صبح قزوین ؛____ ندا حبیبی.
"ابوالقاسم طالبی" به خوبی میداند منورالفکران جامعه دیروز ایران را مقابل بنکدار1200هجری شمسی قرار دهد و چالشهای امروز انقلاب را با مشکلات آن روزگار آمیخته کند.
فیلم "یتیم خانه ایران"، روایتگر حلقه گمشده تاریخ ایران است؛ آن زمانی که 9 میلیون ایرانی در هلوکاست وحشیانه انگیلسی نسل کشی میشوند.
این اتفاق گمشده تاریخ، در فیلم "یتیم خانه ایران" از زبان پیرزنی گریان روایت میشود که با واژههایش شمعهای خاموش شده منورالفکران را شرمنده میکند.
وی از کودکی از دست رفته خود سخن میگوید و شیطنتهای دخترانهاش را در کنار مردههای طاعون و وبا دفن میکند.
این سکانس که با بازگشت به گذشته و تلفیق چهره گریان پیرزن با چهره خندان دختر بچه که گویای گذر زمان واقعی است، آغاز میشود.
نسلی فراموش شده که تمام وقایع ایران را لمس کرده و پیام آور گذشته تلخ این سرزمین است.
پدر راوی داستان "محمدجواد بنکدار" از سربازان "میرزا کوچک خان جنگلی" است که در پی خیانت عدهای از یارانش گوشه گیر و افسرده شده است. زیر متن این شخصیت یادآور علمداری است که به خاطر رفاقت همرزمانش با دشمن دلگیر شده است و مخاطب خاص را به برخی وقایع تاریخی در کشور، وصل میکند.
مرگ پدر محمدجواد بنکدار عاملی میشود تا وی سرپرستی کودکان یتیم خانه را به عهده بگیرد. ایتامی که به قول سرپرست پیرشان، فرزندان کشته شدگان حق و ادامه دهنده راه پدران خود هستند.
در سکانسی از فیلم میبینیم در حالی که پیرمرد شیرین زبان داستان از خوردن داروی خارجی امتناع کرده و هوشمندانه مخاطب را به اقتصاد مقاومتی دعوت میکند؛ از پسرش "محمد جواد بنکدار" رسیدگی به یتیم خانه را میخواهد یتیم خانه ای که حالا تنها ارث یار باقی مانده جنگلیها میشود.
شخصیت اصلی داستان قرار است برای سرزمینش قهرمان واقعی پرورش دهد، به همین دلیل از شخصیت خاکستری اش فاصله میگیرد و خود را از سستی و خمودی نجات میدهد. از ویژگیهای مثبت پرورش یافته شخصیت اصلی داستان، احترام خاص وی به همسرش و یاری گرفتن از او است. بنکدار همسرش را با میل و علاقه خاصی وارد مشکلات یتیم خانه میکند.
در سکانس ابتدایی میبینیم وقتی شخصیت آخوند داستان که چندان ارتباط خوبی با دوستی سیاست و دین ندارد، از بنکدار وقت گفتگو میخواهد و عدم حضور خاتون همسر بنکدار را در این ملاقات طلب میکند و در این میان با مخالفت بنکدار مواجه میشود و خاتون داستان را در صحنه نگه میدارد. همچنان که میبینیم این اهمیت به حضور زنان در بدنه انقلاب اسلامی ایران دیده میشود.
از این اهمیت حضور زنان میتوان به سکانسی اشاره کرد که فرزند بنکدار بخاطر سهل انگاری اش در استفاده از ظرف مشترک با کودکی که وبا گرفته است، بیمار میشود و مادرش بر روی احساس مادرانه خود پا میگذارد و فرزندش را از رفتن به یتیم خانه منع میکند تا مبادا کودکان دیگر مریض شوند.
این تمثیل زیبا علاوه بر اثبات نقش مهم زنان در تاریخ ایران مخاطب را به یاد بازی گوشیهای عده ای از روشنفکران امروزی میاندازد.
مادری که خود راوی ایستادگی زنان ایرانی است، در آنجایی که داغ فرزند میبیند به خوبی از پس خود برمیآید و یتیم خانه را اداره میکند. نقش این زن در اداره یتیم خانه به اندازه ای مهم و قابل لمس است که وقتی برای دیدار با فرزندانش به سمت خانه میرود یتیم خانه دچار آشفتگی میشود و مورد حمله انگلیسیها قرار میگیرد.
حریم داخلی یتیم خانه تا زمانی که همسر بنکدار ایستادگی میکند، آرام است و آن زمانی که درگیر احساسات میشود مورد هجوم دشمن قرار میگیرد.
از دیگر نکات مثبت فیلم توجه به گریمهای شخصیتهای داستان است که متناسب با سال 1200هجری شمسی است. گریمهایی که هرکدام یادآور شخصیتهای مثبت و منفی تاریخ ایران است.
آرامش یتیم خانه ایران در حالی پابرجاست که وبا و طاعون سراسر کشور را فراگرفته است و این آرامش تفاوت رهبری بنکدار داستان را در یتیم خانه با خارج از آن مقایسه میکند.
این نوع تمثیلها نشان از نگاه ریزبین کارگردان به مسائل سیاسی و اقتصادی این روزهای کشور است. نگاه ریزبین کارگردان آنجایی نمایان میشود که تمام وقایع را از دید نگاه پاک یک دختر بچه، به مخاطب عرضه میکند.
اما سوالی که ذهن مخاطب را درگیر میکند گنجایش حافطه یک دختر بچه در بخاطر سپردن این خاطرات است.
خاطراتی که بعضا بدون حضور راوی داستان روایت میشود و هیچ کدام از نکات مهم را از قلم نمیاندازد.
اگر قرار است تاریخ از نگاه پاک کودکی روایت شود و بدون قضاوت به مخاطب عرضه شود نیاز به حضور بیشتر کودک و یا استفاده از راوی دوم است.
از دیگر نکات قابل ذکر، اصرار فیلم نامه نویس به استفاده از واژههای سخت فارسی است که مهارت وی را در دیالوگ نویسی نشان میدهد. اما این مهارت نمیتواند مخاطب عام را با خود همراه کند و تنها مدرسان ادبیات فارسی و اهل مطالعه را دلشاد میکند.
سنگینی دیالوگهای فیلم سینمایی "یتیم خانه ایران" آنجایی احساس میشود که مخاطب عام نمیتواند مکالمههای پینگ پونگی بازیگران داستان را درک کند. از سویی مخاطب خاص از این جسارت نویسنده به وجد میآید و از سوی دیگر مخاطب عام را دلزده میکند.
اما در اینجا هنر خاص کارگردانی طالبی به نجات نویسنده میآید و با تصویرسازهایی عمیق و توجه به جزئیات فراوان، بیننده را در لمس واقعیتهای سال 1200 هجری و شمسی یاری میدهد.
توجه به جزئیات در سکانسهای مربوط به اپیدمی بیماری وبا در ایران، قابل تقدیر است اما باید توجه داشت که تکرار بیش از حد این سکانسها از جاذبه فیلم میکاهد.
تکرار صحنههای دلخراش، نه تنها کمکی به فهم مخاطب نمیکند، بلکه وی را دچار تنشهای روانی بی فایده میکند.
تنشهایی که حتی موجب ترک سالن سینما در اواسط فیلم توسط مخاطب میشود.
از دیگر نکات انتقادی به فیلم "یتیم خانه ایران" عدم توجه به سیر اصلی داستان و حذف اجباری بخشهایی از داستان است.
به عنوان مثال وقتی کودکان یتیم خانه توسط ارتش انگلیس به گروگان گرفته میشوند، سرنوشتشان در اواسط داستان نامعلوم میشود و در نهایت نمیتوان فهمید که دیدار بنکدار با همسرش چگونه فراهم میشود و شعارهای اجباری بنکدار در هنگام این دیدار وصله ناچسب فیلم است.
زیرا در همه سکانسهای فیلم این مقاومت و مبارزه به طور پنهان و آشکار دیده میشود و نیازی به شعارهای لفظی نیست.
در اواسط فیلم میبینیم که برادر بنکدار فرزندش را به ارتش انگلیس میسپارد و بعد از آن در صحنهای نه چندان حرفهای به دلیل از دست دادن فرزندش گلایه میکند. دلیل این تناقض رفتار در این شخصیت داستان مشخص نمیشود.
اما با وجود تمام ویژگیهای مثبت و منفی در نهایت رشد "ابولقاسم طالبی" نسبت به آثار پیشین خود قابل تقدیر است و میتوان نگاه مثبتی به آینده این فیلم ساز داشت.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها