۱۷/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۷ جمعه

صبح قزوین شعله ور از آتش سوازن اعتیاد می‎گوید
کد خبر: ۳۲۵۱۹۴ نویسنده: ندا حبیبی تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۶/۱۵ ساعت: ۹:۳۳ ↗ لینک کوتاه

نقد فیلم؛

شعله ور از آتش سوازن اعتیاد می‎گوید

مخاطب فیلم "شعله‌ور" هم می‌تواند خود را به جای پدر شکست‌خورده داستان قرار دهد و هم می‌تواند بحران از دست رفتن هویت او را درک کند.

شعله ور از آتش سوازن اعتیاد می‎گوید
صبح قزوین ؛____ ندا حبیبی.

داستان از ابتدا تکلیف خود را با مخاطب مشخص می‌کند، امین حیایی به عنوان قهرمان داستان قرار است به عنوان یک معتاد تازه ترک کرده مورد قضاوت فیلم‌ساز و ببینده قرار بگیرد.

حمید نعمت‌الله را با سریال خیلی خوب "وضعیت سفید" و سینمایی "رگ خواب" می‌شناسیم. کارگردانی که به سبک خود فیلم می‌سازد و سوژه‌های عادی جامعه را قهرمان داستان‌های خود می‌کند.

در "وضعیت سفید" که می‌توان آن را خلاقانه‌ترین اثر بلند نعمت الله دانست، پسر نوجوانی قهرمان داستان است که دچار مشکلات بلوغ و نوجوانی است و در "رگ خواب" که از برجسته ترین آثار سینمایی است، زنی که درگیر مشکلات بعد از طلاق است قهرمان داستان می‌شود.

قهرمانی برای نعمت‌الله نشانه‌های ایده‌آل و خارق‌العاده ندارد و گرایش نعمت‌الله به ضد قهرمان در شخصیت‌های پر از خطای فیلم‌هایش پیداست.

فیلمساز در عین سادگی سوژه‌های داستانی‌اش جذابیت بی‌نظیری به کارهایش می‌دهد. جذابیتی که اختصاص به سبک نعمت‌الله دارد و کسی نتوانسته از او تقلید کند.

نعمت‌الله تلاش می‌کند در فیلم جدید خود شخصیت منفعلانه قهرمانش را کم کند و او را سازنده‌ گره‌های داستان بکند.

امین حیایی در نقش جدی یک معتاد تازه ترک کرده، به خوبی می‌تواند خواسته فیلم‌ساز را اجرا کند و سکون همیشگی قهرمان فیلم‌های نعمت الله را بگیرد.

قهرمان هرچند گاهی از دید مخاطب منفور می‌شود، اما در نوع عملکردش قابل تحسین رفتار می‌کند و به نفرت انگیزترین شکل ممکن احساسات منفی خود را بروز می‌دهد.

شخصت اصلی که اوج و فرودهای رفتاری‌اش زمینه‌ساز تمام اتفاقات پیش‌روست، رئال رفتار می‌کند و قهرمان خاکستری رنگی می‌شود که از جامعه کنونی دور نیست و مخاطب را با خود همراه می‌کند.

مخاطب فیلم "شعله‌ور" هم می‌تواند خود را به جای پدر شکست‌خورده داستان قرار دهد و هم می‌تواند بحران از دست رفتن هویت او را درک کند.

بحرانی که هر معتادی پس از ترک با آن مواجه می‌شود و زمینه‌ساز مشکلات بعدش خواهد شد.

ریشه این بحران هویت از آنجایی آغاز شد که شخصیت اصلی داستان متوجه می‌شود در میان تمام دوستانش به هیچ موفقیتی نرسیده است و درست زمانی ادامه پیدا کرد که خانواده او نیز چنین احساسی را به او منتقل می‌کنند.

این احساسات منفی زمانی به اوج خود می‌رسد که شخصیت اصلی داستان می‌بیند حتی پسرش نیز او را به حساب نمی‌آورد و همین موضوع سبب می‌شود که او اهداف شومی را در ذهنش پرورش دهد.

اهدافی که درنهایت اتفاقات وحشتناکی را رقم می‌زند و او را به زندگی قبل برمی‌گرداند، تمام این اتفاقات با ابزارهایی که از قبل به مخاطب معرفی شده است، انجام می‌گیرد.

حمید نعمت‌الله از جمله فیلمسازانی است که از ابزار موجود و نشانه‌ها برای طی شدن روند داستان به خوبی استفاده می‌کند.

او علاوه بر شخصیت‌ پردازی‌ها بازیگران به ابزار موجود در فیلم هم هویت می‌دهد و از آنها بازی می‌گیرد.

چراغ قوه ‌ای که موجب نجات پسر نوجوان می‌شود و ظرف‌های سم و هواپیمایی که وسیله‌ای برای تخلیه حسادت و خشونت امین حیایی می‌شود نتیجه مهارت کارگردان است.

مهارتی که کمتر کارگردانی از آن می‌تواند استفاده کند و فیلم خود را از کسالت نجات دهد و به تحسین وا دارد.

این مهارت دلیلی برای معرفی کارگردان می‌شود و هرچقدر این موضوع پر رنگ‎تر باشد اهمیت داستانی برای او کمتر می‌شود.

داستان‌های اجتماعی که اغلب این کارگردان انتخاب می‌کند، در ساده‌ترین شکل ممکن روایت می‌شود و غالبا سوژه‌های ناب و عجیب و غریب نیستند.

مخاطب چنین سوژه‌هایی را در اطراف خود مشاهده می‌کند و به خوبی موقعیتشان را درک می‌کند.

سادگی روایت داستانی با ورود نریشن ساده‌تر می‌شود و کمتر مخاطب را درگیر گنگی داستان می‌کند.

نریشنی که برخلاف فیلم "رگ خواب" به خوبی استفاده می‌شود و به شخصیت‎ شناسی و روایت کلی فیلم کمک بسیاری می‌کند.

تحولات درونی که در شخصیت اصلی فیلم اتفاق می‌افتد، داستان را می‌سازد و استفاده از چنین نریشنی به این خود محوری قهرمان داستان کمک می‌کند.

موضوعات اجتماعی غالبا دغدغه اصلی حمید نعمت الله است و استفاده همیشگی از این موضوعات در فیلم‌های نعمت الله نشان از شعور اجتماعی کارگردان و اهمیت دادن به وضع موجود است.

او کاملا به وضع موجود اشراف دارد و تلاش می‌کند بدون شعار زدگی و حرف‌های تکراری، هنر خود را صرف مشکلات اجتماعی موجود کند و با نتیجه گیری مناسب، مخاطب را از آسیبی که او و خانواده‌اش را تهدید می‌کند، مطلع سازد.

از جمله موضوع دیگر اجتماعی که نعمت‌الله به آن بسیار اشاره کرده است، بحران آب در شهر سیستان و بلوچستان است.

بحرانی که در فیلم بارها به آن اشاره شد و مثال نقض غرق شدگی، به طنز و با کنایه به وضع موجود اعتراض می‌کند و یادآور می‌شود که مردم سیستان در عین حال که تشنه هستند، در آب غرق می‌شوند.

انتخاب این شهر به عنوان مرکز اتفاقات نشان از آشنایی فیلم‌ساز به اتفاقات روز کشور است و اشاره غیرمستقیم به معضلات شهر سیستان و بلوچستان تکمیل کننده اخبار رسیده از این شهر است.

هرچند آشنا نبودن به محیطی که شخصیت‌های اصلی داستان قرار می‌گیرند گاهی مخاطب را آزار می‌دهد و گیج می‌کند.

محیطی که امین حیایی و پسرش در مدت کوتاهی در آن ساکن شده اند به خوبی به مخاطب معرفی نمی‌شود و او را دائما درگیر می‌کند.

هم چنین حضور شخصیت‌های اضافه گاهی محیط فیلم را شلوغ می‌کند و دلیلی برای استفاده از آنها وجود ندارد.

به طور مثال نقش "وحیده" در روند داستان تاثیرگذار نیست مگر زمانی که نوید نیاز به کمک دارد.

حضور او هرچند اضافی است، اما گاهی امید را به قهرمان داستان تزریق می‌کند، امیدی که دلیلی برای زندگی دوباره اوست و او را می‌تواند از بحران هویتش نجات دهد.

البته این نوع نگاه به نقش "وحیده" نتوانسته است به خوبی نشان داده شود و غالبا استفاده از او ابزاری است.

ماجرای علاقه‌مندی قهرمان داستان به این شخصیت، فیلم را جذاب‌تر کرده است و حضور گنگ و مبهم او و پدرش نقش بسزایی در روند داستان و اتفاقات پیش‌روی قهرمان ندارد.

این شخصیت می‌توانست خود را بهتر از این نشان دهد و در رشد قهرمان نقش بیشتری داشته باشد و تنها به عنوان ساقی استفاده نشود.

اما این اتفاق نمی‌افتد و حضور منفعلانه او دردی را دوا نمی‌کند و تنها در قسمت پایانی به عنوان ناجی استفاده می‌شود و نوید را از مرگ نجات می‌دهد.

این شخصیت در آخر ردی از خود به جا نمی‌گذارد و قهرمان داستان را در غفلت همیشگی اش رها می‌کند.

غفلتی که حاصل انتخاب‌های نادرست و روش‌های نابجای اوست و در پایان مقصر تمام این انتخاب‌ها به دوش قهرمان است.

قهرمان داستان به عنوان یک شخصیت بالغ متهم اصلی است و هیچکس جز او مورد مؤاخذه قرار نمی‌گیرد.
انتهای پیام/2004

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان