۰۹/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۲/۱۲/۲۹ سه شنبه

صبح قزوین حاج آقا ابوترابی پدر اسرا بود/ آزادگان با مقاومت و ایستادگی آبروی ایران شدند
کد خبر: ۳۲۱۷۱۸ نویسنده: احمد چولبیگی تاریخ انتشار: ۱۳۹۷/۵/۲۶ ساعت: ۱۲:۲۵ ↗ لینک کوتاه

مصاحبه ای خواندنی از ۳ هزار روز اسارت آزاده قزوینی؛

حاج آقا ابوترابی پدر اسرا بود/ آزادگان با مقاومت و ایستادگی آبروی ایران شدند

این آزاده قزوینی که بیش از ۳ هزار روز اسیر نیروهای عراقی بود؛ گفت: اسرا در طول مدت اسارت، خیلی شکنجه دیدند و اذیت شدند؛ اما مقاومت و ایستادگی کردند و به فرموده امام خمینی(ره) آزادگان آبروی این ملت هستند.

حاج آقا ابوترابی پدر اسرا بود/ آزادگان با مقاومت و ایستادگی آبروی ایران شدند
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر صبح قزوین ؛ 26 مرداد سال 69 اتفاقی بزرگی در تاریخ کشور ما رقم خورد و موجی از شادی فضا را عطرآگین کرد و اولین گروه آزادگان ایرانی با استقبال گرم هموطنان خویش؛ رایحه آزادی را پس از سال‌ها دوری از وطن چشیدند.

روزی که بسیاری از خانواده‌های ایرانی پس از سال‌ها چشم انتظاری، با شوری وصف نشدنی عزیزان خود را که سال‌های طولانی بهترین روزهای زندگی و جوانیشان را در زندان‌های رژیم بعث عراق با سختی سپری کردند؛ در آغوش کشیدند.

احمد چولبیگی متولد سال 1338 از آزادگان قزوینی است که وقتی 21 سال داشت به اسارت نیروهای بعثی عراقی درآمد.

وی در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی صبح قزوین اظهار کرد: اوایل انقلاب بود و در قالب نیروهای مردمی در استان فعالیت داشتیم و به مناطق مختلف جهت انجام ماموریت اعزام می‌شدیم تا اینکه با شروع درگیری‌ها به مرز قصر شیرین رفتیم.

این آزاده قزوینی با اشاره به نحوه اسارتش افزود: با وجود کمبود سلاح و تجهیزات مقاومت کردیم و در تاریخ سوم خرداد ماه سال 59 در حال بردن مهمات از قصر شیرین به مرز خسروی بودیم که با اصابت تیر دشمن، ماشین ما آتش گرفت که تعدادی شهید و عده‌ای دیگر از نیروها جانباز و اسیر شدیم و این اسارت نزدیک به 10 سال به طول انجامید.

وی ادامه داد: وقتی به اسارت نیروهای عراقی درآمدیم ما را گرفته و چشم‌ها و دست‌های ما را بستند و ما را زدند و سپس به استخبارات عراق در بغداد منتقل کرده و از ما بازجویی کردند. مدتی در سلول انفرادی بودم تا اینکه بعد از بازجویی به اردوگاه رمادیه 1 بردند که مدت 7 سال در آنجا و نزدیک به 3 سال هم در رمادیه 9 زندانی شدم.

چولبیگی تصریح کرد: نیروهای بعثی عراق اسرا را بسیار شکنجه می‌کردند و به بهانه‌های مختلف اسرا را با کابل کتک می‌زدند به طوریکه در اثر این رفتارها چشمانم آسیب دید.

این آزاده قزوینی عنوان کرد: حاج سید علی اکبر ابوترابی اگر نبود همه اسرا از بین می‌رفتند. او به دادِ اسرا می‌رسید و در واقع مثل یک پدر برای همه پدری می‌کرد. گویی پدر همه آنها بود و خود را سپرِ اسرا کرده بود و زحمت آنها را می کشید.

وی ادامه داد: حاج آقای ابوترابی در طول اسارتش در زندان‌های رژیم بعث عراق، هدایت و مدیریت اسرای جنگ تحمیلی را بر عهده داشت. و همه سخن ایشان در مدت اسارت به سایر اسرای ایرانی این بود که سعی کنید پاک و خدمتگزار باشید و در زمان اسارت نیز طوری رفتار کنید که برای کشور خود مایه افتخار باشید.

چولبیگی بیان کرد: بندهایی در زندان بود که ما اسرا به سختی یکدیگر را می‌دیدیم و نمی‌گذاشتند که با هم تماس بگیریم. ما فقط می‌دانستیم که عده‌ای از ایرانیان در آن بند زندانی هستند؛ اما اخبار به ما می‌رسید. چون بعضی از بچه‌ها خود را به بیماری زده و از بهداری، رادیو دکتر را دزدیده بودند؛ بدین ترتیب ما از اخبار مطلع می‌شدیم و خبرها را بین سایر اسرا پخش می‌کردیم.

وی تصریح کرد: در آنجا به ما خیلی سخت می‌گرفتند و بعضی وقت‌ها دستور می‌آمد حکم داشتن یک خودکار یا جزوه یا نهج البلاغه یا مفاتیح الجنان اعدام بود.

این آزاده قزوینی بیان کرد: از اسارت گفتن بسیار سخت و دشوار است؛ در دوران اسارت وضع تغذیه اسرا خیلی بد بود و به ما پوست بادمجان می‌دادند و یا اینکه اگر تاید(پودر شوینده) یا شکری به ما می‌دادند آنها را با هم قاطی می‌کردند.

وی با اشاره به نحوه برخورد نیروهای عراقی گفت: عراقی‌ها شب‌ها به آسایشگاه می‌ریختند و گاهی شب تا صبح 4 بار ما را از اسایشگاه بیرون می‌کردند و در سرمای هوا ما را مجبور می‌کردند که لخت بیرون بنشینیم و می‌خواستند؛ آمار بگیرند.

این آزاده قزوینی عنوان کرد: شنیدن خبر آزادی و رها شدن از دست دشمنان، آن‌هم در آن شرایطی که دیگر کسی به آزادی فکر نمی‌کرد، واقعاً خوشحال کننده بود اما از سویی دیگر فکر جدا شدن از سایر دوستان هم بندی که سال‌ها کنار هم زندگی کرده بودیم ناراحتم می‌کرد.

وی ادامه داد: البته از سازمان مجاهدین می‌آمدند و از ما می‌خواستند که پناهنده شویم که عده‌ای پذیرفتند و پناهنده شدند؛ اما ما قبول نکردیم و گفتیم که می‌خواهیم به کشور خود برگردیم. آنها ما را می‌ترساندند که اگر به ایران برگردید شما را می‌کشند اما ما گفتیم که اگر قرار است کشته هم شویم بهتر است در وطن خود بمیریم.

این آزاده قزوینی که بیش از 3 هزار روز اسیر نیروهای عراقی بوده، عنوان کرد: همه اسرا مردانه برای این آب و خاک جنگیدند اما جنگ اسارت و شهادت دارد و اسرا در طول مدت اسارت، خیلی شکنجه دیدند و اذیت شدند اما مقاومت و ایستادگی کردند و به فرموده امام خمینی(ره) آزادگان آبروی این ملت هستند.

وی در پایان گفت: از مسئولان می‌خواهم اسرا را فراموش نکنند البته ما توقعی از کسی نداریم اما فداکاری و ایستادگی اسرا را به فراموشی نسپارند.

انتهای پیام/7003  

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان