۲۲/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۱۲ چهارشنبه

صبح قزوین بنی‌صدر به جای مهمات برایمان کمپوت فرستاد
کد خبر: ۳۶۲۷۴۸ تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱/۲۹ ساعت: ۲۰:۰ ↗ لینک کوتاه

بی‌پرده با جانباز ارتشی؛

بنی‌صدر به جای مهمات برایمان کمپوت فرستاد

قزل‌باش از جانبازان ارتشی قزوینی است که برای دفاع از مرزهای این کشور به منطقه عملیاتی اعزام شده و در یکم فروردین ماه سال ۱۳۶۰ به درجه جانبازی نائل آمده است و خاطرات ماندگاری از جنگ تحمیلی را بر صفحه ذهنش رقم زده است.

بنی‌صدر به جای مهمات برایمان کمپوت فرستاد
به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت صبح قزوین؛ برگی از تقویم زندگیش با اتفاقات شیرین استخدام و بازنشستگی در ارتش و ازدواج در دهه 40 و با نخستین روزهای جنگ تحمیلی عجین شده و با حضور در عملیات‌های دوران دفاع مقدس از جمله الله‌اکبر، آزادسازی سوسنگرد، فتح‌المبین، حصر آبادان، آزادسازی جاده خرمشهر، پادگان حمید، مسلسل اسرائیلی‌ها و بیت‌المقدس، لحظه لحظه‌های رشادت و سختی‌های جنگ را با تمام وجود تجربه کرده است.

جواد قزلباش از جانبازان ارتشی است که برای دفاع از مرزهای این کشور به منطقه عملیاتی اعزام شده و در یکم فروردین ماه سال 1360 به درجه جانبازی نائل آمده است.

خوش صحبتی و خنده‌رویی او در همان ابتدا بهانه‌ای می‌شود تا باب گفتگویمان با ایشان را از این حوزه آغاز کنیم که چگونه و از کدام ناحیه جانباز شده است؛ وی در پاسخ به این سئوال گفت: «ساعت 6 بامداد یکم فروردین ماه سال 60 که همراه امیرلطفی و یکی از رزمندگان دیگر به نام شاملو سوار بر خودروی نفربر بودیم و مورد اصابت تانک‌های عراقی قرار گرفتیم و از ناحیه گوش، سینه سمت چپ، فک، دست راست و صورت دچار مجروحیت و جانبازی شدم»؛ این روایت و سخن آغازین از بیان لحظه‌های ماندگار از حضورش در جبهه است.

اینجا اگر با خلوص نیت قدم می‌گذاری منتظر امدادهای الهی باش...

وی افزود: محال است در عرصه جنگ و جبهه باشی و حرفی برای گفتن نداشته باشی، محال است با خلوص نیت تمام در راه جهاد الهی قدم برداری و امدادهای غیبی را در نیابی؛ این را از صحبت‌های جانبازی متوجه می‌شوم که مخاطب مصاحبه‌مان است و نمونه‌ای از این امداد را با زبانی شیرین برایمان روایت می‌کند.

جواد قزلباش گفت: «تقریبا در سال 61، یک ماه قبل‌ از شروع عملیات فکه به تپه ماهورا منتقل شدیم و یگان‌ با تجهیزات مهندسی قابل توجهی همراه بود؛ عراقی‌ها از چندین هفته گذشته در آماده‌باش کامل بوده و در شبی که به نزدیک آنها رسیدیم، متوجه آمادگی و تجهیزات متقابل ما شدند.

این جانباز سلحشور گفت: آن شب و قبل از شروع عملیات، باران شدیدی می‌بارید و خوزستان معمولا باران‌های قابل توجهی را به خود اختصاص می‌داد؛ شهیدان بهرام مومنی و عین‌الله اروجی کنار رزمندگان دیگر حضور داشته و با برگزاری جلسه‌ای آغاز عملیات اعلام شد، فرمانده لشگر با رمزهای جنگی نحوه آغاز آن را برای نیروها تشریح کرد.

این بازنشسته ارتشی خاطر نشان کرد: در جریان عملیات، نیروهای ایرانی و عراقی در تنگه‌ای با مواجهه متقابل با هم درگیر می‌شدند؛ در مرحله نخست 80 تانک عراقی موجود در این تنگه باید توسط نیروهای قبلی پاک سازی شده و مرحله بعدی یگان پیاده ما از آن عبور می‌کرد؛ با توجه به گذراندن دوره‌های آموزش نظامی از قدرت بالایی نسبت به سایر مردم برخوردار بودیم.



وی گفت: بعداز گذر اندک زمانی وارد مرحله عملیات شده و در اثر رسیدن به محل تنگه با عراقی‌هایی روبه‌رو شدیم که مشاهده کردم چند عراقی خوابیده بودند و رادیو بالای سرآنها روشن بود و متوجه حضور ما نشدند؛ امداد غیبی را با تمام وجود در اینجا حس کردیم».

رزمنده دفاع مقدس در بیان تجربه امداد غیبی دیگر ادامه می‌دهد: وارد خاکریز دوم که شدیم، هوا رو به روشنی می‌رفت؛ شهید حسین علی اکبری راننده نفربر، لشگر پیاده و ادوات پشت سر ایشان به فاصله متوالی در حرکت بودند؛ با خیال آسوده از عدم حضور نیروهای عراقی به جلو پیش می‌رفتیم که ناگهان با سیم خاردار و 80 تانک عراقی مواجه شدیم که در بالا و ما در پایین گردنه بودیم.

وی اذعان می‌کند:عراقی‌ها به محض توجه حضور، ما را به رگبار بستند و درگیری شدیدی بین نیروهای ایرانی و عراقی به وجود آمد و آن شب تا صبح داخل خودروی جیب نگران و به ائمه متوسل شدم؛ حسین علی اکبری راننده نفربر برای جلوگیری از شهادت نیروهای پیاده با پا گذاشتن در میدان مین، دود استتار ایجاد کرد و موجب وحشت عراقی‌ها شد و هواپیماها شروع به بمباران کردند.

قزل‌باش بیان می‌کند: هرچند تانک‌های عراقی به سمت ما شلیک می‌کردند اما این عملیات تنها عملیاتی بود که رزمندگان از پشت حمله کرده و توپخانه عراقی‌‌ها را تصرف کرده بودند و برای همین،رگلوله‌ای از آنجا به سمت ما شلیکی نمی‌شد، جلوتر که به سمت دشمن پیش رفتیم متوجه حضور نوجوان بسیجی با دستان تیرخورده شدم و بعد از گفتگو با وی متوجه شدیم برای اطلاع‎‌رسانی رزمندگان از وجود یک خندق در آنجا مستقر است.

اینجا همدلی و همراهی رنگ واقعی دارد

 رزمنده دوران دفاع مقدس تصریح می‌کند: در مسیر پیشرفت و حرکت رو به جلو، با خودروی جیب به داخل خندق سقوط کردیم؛ شهید گرجی برای کمک تانک خود را مقابل ما قرار داد و بعد از دقایقی توسط یک بیل بزرگ مکانیکی از خندق خارج شدیم؛ این از جمله امدادهای الهی دیگری بود که به یاری ما شتافت».

شنیدن روایت خاطرات جبهه از جانبازان صفای دیگری دارد و برای پیوند خود با آنچه بر گذشتگان گذشته است مصاحبه خود با جانباز ارتشی قزوینی را ادامه می‌دهیم که یادآور می‌شود: بعد از خروج از خندق به سمت محل شروع عملیات‌های بعدی حرکت کرده و بعد از انجام عملیات کوتاهی در خاکریز موقت به جلو پیش رفتیم که دشمن ما را آنجا محاصره کرد.

قزل باش می‌گوید: در این محاصره یکی از رزمندگان به نام یدالله نودست لای تپه‌‎ها با بی‌سیم در حال صحبت بود و برای اطلاع از وضعیت و محل استقرارشان صدایش کردم و با گفتگوهای صورت گرفته متوجه شدیم عراقی‌ها به دسته آنها حمله کرده‌اند؛ با تجهیزات همراه سربازان به سمت آنها پیش رفته و بعد از درگیری با عراقی‌ها رها یافتند.

وی تصریح می‌کند: نخستین عملیات ایران، عملیات «الله‌اکبر» در زمان ریاست جمهوری بنی‌صدر بود که حضرت آقا به آنجا آمدند؛ توپخانه ایران برای نخستین بار قدرت خود را در تپه‌های الله‌اکبر حوالی ساعت 2 و 24 دقیقه بامداد نمایان کرد و آتش گسترده‌ای ایجاد کرد.

هرکه در این بزم مقرب‌تر است، جام بلا بیشترش می‌دهند...

 جانباز قزوینی ابراز می‌کند: آن زمان عضو تیپ یک ارتش بودم و تمام سلاح‌های سنگین را به تیپ دو که قرار بود عملیات دشت آزادگان را انجام دهند واگذار کردم.



قزل باش بیان می‌کند: عملیات شروع شده و آمبولانسی در نزدیکی سلاح ما توقف کرده بود، کنجکاو شده و جلوتر رفتیم، یک رزمنده نظامی بدون پا را داخل آن مشاهده کردیم که بدون هیچ مخالفت و گلایه‌ای از وضعیتش نشسته بود؛ بعد از گفتگو با وی متوجه شدیم در این عملیات (الله‌اکبر)، فرصتی برای پاکسازی سیم خاردارها نبوده و 60 نفر از نیروهای ارتشی از جمله این فرد به عنوان نخستین گروه به منظور تسهیل عبور سایر نیروهای رزمنده روی مین‌ها رفته و آنها را خنثی کرده‌اند.

وی ادامه می‌‎دهد: مسیر خود را ادامه داده و به مکانی برخورد کردیم که تردد در آن به غیر از خودروی نفربر بسیار مشکل بود؛ خودرو را بالای تپه‌ای گذاشته و اسلحه برداشته و 33 نفر بودیم که مسیر را پیاده به سمت تپه پیش رفتیم و همراه نیروها بخشی از تپه را از عراقی‌ها باز پس گرفتیم و بالای تپه ماندیم.

جانباز ارتشی ادامه می‌دهد: در بالای تپه بودیم که گروهی شیک و پیک (بنی صدرو برخی فرماندهان) را مشاهده کردیم، در کمال تعجب دیدم مقام معظم رهبری هم عقب‌تر در حال حرکت بودند که بنی صدر در جلو و حضرت آقا با لباس نظامی پشت سر آنها همراه بودند و دو پاسدار نیز ایشان را مشایعت می‌کردند؛ حرکت غیرموازی ایشان با بنی صدر برایم جای سوال بود.

قزل‌باش عنوان می‌کند: از پاسداری که کنار حضرت آقا بود پرسیدم چرا ایشان با بنی‌صدر فاصله گرفته است؟ در جواب گفت: ایشان معتقدند بنی‌صدر انسان قابل اعتمادی نیست و برای همین آقا با ایشان همراه نمی‌شود.

وی می‌افزاید: نظر حضرت آقا در مورد بنی‌صدر را زمانی متوجه شدم که به دستور وی وقتی قرار بود مهمات بفرستند، داخل جعبه مهمات را از کمپوت پر کرده بودند.

قزلباش با بیان خاطره دیگری از زمان جنگ می‌گوید: بین رزمندگان شعار شهیدان زنده‌اند همواره زمزمه می‌شد تا جایی که ستون پنجم دشمن این موضوع را به توپخانه بعثی‌ها انتقال داده بودند و آن‌ها هم همواره با خمپاره مزار شهدا را بمباران می‌کردند.

 
پیروزی در برابر دشمن تا دندان مسلح نمونه‌ای امداد الهی بود

قزل باش یادآور می‌شود: قدرت نظامی ایران به قدری است که در کنار تسلط بر مرزهای داخل به ماموریت‌های فرامرزی و در مرزهای سوریه حضور داشته و نقش مهمی در شکست داعش ایفا کرده است.

وی اذعان می‌کند: وطن پرستی هزینه و تکلیف دارد و هزینه این وطن‌پرستی را باید با ایثارگری، شهادت، جان نثاری و حضور در عرصه پرداخت کرد؛ ارتش قزوین با اهدای 48 هزار شهید، هزاران جانباز و مفقودالاثر، دو هزار و 950 شهید از لشگر 16 زرهی قزوین در این زمینه نقش خود را به خوبی ایفا کرده است.

جانباز ارتشی قزوینی ادامه می‌دهد: تعداد نیروهای نظامی سایر نیروهای مسلح کمتر از ارتش است در حالی که این نهاد نظامی تیپ‌های گسترده‌ای را به خود اختصاص می‌دهد و یک لشگر ارتشی نیرویی بالغ بر 18 هزار نفر را به خود اختصاص می‌دهد.

قزل باش می‌گوید: اگر زمان جنگ توان موشکی امروز را داشتیم جنگ تحمیلی زودتر از هشت سال تمام می‌شد؛ خداوند در آیات قرآن کریم به پیروزی حق علیه باطل وعده داده است.

وی در پایان تصریح کرد: پیروزی در برابر دشمن تا دندان مسلح، نمونه بارزی از امدادهای غیبی و الهی بود؛ ملت قهرمان ایران اسلامی در سایه تدابیر مقام معظم رهبری و جانفشانی‌های نیروهای نظامی همواره در امنیت خواهند بود.

انتهای پیام/4006
 

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان