به گزارش سرویس اجتماعی
صبح قزوین ؛ در یکی از روزهای بهاری اردیبشهت به سراغ خانواده ای رفتیم که دارای سه فرزند معلول صعب العلاج بودند، وقتی وارد خانه شدیم با استقبال گرم یکی از اعضای خانواده که برادر سه معلول بود مواجه شدیم.
ابتدا راضی به مصاحبه نبودند اما بالاخره راضی شدند که مصاحبه کنند البته به شرط اینکه نامی از آنها برده نشود و تصویری هم نگیریم.
ابتدا پای صحبتهای میزبان نشستیم واز او خواستیم تا کمی درباره بیماری دو برادر و یک خواهرش برای ما بگوید؛ وی گفت: ما یک خانواده هفت نفره هستیم که سه نفر از این هفت نفر، معلولیت شدید در حد 98 درصد دارند که دو برادرم و یک خواهرم مدتهاست با این معلولیت دست و پنجه نرم میکنند.
کمی بغض میکند و نگاهی به یکی از برادرانش میکند که مشخص بود حال او از همه آنها وخیم تر است؛ بطوریکه زندگی اش را مدیون دستگاهی هست که به او وصل میباشد.
وی ادامه میدهد: این برادرم سی و شش سال سن دارد، مدتهاست مشکل ریه دارد و با دستگاه اکسیژن زندگی میکند، این دستگاه را اگر بخواهیم نو خریداری کنیم تا بیست و پنج میلیون هزینه دارد، اما ما به سختی توانستیم دست دوم آن را با مبلغ هشت میلیون تومان خریداری کنیم.
برادر این سه معلول نفس عمیقی کشید ابراز میکند: برای تامین هزینه همین دستگاه هم پول نداشتیم، با تلاش بسیار توانستیم این میزان هزینه را فراهم کنیم، پدر من هفتاد و پنج سال سن دارد و دیگر توانایی کار کردن ندارد، در این شرایط به قدری مشکلات زندگی کمرش را خم کرده است بطوریکه من و خواهرم نمیتوانیم برای یک ساعت از خانه خارج شویم، ما حتی نمیتوانیم ازدواج کنیم و باید تا آخر عمر کنار این برادران و خواهرم بمانیم.
با صحبتهای حسن به راحتی حالت شرمندگی و خجالت را در چهره علیرضا و حسین میبینم؛ بطوریکه خودمان هم لحظه ای شرمنده شدیم، از حسن پرسیدیم وضعیت و هزینههای درمانی به چه میزان است؟
وی میگوید: برای هر کدام از معلولینی که در خانواده داریم تقریبا هفته ای 50 هزار تومان باید هزینه کرد، سپس شلنگ دستگاهی را که به علیرضا وصل بود را نشان داد و ادامه میدهد: ما هر روز باید برای این دستگاه شلنگ تهیه میکنیم که هر شلنگ حدود 3500 تومان و یکبار مصرف است؛ به دلیل نداشتن پول کافی، مجبوریم هر شلنگ را 2 یا 3 بار استفاده کنیم که این خودش باعث عفونت میشود.
از حسن پرسیدیم آیا کهنه بودن دستگاه مشکلی ایجاد نمیکند؟ در حالی که منتظر بودیم حسن پاسخ دهد، خود علیرضا جوابمان را میدهد و میگوید :چرا، من تا به حال دو دستگاه عوض کرده ام، چون دستگاه کار کرده است خیلی سریع خراب میشود و اکثرا هم قابل تعمبر نیست و ما مجبوریم دستگاه دیگری تهیه کنیم.
از اینکه علیرضا جواب ما را میداد خوشحال بودیم و این باعث شد که از علیرضا بخواهیم از وضعیت خودش برایمان بگوید در حالیکه سرش پایین بود، گفت: شرایطم خیلی سخت است، من سالها با این دستگاه زنده ام، کسی سراغمان را نمیگیرد ، چند سال هست که در گوشه ای نشسته ام، دلتنگ بیرون خانه هستم.
از حسن پرسیدم که آیا از بهزیستی یا ارگانی شما را حمایت میکنند؟
وی ادامه میدهد: بهزیستی تقریبا برای هر نفر ماهانه 50 هزار تومان کمک میکند و حتی احتمال دارد آن را هم قطع کنند و از طرف کمیته امداد هم مبلغی ماهانه کمک میشود؛ اما مشکل ما با این پولها حل نخواهد شد، البته قبلا برای هر سه نفر 50 هزار تومان میریختند اما هم اکنون نفری پنجاه هزار تومان آن هم با کلی پیگیری و حتی چند بار برای دریافت کمک به بهزیستی رفتم، به من گفته اند که هیچ نوع حمایتی نداریم.
از حسن پرسیدم آیا از مسئولین شهری کسی به دیدن شما آمده است، گفت: در این چند سال کسی به دیدن ما نیامده است، اما این اواخر یکی دو نفر آمدند و فقط به قول دادن اکتفا کردند و بعد رفتند. من هم نمیتوانم سر کار بروم چون باید مدام بالای سر خانوادهام باشم و هم اکنون در خانه کسی دیگری زندگی میکنیم.
حسین ادامه میدهد: مادرم از غصه ما سکته کرده است و نصف بدنش از کار افتاده و دکترها گفته اند که برای عملش که یکی از بیمارستانهای اصفهان انجام میدهد باید هشت میلیون هزینه کرد ما دلمان برای مادرمان میسوزد که به خاطر بیماری ما سوخت.
کم کم بغض میکند و برای اینکه ما متوجه بغضش نشویم صورتش را برمیگرداند و ادامه میدهد: حال من و خواهرم بهتر از علیرضاست؛ او با دستگاه زندگی میکند و به درمان نیاز دارد. بعضیها به ما میگویند چرا علیرضا را در بهزیستی نگه نمیدارید؟ اما ما چگونه میتوانیم برادرمان را دور از خود نگه داریم؟
علیرضا با شنیدن صحبتهای برادرش از شرمندگی سرش را پایین میاندازد.
به صحبتهای پایانی که رسیدیم از حسن و بچهها پرسیدیم چه حرفی برای گفتن دارید؟ گفتند سلامتی با هیچ چیزی قابل تعویض نیست حتی اگر میلیاردر هم باشیم اما وقتی یکی از اعضای خانواده حالش خوب نباشد فایده ندارد؛ ما فقط از خدا میخواهیم به ما کمک کند.
برای کمک به این خانواده با پایگاه اطلاع رسانی شهر مینو در ارتباط باشید.
همتی: 09196590743
انتهای پیام/2002
منبع: شهرمینو
دیدگاه ها