صبح قزوین ؛------علی تقوایی.
صدای پای دهه هشتادیها در شبکههای اجتماعی
تجمع چند هزار نفری نوجوانان دهه هشتادی در برابر بازار کوروش تهران، در سال گذشته پدیده پیچیده و بسیار غافلگیرانهای بود که در ورای خود از اتفاقات و تغییرات معناداری در جامعه ایرانی خبر میداد.
تجمعی که روز 18 خرداد سال 95 برگزار شد به حدی غافلگیرانه و عجیب بود که پلیس تهران با استیصال برای متفرق کردن این جمعیت و به سامان رساندن زد و خوردهایی که میان نوجوانان درگرفته بود، چارهای جز استفاده از گاز اشک آور پیدا نکرد!
امروز اختیار و تسلط خانوادهها و معلمان ایرانی بر فرزندان دهه هشتادی به مراتب کمتر از تسلط شبکههای مجازی است و در واقع این شبکههای مجازی هستند که جای خانوادهها و معلمان را در نظام تربیتی و زیستی نوجوانان دهه هشتادی پر کردهاند.
اما موضوع زمانی بدتر میشود که بدانیم این تسلط دیگر محدود به دهه هشتادیها نیست و سایر ردههای سنی نیز از این تسلط برکنار نماندهاند و تنها تفاوتی که در این بین وجود دارد این است که نسل دهه هشتاد، بیشتر و عمیقتر از سایر نسلها، مقهور و مغلوب شبکههای اجتماعی است.
تاثیر اینترنت در افزایش آسیبهای اجتماعی؛ طی سال تحصیلی 94- 95 که گذشت 17 نوجوان در مقاطع گوناگون تحصیلی خودکشی کردهاند که باید به این آمار 55 مورد خودکشی ناموفق که گزارش شده را نیز افزود.
ضمن اینکه یقیناً خودکشیهای موفق و ناموفق دیگری نیز طی یکسال اخیر به وقوع پیوسته که به هر علت گزارش نشده است با این حال باید به صورت فرضی این موارد نیز به آمار 17 خودکشی منجر به فوت و 55 خودکشی ناموفق دیگر افزوده شود.
این آمار نگران کننده خبر از آن دارد که باید به زودی خانوادهها و نظام آموزشی کشور را غرق در چالشهای وحشتناکی دید که عواقب آن بخش وسیعی از سرمایههای اجتماعی کشور را با خود درگیر خواهد کرد.
اما علت این جهش بیسابقه گرایش به خودکشی در میان نوجوانان و حتی کودکان چیست؟ سئوالی که شاید بتوان پاسخ آن را در شیوههای خودکشی این قربانیان و بسترهای آشنایی آنها با خودکشی و شیوههای آن یافت.
خودکشی با سیم برق بالای 250 فاز، شلیک مستقیم با گلوله، استفاده از قرص برنج، استفاده از سموم حیوانی، خودکشی با گاز، خودکشی با طناب دار و سقوط از برج و ارتفاعات اصلیترین شیوههای خودکشی دانش آموزان طی یکسال اخیر بودهاند.
در این بین به طور اخص دانش آموزی 14 ساله با قرص برنج خودکشی کرد و دختر بچهای 10 ساله نیز با برق بالای 250 فاز همین اقدام را انجام داد.
اما گذشته از شرایطی که به این دو قربانی تحمیل شده بود، جای این سئوال مطرح است که یک دانش آموز 14 ساله و یا دختربچه 10 ساله چگونه میداند که میتوان با استفاده از قرص برنج و برق بالای 250 فاز خودکشی کرد؟
پاسخ روشن است شبکههای اجتماعی! چنانکه مشاوران آموزش و پرورش در بررسی و تحقیقات خود از دوستان و همکلاسیهای هر دو قربانی متوجه شد که این نوجوانان مدتی پیش از خودکشی خود از طریق شبکههای مجازی با بسته جامعی از اقلام و شیوههای مخصوص خودکشی و نحوه تهیه آنها آشنا شده بودند!
پای والدین نیز در میان است
موارد عینی دیگری از قربانیان شبکههای اجتماعی نشان داده است که از قضا با درگیری و صدمه دیدن کودکان و نوجوانان از شبکههای اجتماعی، خواه یا ناخواه پای والدین آنها نیز در این معرکه باز خواهد بود و چه بسا که فرزندان قربانی نشوند و این بار قربانی خود آنها باشند.
نمونه این مسئله، خودکشی پدری در مازندران به دلیل انتشار عکسهای خصوصی دخترش توسط افراد شیاد و سودجو در شبکه تلگرام بود.
چنانکه دختر این فرد پس از دوستی با دوستی مجازی در شبکه تلگرام، عکسهای خصوصی خود را با اعتمادی ساده لوحانه در اختیار این فرد قرار میدهد و وی نیز بعدها - با استفاده از خلاءهای قانونی و تکنولوژیکی که در این زمینه وجود دارد- عکسهای خصوصی دختر فریب خورده را به صورتی گسترده در سطح چند صد هزار نفری منتشر کرده و در نهایت پدر نیز زیر فشار روانی این ماجرا اقدام به خودکشی منجر به فوت میکند.
همه این اتفاقات در شرایطی روی میدهد که سِروِرهای شبکه تلگرام در ایران تحت نظارت قوانین ملی نیست بنابراین اگر افرادی با استفاده از این شبکه در کشور فراتر از فریب دادن دختری و قربانی کردن پدری، مرتکب عملیات تروریسی و کشتارهای دسته جمعی شوند، نمیتوان رد آنها را گرفت.
از سویی نیز سرمایه گذران و مالکان شبکه تلگرام معتقدند که نمیخواهند حریم خصوصی و امنیت اطلاعات کاربران خود را با تهدیدی مواجه ببینند حتی اگر این کاربران و این اطلاعات مربوط به تروریستها، متجاوزین و اطلاعات کشتارهای دسته جمعی و اقدامات خرابکارانه باشد.
بایکوت پروژه شبکه ملی اطلاعات از سوی دولت و وزیر ارتباطات
در شرایطی که کمپانی تلگرام و سایر کمپانیهایی از این دست حاضر نیستند کمترین ضوابط قانونی ایران را در مبارزه با جرایم بپذیرند و کماکان پشت شعار حمایت از امنیت کاربران مخفی شده اند، تنها پروژه اینترنت ملی میتوان ناجی قربانیان محتمل و جلوگیری از تکرار فجایعی چون خودکشی نوجوانان و فروپاشی خانوادهها در ایران باشد. پروژهای که مطابق قانون، دولت مجری آن است.
با این حال عملکرد دولت در 4 سالی که از روی کار آمدن آن میگذرد، نشان داده که عملا پروژه شبکه ملی اطلاعات از سوی دولت تدبیر و امید و وزیر ارتباطات با بایکوت مواجه شده است.
بایکوتی که البته به صورت رسمی اعلام نمیشود اما سر دواندن و از سربازکردنهایی که هر از چند گاهی خبر آن از وزرات ارتباطات درز می کند، حاکی از آن است که دولت عزمی برای اجرای این پروژه ملی و حیاتی ندارد.
حال آنکه پیشتر فاز آزمایشی شبکه ملی اطلاعات، 6 سال پیش یعنی در سال 90 با موفقیت رضایت بخشی اجرایی شده بود و با ادامه همان روند، حداکثر میبایست تا سال 92 این طرح اجرایی میشد اما با گذشت 6 سال از اجرای موفقیت آمیز فاز آزمایشی این پروژه، نه تنها شبکه ملی اطلاعات در بایکوت دولت و وزیر ارتباطات قرار دارد بلکه با کاهش قریب الوقوع هزینه پهنای باند توسط وزیر ارتباطات، عملا کشور بیش تر در گرداب شبکهها و کمپانیهای سودجو و فرصت طلبی چون تلگرام، وایبر و واتس آب و امثالهم گرفتار خواهد آمد.
خودکشیها باز هم تکرار خواهند شد
هر چند میتینگ بازار کوروش با دخالت پلیس و درگیریهایی که میان خود دانش آموزان روی داد علی الظاهر به پایان رسید؛ اما بازتاب و غافلگیری که در این رویداد پیچیده موج میزد قطعا انگیزه ای برای تکرار آن خواهد بود.
از آن وخیم تر ماجرای خودکشی دانش آموزان است که با کمال تاسف در سال جاری و سالهای آینده نیز ادامه خواهد یافت چرا که عملا تغییر و تدبیری برای مقابله با این موج تاسف بار در کشور انجام نشده است.
به عبارت دیگر این ابتدای راه و ظهور نسلی است که کاملا تربیت شده، مغلوب و مقهور شبکههای اجتماعی هستند و باید از این پس چشم داشت و سایر میتینگها و خودکشیهایی که هر روز در اقصا و نقاط ایران روی می دهد را احصا کرد.
اما میتوان در این بین تنها شمارنده آمار خودکشیها و متینگها نبود و فضایی که برای تهدید ما شکل گرفته را تبدیل به فضای برای رشد خود کنیم.
شبکه ملی اطلاعات نه برنامهای سیاسی و سرکوبگرانه است و نه دستاویزی برای قطع ارتباط با سیستم بین المللی اینترنت -که هیچ کس در جهان از آن بی نیاز نیست- بلکه فرصتی است برای کنترل آن و البته تدبیری است برای مرتفع کردن تهدیدات بالقوه و بالعفعلی که هر لحظه ممکن است کشور را تهدید کند.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها