۲۳/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۱۳ پنجشنبه

صبح قزوین درامی از جنس مردم علیه مردم!
کد خبر: ۸۷۶۱ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

به بهانه پخش سریال ستایش از شبکه آی فیلم؛

درامی از جنس مردم علیه مردم!

در نشان دادن اقدامات ستایش یک نوع اغراق زننده مشاهده می شود که حتی بیننده که از اول سریال با ستایش همزادپنداری داشته این نمایش غیرملموس را حس می کند.

درامی از جنس مردم علیه مردم!
صبح قزوین، مخاطبین سیما سعید سلطانی کارگردان سریال ستایش را با درخشش او در ساخت مجموعه جذاب پس از باران در اوایل دهه 80 می شناسند.
کارگردانی که بعد از آن با ساخت مجموعه های چون خانه ای در تاریکی، شکرانه، سال های برف و بنفشه و جوانی نتوانست کار قابل تقدیری انجام دهد.
قالب کاری این کارگردان نشان می دهد هدفش ساخت درام هایی اجتماعی خانوادگی با موضوعات متفاوت و بدیع می باشد، اما شاید بتوان نقاط ضعف موفق نبودن این آثار را ابتدا ضعف فیلمنامه و سپس قوی کار نشدن آن بدانیم.
پررنگ ترین اثر سلطانی مجموعه تلویزیونی ستایش است که این روزها هر شب از شبکه آی فیلم پخش می شود.
این سریال اگرچه توانست مخاطبینی را یکسال دنبال خود بکشاند اما با کش دار شدن خارج از عرف داستان صدای طرفدارانش را هم درآورد؛ حال بماند فریاد منتقدینش را! این ساخته سلطانی دارای نقاط ضعف فاحشی است که در ادامه یادآور می شویم.
داستان این مجموعه حول خانواده محمود نادری که فرد مقید، مذهبی و طرفدار نظام و انقلاب است می گذرد که خانواده اش هم در این مسیر با او همفکر هستند، فقط پسرش محمد که سرباز است و دوران خدمتش مصادف با جنگ 8 ساله دفاع مقدس می باشد با تفکر پدر سازگاری ندارد.
خیلی به جاست بگوییم این سریال روایتی ناچیزتر از حاشیه به دفاع مقدس دارد و فقط دید رئال جنگ را به بیننده نشان می دهد همان نگاهی که محمد دفاع از وطنش را کشته شدن می پندارد با اینکه از یک خانواده معتقد به نظام به جبهه رفته و چهره ای مذهبی دارد و در مقابل دوستش طاهر فردوس که از خانواده معمولی می باشد در تضاد با او نگاهی ملی مذهبی به جنگ دارد.
یا فقط چهره ای خشن از مامورانی نشان داده شده که در به در دنبال سربازانی هستند که به علت فرار از جبهه باید به دادگاه نظامی بروند یا از صحنه جنگ به اعلام پذیرش قطعنامه از رادیو در بیمارستان اکتفا می شود.
در صحنه ای دیگر که ستایش و پدرش با فرار از دست پدرشوهرش حشمت فردوس به یک شهرک صنعتی پناه می برند، مهندسی که زمانی رزمنده جنگ بوده و از دفاع مقدسی که شاید 2 سال هم از پیروزیش نگذشته است عملکردی به همراه ندارد فقط اتاقش شامل چند نماد از آن دوران است؛ از طرفی این فرد با پیشینه فرماندهی دفاع مقدس آنقدر سطحی نشان داده شده که در شرکتش انواع خلاف های اقتصادی رشوه و موادمخدر در حال انجام است و او از تمامشان بی خبر است و ستایش با ورود یک ماهه اش تمام کجی را یافته و همچون یک منجی وارد معرکه می شود و حتی مهنس را متوجه اشتباهاتش می کند! در این اپیزود سریال دو نکته قابل بیان است: اول اینکه، در نشان دادن اقدامات ستایش یک نوع اغراق زننده مشاهده می شود که حتی بیننده که از اول سریال با ستایش همزادپنداری داشته این نمایش غیرملموس را حس می کند.
از طرفی گویی دست اندرکاران این سریال هیچ مطالعه ای بر زندگی فرماندهان دوره جنگ نداشته اند و با نشان چهره ای که همه عقایدش با اتمام جنگ در خاک جبهه دفن شد در حق مردان بی ادعاهای جنگ ظلم کردند.
باکری ها، همت ها، برونسی ها و باقری ها و هزاران فرمانده کم سن و سال جبهه ها که با نشان دادن چهره ی کوچکی از آنها می شد قدم کوچکی در تحقق بخشیدن به کلام رهبری که فرمودند زنده نگاه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست، داشته باشیم.
دید کلی که کارگردان توانست از 8 سال دفاع مقدس به نسلی که جنگ را فقط در کتاب ها خوانده اند بدهد، خلاصه شد به همین چند صحنه بی کیفیت! پرده دیگر برمی گردد به نقطه رویارویی ستایش با پدرشوهرش در دادگاه و تعیین حضانت پسرش، این کش دادن ها با توهین به شعور مخاطب همراه بود که بی اطلاعی دست اندرکاران سریال را نسبت به قانون حضانت نشان داد.
چون یک عامی هم می دانست که با فوت پدر و با حضور ما در نیاز ی به تعیین قیم و حضانت گرفتن پدربزرگ به عنوان ولی نیست! از این آب بندی ها در کل سریال به وفور به چشم می خورد.
هر کجا که مخاطب بی حوصله نسخه پایان سریال را می پیچید، کارگردان از دستمال جادویی اش راز سر به مهر شده ی دیگری را رو می کرد و بیننده را دنبال خود می کشید این رویکرد بسیاری از مخاطبان را به دنبال کردن ادامه سریال بی رغبت کرد.
در پرده ی دیگر ستایش به عنوان نقش اول این مجموعه با انواع درد و رنج و دردسر نشان داده می شود در صورتی که فردی معتقد و مذهبی است!!! به گونه ای که غم و غصه هایش تمامی ندارد مرگ برادر، مرگ مادر بی مهری و دشمنی خانواده شوهر، مرگ شوهر، دشمنی انیس با او به عنوان جاری ستایش، فراموشی پدر و در به دری هایش و .
.
.
نکته قابل ذکر این است که هم در سریال ستایش و هم بقیه سریال ها، افراد مذهبی را اشخاصی نشان می دهند که همیشه ناراحتی و غصه از آنها جدا نمی شود یا شده فردی معتقد الگوسازی کنند که در زندگیش با کمترین گرفتاری ها به موفقیت رسیده است؟ یکی از کارشناسان امور تربیتی می گفت یکی از دانش آموزان پسر دبیرستانی به من می گفت از این سریال بدم می آید و دوست ندارم فردی مذهبی باشم! آدم های با ایمان فقط مشکل و گرفتاری دارند! تاثیر را ببینید.
نکته دیگر برمی گردد به اکثر سریال های تلویزیون که چادر و حجاب بانوان در آن فقط به یک نماد تخریب کننده تبدیل شده است و تازگی هم ندارد.
در این سریال ها نقش مثبت و اول فیلم فردی مقید محجبه نشان داده می شود که شاید الگویی برای قشر جوان و نوجوان ما باشد اما به قسمت های انتهایی سریال نزدیک نشده ایم که عکس های زننده و بی حجاب این افراد در فحه مجلات و رسانه های مجازی پر می شود! دیگر چه فرهنگی می ماند برای پوشش و چادر سر این افراد؟ نرگس محمدی بازیگر نقش ستایش از پیشتازان این دو رویی های رسانه ملی بود! کسی که بعد از اتمام سریال با بدترین جلوه ممکن که این قلم از بیانش شرم دارد در فرودگاه و نمایشگاه کتاب ظاهر شد تا نشان دهد آن حجاب و پوششی که یک سال با آن همراه بود هیچ تاثیری برایش نداشته، پس آنچه که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند! ای کاش کسانی به فکر فرهنگ و اخلاق اسلامی کشور که همچون خاکستری در حال به بادرفتن است، بودند! سری دوم مجموعه ستایش در حال ساخت است امیدواریم مدیران این مجموعه از نقاط ضعف شان درس گرفته باشند و چون سری اول این مجموعه سریالی بی کیفیت تحویل مخاطب ندهند.
انتهای پیام/2002/خ  

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان