۱۸/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۸ شنبه

صبح قزوین "دعوتنامه" از دین می‌گوید یا سنت؟/ فیلمی به ظاهر دینی و در باطن مغایر با ارزش‌های دینی
کد خبر: ۲۲۸۹۶۲ نویسنده: ندا حبیبی تاریخ انتشار: ۱۳۹۵/۱۱/۱۴ ساعت: ۱۲:۳۵ ↗ لینک کوتاه

نقدی بر فیلم‌های جشنواره فجر؛

"دعوتنامه" از دین می‌گوید یا سنت؟/ فیلمی به ظاهر دینی و در باطن مغایر با ارزش‌های دینی

مهرداد فرید باید محور فیلم سازی خود را مشخص کند و به مخاطب نشان دهد که جزو این دست از فیلم سازان دغدغه مند دینی است و یا یک سیاسی ساز فراجناحی؟!

"دعوتنامه" از دین می‌گوید یا سنت؟/ فیلمی به ظاهر دینی و در باطن مغایر با ارزش‌های دینی
صبح قزوین؛ ____ ندا حبیبی.

فیلم سینمایی "دعوتنامه" یکی از فیلم‌هایی است که در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر امسال حضور پیدا کرده است. این فیلم روایتگر زندگی شخص درمانده‌ای است که در مشهد زندگی می‌کند و کارش این است که از زائران حرم علی بن موسی الرضا دزدی کند و از طریق آن زندگی بگذراند.
از صحبت‌های کارگردان فیلم سینمایی "دعوتنامه" در نشست برج میلاد، چنین برداشت می‌شود که قرار است به سراغ فیلمی با محتوای دین و مذهب برویم، اما از دیالوگ‌‌های آنونس تبلیغاتی اش به این نتیجه می‌رسیم که این کارگردان جوان سینما‌ (مهردادفرید) هم مانند اهالی دیگر سینما نتوانسته است بین دین و سنت تفاوت قائل شود.

دیالوگ‌هایی که به طور قطع فضای سیاست چپ و راستی ایران را مخلوط با دین می‌داند و بیشتر از یک فیلم مذهبی به شکل یک فیلم جناح پسندی تفکرات جناح مخالف را می‌کوبد.
عدم شناخت دین و سنت چالش امروزی سینماگران ایرانی است و دلیل این شناخت نادرست، عدم مراجعه به دین شناسان واقعی است.
عدم ارتباط درست با عالمان دینی باعث می‌شود، سینما گران ایرانی در هنگام مواجه با این مسئله به چپ و راست برخورد کنند، تا جایی که تماشاگر آشنا به مذهب، کارگردان را به دلیل این نادانی خودساخته، به تمسخر می‌گیرد.
وقتی این تماشاگران به اسم فیلم مذهبی به سراغ باجه بلیط فروشی‌ها می‌روند، توقع دارند که به تماشای داستان‌سرایی یک عالم دین بنشیند و این جهل ناخواسته سینماگر، باعث دلزدگی مخاطب خاص دین شناس و مخاطب عام جستجوگر می‌شود.
سینمای دینی به معنی استفاده از یک روحانی با کاریزمایی پایین و نمادهای دینی(بخوانید ضد دین) نمی‌باشد، بلکه این نوع نگاه یک مسئله عوام گرایانه است.

عوامی که نمی‌توانند فرق روحانی فیلم مارمولک را با روحانی فیلم طلا و مس تشخیص دهند، نیازمند تیزهوشی کارگردان و فیلم‌نامه نویسان مذهبی نویس هستند.
فیلم نامه نویس و کارگردانانی که به دلیل فضای سنگین به اصطلاح روشنفکری سینمای ایران اغلب به جشنواره‌های خودی پناه برده اند و در خفقان سینمای روشنفکری ایران دیده نمی‌شوند.
مهرداد فرید باید محور فیلم سازی خود را مشخص کند و به مخاطب نشان دهد که جزو این دست از فیلم سازان دغدغه مند دینی است و یا یک سیاسی ساز فراجناحی؟!
بعد از مشخص شدن ژانر اصلی فیلم، وقت آن است که کاریزمای عالمان دینی فیلم سازان دغدغه مند را جهت دهی کنند و مرز بین سنت و دین را به کارگردانان و فیلم سازانی مانند مهرداد فرید نشان دهند و در نهایت با فنون درست یک سینمای ایده آل به نگارش فیلم نامه و سرانجام ساخت فیلم پرداخت.

باید دانست که این راه بلدی، لازمه ساخت فیلم‌های دینی است و عدم شناخت این مسیر، موجب خطای کارگردان به اصطلاح دینی می‌شود.
و این خطا گریبان جامعه ای را می‌گیرد که در فشارهای فرهنگی مخالف، نمی‌توانند جهت دهی مناسب را نشان دهند.
آموزش اصول فنی درست فیلم‌سازی، موضوعی است که بسیاری از سینماگران سینمای ایران آن را فراموش کرده اند و برای پوشاندن این ضعف به سراغ فیلم فارسی‌های قدیمی می‌رود.
فیلم فارسی‌هایی که در گذشته، فارغ از محتوا و ساختار درست داستان نویسی و کارگردانی به دنبال رقص و آواز و استفاده از نابازیگران به اصلاح اکترز اوقات فراغت تماشاگران را پر می‌کردند به دلیل تغییر دیدگاه‌های فرهنگی جامعه ایران تغییر کرده اند و جای خود را به یک چشم رنگی خوش استیل پول ساز با موضوع عاشقانه داده اند و یا با رجوع به جنوب تهران و درگیری مخاطب با حجم عظیمی از مشکلات و سیاه نمایی‌ها خارج از متن، مخاطب را به گریه می‌اندازد و ناسزا گویان به زمین و زمان از روی صندلی‌های سینما جدا می‌کند.
دلیل دستاویزی کارگردان فیلمی مانند "دعوتنامه" به فضای شناخته شده جنوب تهران، عدم شناخت از اصول درست داستان نویسی است. البته شاهکارهایی در سینمای ایران با ژانر اجتماعی ساخته شده و با داستان سرایی مناسب مشکلات اجتماع را به تصویر کشیده است، اما استفاده ابزاری از مشکلات درون اجتماعی، برای کمرنگ کردن بی‌سوادی کارگردان و فیلم نامه نویس نه تنها کمکی به این ضعف فیلم نمی‌کند بلکه موجب تنش بی دلیل ذهنی مخاطب می‌شود و مخاطب را بدون هیچگونه رشد فرهنگی و هنری از سینما به سمت خانه روانه می‌کند.

مخاطبینی که نه تنها مشتاق فضای تاریک سینما نیستند، بلکه برای فرار از این فضای تاریک به سمت کمدی‌های خارج از محتوا کشیده می‌شوند.
کارگردان فیلم دعوتنامه باید بداند، ساخت این گونه فیلم‌ها و استفاده از حربه‌های اینچنینی کمکی به فروش میلیاردی فیلم نمی‌کند بلکه مخاطب را از این بی سوادی فیلم‌ساز می‌رنجاند.
بی سوادی که پشت میلیون‌ها پول مدفون شده است و نظر کارگردان را به جای توجه به مخاطب باهوش سینما به جیب تهیه کننده جلب می‌کند.
کارگردان فیلم‌های اینچنینی که نه زبان سینما و فیلم نامه‌نویسی را می‌داند و نه آشنا با مباحث دینی یک جامعه مسلمان است، از بمب‌های که بر سر مردمان هیروشیما هوار شد هم برای یک ملت خطرناک تر هستند.
خطری که یک سینماگر می‌تواند بر تفکر عوام یک جامعه داشته باشد، مانند بمب‌های اتمی سالیان سال بر یک جامعه تاثیر می‌گذارد.
انتهای پیام/2004

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان