به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر پایگاه خبری- تحلیلی
صبح قزوین، نمایشگاه «بوی باران» با محوریت بازسازی عملیات غرورآفرین رمضان به فرماندهی شهیدان رضا حسنپور و مسعود پرویز چند روزی است به مناسبت هفته دفاع مقدس در محل تیپ 82 سپاه صاحبالامر(عج) استان قزوین آغاز به کار کرده است.
نمایشگاهی که با هدف به تصویر کشیدن جنگ سخت و جنگ نرم، محور مقاومت و جهاد دانشبنیان برای نسل جوان ایجاد شده و در آن غرفههای مختلفی در حوزههای دانشآموزی، سازندگی، علمی و پژوهشی، نیروی انتظامی، ارتش، اطلاعات، غرفه ادوات نظامی و غیره فعالیت میکنند.
اینجا همه چیز بوی باران میدهد، خاکهای اینجا نمایشگر معبر افلاکیان است، معبری که جانهای عزیزی را در آغوش کشیده و نظارهگر ایستادگی و جوانمردی مردان عاشقی بوده است که دل در گرو بندگی خدا سپردند.
نمایشگاه«بوی باران» روزانه شاهد حضور صدها جوان و نوجوان از نسل شهید حسنپورهاست که میآیند مشق عشق کنند و بگویند علم غیرتمندی ایران و اسلام هیچگاه زمین نمیماند.
امنیت خود را مدیون شهدا و رزمندگان هستیم
زهرا 11 ساله یکی از همین نوجوانهای عاشقی است که با تحصیل علم و خودباوری خود این پرچم را بالا نگه داشته است.
او که همراه همکلاسیهایش به نمایشگاه بوی باران آمده در گفتگو با خبرنگار
صبح قزوین اظهار کرد: نمایشگاه را خیلی دوست داشتم چرا که احساس میکنم به واقعیت خیلی نزدیک است، وقتی از کنار تل خاکها عبور میکنی و صدای تیر و تفنگ و یا زهرا در گوشت نجوا میکند، آدم را یاد ایثارگری رزمندگان میاندازد.
این دانشآموز قزوینی ادامه داد: وقتی بعد از عبور از این خاکریز و سنگرها و فضای شبیهسازی شده جنگ تحمیلی، نظارهگر سکانسی از یک فیلم جنگی شدم، بغض امانم نمیداد که چه جانهای عزیزی برای این خاک زحمت کشیدند و ما چه راحت از کنارشان عبور میکنیم.
حجاب مهمترین سلاح در جنگ نرم با دشمن است
مهدیس دیگر دانشآموز قزوینی است که برای بازدید از این نمایشگاه با دوستانش حاضر شده، از او در مورد حال و هوای نمایشگاه سوال کردم و اینکه به عنوان یک نوجوان ایرانی چطور میخواهد از کیان وطنش دفاع کند!
مهدیس با لبخندی بر لب و بغضی همزمان بیان کرد: نمایشگاه حس و حال خوبی دارد، مخصوصا برای امثال ما که این فضا و شرایط را درک نکردیم.
وی ادامه داد: وقتی همراه با دوستانم با خنده و شادی از لابهلای خاکریزها با امنیت و خیال آسوده عبور میکردیم، در دلم برای این احساس امنیت که حاصل جانفشانی هزاران مرد و زن ایرانی بوده بغض میکردم، کسانی که برای حفظ جان ما بالای چنین خاکریزهایی جان خود را از دست دادند.
این نوجوان 13 ساله گفت: شاید برخی گمان کنند ما نسل جدید خیلی با نسل جنگ فرق میکنیم، دغدغههای ما چیزهای دیگری است، آنها خدایی بودند و ما دنیایی! اما به نظرم ما هم اگر پایش بیافتد تا پای جان از کشور و دین خودمان دفاع خواهیم کرد.
مهدیس بیان کرد: شاید نتوانم به عنوان یک دختر به مناطق جنگی رفته و جلوی گلوله دشمنان بیایستم، اما با حفظ حجاب و عفتم جلوی جنگ نرم دشمن ایستادگی میکنم و نمیگذارم پرچمی که به دست شهدای همشهریام بالا نگه داشته شده به دست طرفداران دروغین زن، زندگی، آزادگی به زمین بیافتد.
نمایشگاه بوی باران فرصتی برای نمایش توان علمی و نظامی ایران
کمی جلوتر پسر جوانی در حال بازدید از پوسترها و عکسها در غرفه جنگ نرم و محصولات دانشبنیان است، او در مورد این نمایشگاه اظهار کرد: در کل نمایشگاه خوبی است، هرچند مانند بقیه نمایشگاههای این چنینی کم و کاستی هم دارد، اما در کل داشتههایش به کاستیهای آن میچربد.
وی ادامه داد: ایران دستاوردهای خوبی در حوزه نظامی و علمی دارد که این نمایشگاه فرصت خوبی برای ارائه آن به نسل جدید و آحاد جامعه است.
این جوان قزوینی خاطرنشان کرد: رسانهها و دستگاههای فرهنگی و تبلیغاتی ما نتوانستهاند جایگاه علمی و نظامی ما را آنطور که باید به جامعه نشان دهند، مردم دچار یک خودتحقیری بزرگ هستند، فکر میکنند که بسیاری از کشورهای دنیا عقب ماندهایم و این ناامیدی میآورد.
وی افزود: در حالی که ما در بسیاری از عرصهها از بسیاری از کشورها بالاتر هستیم و این جز با تلاش جوانان و نخبگان کشور میسر نشده است، اینگونه نمایشگاهها علاوه بر نمایش دوران پرغرور گذشته، دوران پر امید آینده را به تصویر بکشند.
این آقا چقدر شبیه حاج قاسم است
مشغول بازدید از غرفهها هستم که یک صدایی توجه من را به خودش جلب میکند، مردی آرام و متین در جلوی درب سنگری که به عنوان حسینیه تعبیه شده ایستاده و به دانشآموزان و بازدیدکنندگان خوش آمد میگوید، چفیهای به گردن انداخته و محاسن سفید و چشمان گیرایی دارد.
چقدر چهرهاش آشناست، حتی قدمهای آرام و با وقارش؛ دختر نوجوانی به سمتش دوید و گفت: گریم کردین آقا؟ چهره خودتان است؟
و مرد با لبخند گفت: نه گریمی نکردم دخترم، خوش آمدی...
تازه دوزاریام افتاد که چقدر شبیه شهید حاج قاسم سلیمانی است، به سمتش رفته و با او گفتگو کردم.
یارمحمد غیاثوند، شهروند قزوینی و رزمنده دوران دفاع مقدس که چهرهاش شباهت زیادی به سردار شهید سلیمانی دارد و تاکنون در چندین مستند به جای این شهید بزرگوار نقشآفرینی کرده است.
وی در گفتگو با خبرنگار
صبح قزوین اظهار کرد: تاکنون در چند مستند کوتاه و نمایشگاه سراسری از جمله سلام فرمانده در نقش شهید بزرگوار حاج قاسم کار کردم که این را لطف خداوند میدانم.
غیاثوند ادامه داد: اگرچه بین بنده و این شهید بزرگوار فاصله بسیار است، اما همین که سیمای ظاهریام کمی مردم را به یاد حاج قاسم میاندازد، خدا را شاکر هستم.
وی بیان کرد: هر چقدر خود را به خدا نزدیک کرده و برای رضای خدا کار انجام دهیم؛ در دل مردم بیشتر جای خواهیم گرفت، شهید سلیمانی بنده مخلص خدا بود و همین اخلاص او را به این درجه از محبوبیت رساند که مراسم استقبال و تشییع پیکر مطهرش بزرگترین مراسم تشییع در جهان شد.
این شهروند قزوینی یادآور شد: با وجود شناخت اندکی که از ایشان دارم میدانم که تمام رفتار و اعمال شهید سلیمانی بیادعا و تنها برای رضای خدا بوده و کما اینکه ایشان مطیع امر ولی فقیه زمان خود بوده و امر رهبری را با جان و دل میپذیرفتند.
غیاثوند در خصوص نحوه انتخابش به عنوان بدل شهید سلیمانی بیان کرد: بنده تا قبل از شهادت حاج قاسم را نمیشناختم و تنها اسمش را شنیده بودم، اما بعد از شهادت عاشق و شیفتهاش شدم
وی تصریح کرد: من در اتوبان کار میکردم، بعد از شهادت حاج قاسم نیمههای یک شب دو نفر به بنده برخورد کرده و با من عکس گرفتند و گفتند که شبیه حاج قاسم سلیمانی هستم و بعد خودشان را معرفی کردند که یک نفر از آنها آقای ابراهیم حاتمیکیا بود.
بدل حاج قاسم سلیمانی ادامه داد: آقای حاتمیکیا گفت که در حال ساخت مستندی برای این شهید عزیز هستند و با یک فرد عراقی صحبت کردند که جای شهید سلیمانی بازی کند که با دیدن شما و شباهتی که به حاج قاسم دارید میخواهیم که به شما پیشنهاد این کار را بدهیم.
زیارت امام حسین(ع) خود را از حاج قاسم دارم
وی گفت: بعد از روز با این عزیزان آشنا شده و چندباری تهران و کرمان رفتم، حتی به برکت حاج قاسم به دیدار با حضرت آقا نیز دعوت شدم.
غیاثوند با بیان اینکه هر چه از شهدا بخواهیم محال است به آن نرسیم، اظهار کرد: من سالها آرزو داشتم به کربلا بروم از حاجی خواستم که شرایط حضور در کربلا را زیارت امام حسین را مهیا کند که به حمدالله به بهانه ضبط یک مستند به عراق رفته و به آرزوی خود رسیدم.
حاج محمد بیان کرد: من هرچه از حاج قاسم خواستم به آن رسیدم، حتی زیارت مشهدم را مدیون شهید سلیمانی هستم و توفیق شد در روز تولد امام رضا(ع) در حرمش باشم.
وی در ادامه افزود: مردم چه در ایران و چه در عراق همواره به بنده ابراز محبت کرده و با دیدنم گاهی بعض کرده و گاهی بنده را به آغوش کشیدند که اینها همه به خاطر عشق و ارادت آنان به این شهید بزرگوار است.
یارمحمد تاکید کرد: این ابراز محبتهای مردمی حتی از سوی کسانی که شاید به ظاهر اعتقاد چندانی به فرهنگ شهادت نداشتهاند، نشان میدهد که یاد حاج قاسم و دیگر شهدای گرانقدر همواره در دل مردم شهیدپرور ایران زنده است و این بسیار ارزشمند است...
بوی باروت، صدای رگبار
گرم صحبت با حاج آقا غیاثوند بودم که صدای رگبار گلولهای گوشم را خراشید، بازدید کنندگان که عمدتا دانشآموز بودم به سمت خاکریزها حرکت کردند، بوی باروت و صدای متعدد گلولهها در صحن نمایشگاه طنینانداز شد، صحنه جنگ بود اما نه جنگ واقعی، بلکه شمهای از بازسازی عملیات رمضان بود که شهید رضا حسنپور به عنوان فرمانده گردان در آن عملیات نقش اساسی داشته است.
عملیاتی که با مدیریت و فرماندهی خوب شهید حسنپور موجب غافلگیری دشمن و شکست آنان در آن منطقه شد.
در دوران هشت سال دفاع مقدس، خیل عظیم رزمندگان قزوینی همراه با هموطنان خود برای مقابله با دشمن عازم جبهه شده و در جانفشانیهای مربوط به این دوران نقش پررنگ و قابل توجهی داشتند، رزمندگانی که در قامت یک فرمانده و یک سرباز از جان خود گذشته و خود را سپر بلای دیگر هموطنان خود کردند.
نمایشگاه «بوی باران» فرصتی است مغتنم برای شناخت هر چه بیشتر این قهرمانان ناشناخته شهرمان قزوین و تبیین دستاوردهای دفاع مقدس برای نسل جوان تا با بهرهگیری از این الگوهای بیبدیل، رسم جوانمردی و ایثارگری را آموخته و در حراست از کیان این خاک پرگوهر مشق کنند.
انتهای خبر/ 2001
دیدگاه ها