عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور گفت: وقتی از شعری بوی خواری و ذلت بیاید، به دلیل منافات با شعار "هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة" و "مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلً" انحراف محسوب میشود و باید حذف شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین؛ ادبیات عاشورایی یکی از شاخههای ادبیات آیینی است که تاریخچهای طولانی دارد و نقش مهمی در ترویج فرهنگ عاشورا ایفا کرده است.
به مناسبت ایام محرم به سراغ دکتر حمید عابدیها رفتیم تا با او دربارهی ماهیت ادبیات عاشورایی، ابعاد مختلف و تاریخچهی آن صحبت کنیم. این عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور دکترای ادبیات دارد و در این گفتوگو با نگاهی علمی دربارهی ادبیات عاشورایی توضیح داده است.
صبح قزوین: ادبیات عاشورایی را تعریف کنید.
عابدیها: به چامهها، چکامهها، شعرها و ادبیات منثوری که به واقعهی عاشورای سال 61 هجری میپردازد، ادبیات عاشورایی گفته میشود. حرکت سیدالشهدا پنج بُعد حماسی، اجتماعی، عرفانی، اخلاقی و مصائب دارد، آنچه به نظم یا نثر به این زوایای پنجگانه میپردازد و جنبهی ذوقی و ادبی دارد، ادبیات عاشورایی نامیده میشود.
صبح قزوین: چه آثاری را نمیتوان ادبیات عاشورایی دانست؟
عابدیها: اگر از تاریخ کربلا بنویسیم، ادبیات کربلا نیست. همچنین اگر از محاورات، مکالمات، خطبات و نامههای سیدالشهدا استفاده و از آن رهنمودهایی برای اصلاح اجتماعی و سیاسی استخراج شود، یک تحقیق سیاسی تاریخی و اجتماعی است. همهی اینها در صورتی ادبیات خوانده میشود که جنبهی ذوقی و ادبی داشته باشد.
صبح قزوین: منظور شما از جنبهی ذوقی و ادبی چیست؟
عابدیها: جوهرهی اصلی ادبیات، تخیل به معنای تصویرسازی و بلاغت است. یعنی آنچه ما در بدیع معنوی، معنا، بیان، مجاز، تشبیه، استعاره، کنایه و امثالهم به کار میرود.
به عنوان مثال تخیل و تصویرسازی، احساس و عاطفه، اندیشگی و فرهیختگی، هنجار گریزی یا قاعده افزایی، زبان تازه و زیبایی مولفههایی است که با وجود آنها یک اثر را شعر مینامیم.
غربیها تحت تاثیر ارسطو عنصر خیال صرف را برای شعر کافی میدانند. اما زعمای حکمی ما مثل خواجه نصیرالدین توسی، فارابی و بوعلی شعر را کلام مخیل موزون مقفا تعریف کردهاند.
یعنی علاوه بر تخیل که مظروف است، شعر باید ظرف زیبای هنری یعنی وزن، ردیف و قافیه نیز داشته باشد. از این جهت قالبهای نوین ادبی یعنی ادبیات سپید و شعر نو که این وزن و زیبایی ساختار را ندارد برای شعر کربلا جواب نمیدهد، چون روح و احساس لازم را نمیتواند منتقل کند.
صبح قزوین: عنصر تخیل را تا چه حد میتوان در آثار اهل بیت(ع) وارد کرد؟
عابدیها: تخیل در اینجا به معنای آنچه در فیلمهای تخیلی میبینیم نیست، بلکه به معنای تصویرسازی و بلاغت است. این تخیل بدون تغییر مفهوم و واقعه، تصویرهایی را روی لفظ میآورد و چیزی به اهل بیت نسبت داده نمیشود. صورت دیگر تخیل به زبان حال باز میگردد، یعنی یک واقعه اتفاق افتاده و بدون دخل و تصرف در اصل واقعه، حال افراد حاضر در واقعه به زبان ادبی بیان میشود.
صبح قزوین: نمونههایی از این دو مورد را میتوانید ذکر کنید؟
عابدیها: مثلا واقعه این است که باران آمد، در بیان ادبی آن میگوییم "ابر گریست". در اینجا جانبخشی به عنوان یک شگرد بدیع معنوی برای باران به کار رفتهاست. یا در بیان ادبی گل شکفت، میگوییم "گل خندید". نسبت دادن خنده به گل یا گریستن به ابر انحرافی در اصل واقعه نیست.
تخیل، صورت دیگر زبان حال است: مثلا آرش شفاعی بجستان غزلی دارد که زبان حال حضرت رقیه را بیان میکند؛ اصل واقعه این است که شب یازدهم محرم 18 سر را به نی زده و میبرند، در زبان حال این واقعه کودک سه چهار ساله خطاب به سر پدر میگوید: "پدر! آخر چرا دنیا به ما آسان نمیگیرد؟ این غربت ما پس چرا پایان نمی گیرد؟ پدر! حالا که تو در آسمان هستی بپرس از ابر، که من از تشنگی پرپر زدم باران نمیگیرد؟"
اصل واقعه تشنگی و شهادت است و حالا در تصویر ادبی، کودکی از پدرش که حالا نزدیک ابرهاست میپرسد حالا باران نمیآید؟
در ادامه میگوید: "به بازی باز هم خود را به مردن زد عمو جانم، چرا با بوسههایم چون همیشه جان نمیگیرد؟" (شهادت حضرت ابوالفضل) "پدر میترسم این تشویش را پایان نخواهی داد؟ دلم آرام جز با چند خط قرآن نمی گیرد" ( قرآن خواندن سر مبارک بالای نیزه)
صبح قزوین: چه مواردی در شعر انحراف محسوب میشود؟
عابدیها: وقتی از شعری بوی خواری و ذلت بیاید، به دلیل منافات با شعار "هیهات من الذله" و "ما رایت الا جمیلا" انحراف محسوب میشود و باید حذف شود.
همچنین گاهی زبان حالها در اشعار مایهی وهن اهل بیت و دور از شان آنهاست. البته در مقاتل و مجالس قدیم این قبیل اشعارکمتر بوده و منبریهای قدیمی از فلسفهی قیام حضرت صحبت میکردند، مردم نیز وقتی با شنیدن این صحبتها شناخت پیدا کنند، دلشان آماده میشود و با یک خط روضهی بدون آهنگ هم اشکی از آنها میآید.
صبح قزوین: تاریخچهی ادبیات عاشورایی به چه زمانی بازمیگردد؟
عابدیها: ادبیات عاشورا از روز عاشورا شروع شد و میتوان گفت به اندازهی واقعهی عاشورا یعنی 1380 سال قدمت دارد.
یاران سیدالشهدا جملاتی به نظم و در وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن بحر رجز دارند که محتوای آن برشماری استعدادها، مواهب و توانمندیهای سپاه خودی و تحقیر دشمن است.
عرب از دیرباز به این شعر رجز میگوید و پیامبر و امام علی نیز در جنگهای خود این رجزخوانی را داشتهاند؛ رجز "انا الذي سمتني امي حيدرة" از امام علی (ع) و نظایر آن در تاریخ ثبت شده است.
در کربلا نیز رجز حضرت ابوالفضل را داریم: "والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی" رجز حضرت قاسم و حضرت علی اکبر نیز ثبت شده است.
بعد از روز عاشورا نیز سکینه بنت الحسین اشعاری را در رثا و مرثیهی پدر میسراید که در تاریخ وجود دارد و این جریان پس از آن در ادبیات عرب ادامه پیدا میکند.
صبح قزوین: این ادبیات چه زمانی وارد زبان فارسی شد؟
عابدیها: آل بویه اولین حکومت شیعی است که در قرن پنجم در ایران مستقر شد، در این دوره عدهای به نام مناقبیان به طور رسمی و بیرون از خانههای دارالشیعه عزای سیدالشهدا را در ملا عام اقامه میکنند.
این افراد در سرور اهل بیت مولودی و منقبت میگفتند و در دوران سوگ، به ویژه سوگ سیدالشهدا در خیابانها دسته راه میانداختند. با این وجود اثری از دورهی آل بویه به دست ما نرسیده که ادبیات تلقی شود، اما میدانیم چنین حرکتی در آن زمان وجود داشته است.
صبح قزوین: آثاری که از شروع ادبیات عاشورایی برجای مانده مربوط به چه دورهای است؟
عابدیها: بیشترین آثاری که از شروع ادبیات عاشورایی به دست ما رسیده مربوط به دورهی صفوی است. در این دوره همچنین روحانیونی در دربار صفوی و با حمایت این دولت وظیفهی ثبت تاریخ اهل بیت و نگارش کتابهای حدیث را برعهده داشتند.
کتاب روضه الشهدا از ملاحسین کاشفی که در اواخر قرن نهم تالیف شده و مقتل رسمی امام حسین تا آن زمان است نیز در این دوره تالیف شده، این کتاب معتبر نیست اما در فرهنگ عاشورایی و ترویج آن بسیار موثر و گیرا بوده است.
البته پیش از آن نیز اولین مرثیهها در قرن پنجم و شعرهای قوامی رازی و پس از آن سنایی غزنوی وجود دارد. در دروههای بعد بیشتر شاعران مرثیهای برای سیدالشهدا دارند و تقریبا تمام شاعران سبک هندی گرایشی به سیدالشهدا نشان دادهاند.
برای مطالعه در این زمینه کتاب اشک خون اثر احمد احمد بیرجندی گزیده مراثی سیدالشهدا از صدر اسلام تا کنون در ادبیات فارسی را جمعآوری کردهاست.
صبح قزوین: نمونههایی از این شاعران در دوره صفوی نام ببرید.
عابدیها: در دوره ی صفوی شاعرانی مثل کلیم، وحید قزوینی، شرفشهان قزوینی، واعظ قزوینی نه به عنوان کار مستقل که در دیوانهای خود آثاری برای امام حسین دارند.
اوج کار برای امام حسین(ع) در دوره قاجار است که مرثیههای مستقلی برای امام حسین سروده شده است.
"آتشکده" از نیر تبریزی، "خرائنالاشعار" از ذاکر تهرانی و "گنجینه الاسرار" از عمان سامانی منظومههای مثنوی مستقلی هستند که با عنوان مقتل و مرثیه سروده شدهاند.
صبح قزوین: نقش منحصر به فرد ادبیات در پایداری نهضت عاشورا چه بوده؟
عابدیها: آنچه فرهنگ امام حسین(ع) را در این چند قرن حفظ کرده و به دست ما رسانده، در بستر ادبیات و هنر اتفاق افتادهاست.
با توجه به اینکه هیچ صوت و تصویری از امام حسین(ع) به دست ما نرسیده و شبکهی اطلاعات و اخبار هم به صورت فعلی وجود نداشته است، ادبیات و هنر فرهنگ عاشورایی را از طریق شبیهخوانیها، اشعار و مراثی به ما منتقل کرده است.
انتهای پیام/5001
دیدگاه ها