرمی بزرگ و از گناهان کبیره می باشد که در دنیا و آخرت مجازات شدیدی برای آن تعیین شده است.
البته این اولین پرده نمایش جنایات غیرانسانی دشمنان نظام اسلامی نیست.
اگر بخواهیم ریشه این فرهنگ ضدیت با حق را مورد کنکاش قرار دهیم شاید برسیم به قتل هابیل توسط برادر حسود و قدرت طلبش، قابیل! این سیر انحراف و شیطان منشانه ادامه پیدا می کند تا زمانی که بنی اسرائیل که اقوام باقی مانده از حضرت نوح (ع) پیامبر زمانش (که البته فردی شبیه به حضرت مسیح کشته شد و پیامبر مسیحیت زنده بوده و بعد از ظهور حضرت صاحب(عج) از آسمان فرود می آید) این پروسه را تکمیل می کند.
وقتی به زمان پیامبر خاتم می رسیم مشاهده می شود، بارها از سوی مشرکان تلاش می شود تا ایشان را ترور کنند؛ که به مدد خدای منان به سرانجام نمی رسد، اما زمان دوازده معصوم بعدی جریان خصم تاب عزت حق را نمی آورد و سکانداران و رهبران جامعه شیعی را به شهادت می رساند.
سیر مخالفت و حذف جریان اسلام گرا و حق مدار ادامه پیدا می کند تا به امروز که شاهد خشن ترین جنایات علیه مسلمانان سراسر جهان هستیم.
از جنایات 60 ساله در فلسطین و غزه در نظر بگیرید تا فجیع ترین اقدامات خشونت طلبانه در ایران اسلامی و تحمیل جنگ 8 ساله و استفاده از سلاح های شیمیایی، تا حمله به عراق و کشتار یک میلیون مسلمان بی گناه به بهانه وجود سلاح هسته ای!! جنگ افغانستان، شیعه کشی های وحشیانه در پاکستان و سوزاندن مسلمانان در میانمار و در حال حاضر هم دندان های خونین این گرگ های درنده بر گلوی سوریه و مصر چنگ انداخته است.
اگر روند مدیریت دنیای غرب و در رأس این هرم فراماسونری، آمریکا را درنظر بگیریم به خوبی مشاهده می شود که سران آمریکا با هدف ایجاد جهان تک قطبی با محوریت خودشان، سال هاست یا آینده پژوهی که تحلیلگران غربی به آنها ارائه داده اند با ترسیم ژئوپلتیک جهان، روند تحولات در کشورهای مختلف را براساس منافع خود تنظیم می کنند.
تفکر و خواسته سیاست مداران آمریکا بر این محور می چرخد که خود را به جایگاهی برسانند که به عنوان قدرت اول جهان شناخته شده و مدیریت تک قطبی را بر دنیا حاکم نمایند و با ایجاد خاورمیانه بزرگ به محوریت مدیریت رژیم منحوس اسرائیل، همه ی کشورها را به گونه ای مستعمره خود کنند.
در همین راستا است که مشاهده می شود هر از چند گاهی با دخالت های خود در اداره مدیریت کشورهای مختلف، قصد دارد از ایجاد تحولاتی که برخلاف منافع اش است، جلوگیری کنند.
اما بزرگترین مانعی که دنیای غرب را برای رسیدن به خواسته ی چند صد ساله اش با چالش روبرو کرده، پیروزی انقلاب اسلامی ایران در 35 سال پیش بود که الگوی راهی شد تا مظلوم علیه ظلم استکبار تاب نیاورد و به مقابله بپردازد.
شروع بیداری اسلامی در کشورهای عربی حوزه خاورمیانه از سه سال پیش تاکنون تمام معادلات استکبار جهانی را به هم ریخت و دیکتاتوری دست نشانده ی آمریکا در این کشورها سرنگون شدند و پرچم اسلام خواهی بر تارک این کشورها قد علم کرد.
ترس برخی از کشورهای عربی از بیداری مردم و به سرانجام رسیدن انقلابشان از یک طرف و به خطر افتادن منافع آمریکا و اسرائیل از طرف دیگر، زمینه ای شد تا پول بادآورده چاه های نفت سلطان اعراب در جیب قدرت های پوشالی آمریکا و اروپا قرار بگیرد و آتش توپخانه اش سد معبری شود برای گسترش اسلام خواهی و حق طلبی در دنیا.
دو کشور مصر و سوریه از جمله مناطقی هستند که این روزها آمریکا را به طور جدی دچار چالشی سخت کرده اند.
با سقوط حسنی مبارک در سه سال گذشته و پیروزی جریان اسلام گرا در انتخابات مردمی و روی کار آمدن محمد مرسی و اقتداری که جریان اخوان المسلمین در مصر پیدا کرد، آمریکا و به طور ویژه اسرائیل با وحشتی غیرقابل وصف روبرو شدند.
از طرفی در معرض خطر قرار گرفتن قرارداد ننگین کمپ دیوید و از سوی دیگر باز شدن مسیر امدادرسانی به مسلمانان فلسطینی، غربی ها را بر آن داشت که با جریان های پشت پرده ارتش مصر که جریان سکولار در آن حاکم بود، هم پیمان شده و گودال مرگی برای مرسی و اخوان المسلمین ایجاد کند که با بی تدبیری های اسلام گراها این امر محقق شد.
همچنین با آزادی حسنی مبارک مخلوع پروژه ی بایکوت کردن جریان اسلام گرایی در مصر در رأس امور آمریکایی ها قرار گرفت، چون آمریکا برای حفظ امنیت اسرائیل قسم توراتی- انجیلی خورده است.
اما اوضاع سیاسی و تحولات منطقه ای در سوریه توفیر زیادی با وضعیت مصر دارد.
سوریه کشوری قاطع با ارتشی متحد که حامی و پشتیبانی محکمی چون مردم سوریه دارد؛ که از بشار اسد حمایت می کنند و عنصر اساسی چون "مقاومت و ایستادگی" را در صدر مبارزات خود علیه دشمن دارند.
در این یک سالی هم که دچار جنگ داخلی شده که البته از سوی تروریست ها و مخالفین سوریه که برخی کشورهای عربی چون عربستان، اردن، قطر و کشور ترکیه و آمریکا، اسرائیل هستند اداره می شود، نشان داده است که از مواضع اصلی خود یعنی مقاومت و حمایت از مردم مظلوم فلسطین عقب نشینی نخواهد کرد و خود را برای جنگ و مقابله همه جانبه علیه دنیای کفر آماده کرده است.
همان گونه که رهبر معظم انقلاب در فرمایشات خود با اعضای هیئت دولت تاکید کردند، حمله آمریکا به سوریه به ضرر آنها خواهد بود.
این یورش زمینه ای را فراهم می کند که واکنش ها به مداخله نظامی آمریکا، فراتر از مرزهای سوریه می رود و حتی با تاکید اوباما به حمله محدود به برخی مناطق سوریه، باز هم غربی ها و هم پیمانان عربی آنها دچار بحران خواهند شد.
چون این یورش آمریکایی- صهیونیستی دنیای مقاومت را وارد عرصه مقابله می کند که دنیای استکبار یارای پاسخگویی به آن را ندارد.
نمونه اش هم جنگ های 33 روزه، 22 روزه و 8 روزه اسرائیل در خاورمیانه بود.
البته آن چه به اثبات رسیده است گویای این مطلب می باشد که غربی ها هیچ زمانی از شکست هایشان کسب تجربه نمی کنند و با اعتماد به نفس کاذبی که جزو اخلاق ذاتی آنها می باشد؛ در مسیر کسب قدرت قدم برمی دارند.
اما آنچه در پایان لازم به ذکر است توجه به این نکته می باشد که آمریکا با امپراطوری پوشالی که برای خود فرض دارد، به گفته کارشناسان بین المللی باید منتظر روزی باشد که همچون همتای قدیمی خود یعنی شوروی، دچار فروپاشی و تجزیه سیاسی شود!!! انتهای پیام/2002/خ

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان