مصلحت های نظام بر چه اساسی سنجیده می شود؟!

صبح قزوین؛

از سال گذشته که زمزمه های گزینه های مطرح برای دوره یازدهم ریاست جمهوری خرداد 92 بر سر زبان افتاده بود، سایت منتسب به خاندان هاشمی شروع به سم پاشی هایی کرد که به جز تخریب رقیب خودشان، وجه چشم گیر دیگری نداشت.

آقای هاشمی که به منزله پیر سیاست مدار ایران و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشد خود را وارد بازی دو سر باختی کرده که از چشم کسی قابل اغماض نیست.

 گویی اطرافیان حضرت آیت الله از ملعبه قرار دادن وی در قضیه فتنه 88 که البته آن را فتنه ای برای سرنگونی نظام نمی دانستند(!!!) درس عبرت نگرفته اند.

اگر کسانی هاشمی رفسنجانی را پلی کردند تا به خواسته هایشان برسند و صندلی های قدرت را کسب کنند که در این میان فرزندان و اطرافیانش نقش پر رنگ تری دارند، می توان گفت خود آیت الله هم خواست نردبان قدرت طلبی دیگران باشد.

البته نردبان پوسیده ای که برای صاحبش هم وفا نخواهد کرد.

بعد از انتخابات یازدهم، با حاشیه هایی که قبل از انتخابات شاهدش بودیم بر کسی پوشیده نماند که خاتمی و فرزندخوانده های اصلاحات جلوی وی کوتاه آمدند تا او بتواند در دهه هشتاد زندگیش هنوز هم بتواند حس شیرین مدیریت بر کشور را بر دوش خود حس کند!

در این  میان نکته جالب توجه این است که وی در کرمانشاه می گوید: در شرایطی که نگران تجاوز قدرت های غربی بودیم، هوشیاری مردم مسئله را از لبه پرتگاه خطر نجات داد، شما می گویید که من راهنمایی کردم اما نام نویسی من در انتخابات زمان زیادی را از من نگرفت با خواست ملت بود، شما حماسه سازید نه من.

اما به غیر از حضور جناب هاشمی در مستند تلویزیونی رئیس جمهور محترم در زمان تبلیغات، به مناسبت هر عملکرد و اظهار نظر وی، آیت الله هاشمی بدون سنجیدن جوانب آن عملکرد به حمایت همه جانبه از آن می پردازد و با اظهارنظرهای جنجالی اش خوراک رسانه ای شبکه های بیگانه را تغذیه می کند.

البته تا به امروز اظهار نظر های جناب هاشمی فقط در راستای تخریب دولت "تدبیر و امید" پیش رفته است و به قول عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی و مدیر مسئول روزنامه رسالت:" همان نسبتی که مشایی با دولت گذشته داشت، رفسنجانی با دولت فعلی دارد و عملاً او مشایی دولت یازدهم شده که این اتفاق را یک انحراف می‌دانیم و معتقدیم رئیس دولت یازدهم باید جلوی این انحراف را بگیرد".

زمانی می گوید با اسرائیل سر جنگ نداریم و نتانیاهو می آید با توهین و فحاشی عقده های درونی اش را علیه ما به نمایش می گذارد.

 روز دیگر با اولین سخنرانی جناب روحانی در صدا و سیما، کل عملکرد 8 ساله دولت احمدی نژاد را زیر سوال می برد و می گوید دولت یازدهم میراث دار تمام مشکلات کشور شده اشت.

اظهار نظر جنجالی دیگری که بلافاصله از وی در سایت رسمی اش بعد از مذاکره تلفنی اوباما با رئیس جمهور کشورمان صورت گرفت، مطرح شد دو هفته ای خوراک رسانه های مختلف بود تا عالیجنابان بتوانند فضای کشور را به سمتی که می خواهند پیش ببرند.

همان حذف شعار " مرگ بر آمریکا"!

اما با بصیرتی مثال زدنی هم ملت ایران و هم مسئولین و رسانه های انقلابی با موضع گیری های به موقع و گریزی که به سند اصلی فرمایشات حضرت امام (ره) زده شد، نشان دادند که حنای آقای هاشمی دیگر بیشتر از این ها رنگ ندارد، حتی با این که وی بعد از تمام این جنجال سازی ها انتشار این مطلب را از سوی مسئولین سایتش نادرست بخواند!

سیاستی که این روزها از سوی آیت الله هاشمی در صحنه کشور در حال نمایش است گویای این مطلب می باشد که وی قرار است با توجه به ظرفیتی که به واسطه دولت اعتدال و شخص رئیس جمهور روحانی پیدا کرده با داسی که در دست گرفته تیشه به ریشه مصلحت های کشور و نظام بزند.

 سفرهای استانی احمدی نژاد در حال حاضر به وی به ارث رسیده است و با سفر به مناطق مختلف کشور در حال احیای تفکرات اصلاح طلبانی می باشد که به رهبری سید محمد خاتمی، کشور و مسئولین را تهدید به ایجاد فضای ترور می کنند.

همچنین رئیس مجمع تشخیص مصلحت در کرمانشاه در دیدار با نمایندگانی از سوی بخش بازرگانی، خانه صنعت، خانه کشاورز، بخش تعاون و مدیرعامل کارخانه سیمان سامان غرب انجام گرفت، نظام پیشرفت کشور در حوزه سیاست خارجی را منوط به عدم مزاحمت کسانی دانست که آنها را افراطیون خواند.

وی در این دیدار مدعی شد: همه اینها به شرطی است که افراطی ها بگذارند که ما با دنیا ارتباط داشته باشیم.
اجازه بدهند ارتباط ما با جاهای که امکانش هست برقرار بشود که تا این اتفاق نیفتد ما به جایی نخواهیم رسید.
 اگر افغانستان نمی تواند سربلند کند به خاطر همین افراطی گری هاست، اگر انقلاب مصر به اینجا رسید به خاطر یک مشت افراطی بود که کار به اینجا رسید.
در عراق و سوریه هم همین وضعیت است، در لیبی که انقلاب آن آسان پیروز شد اما به خاطر افراطی هایی که هستند وضع را به حال اول برگرداند.

با این تفاسیر جناب هاشمی، معلوم نیست کسانی که فضای کشور را به ترور تهدید می کنند و حرف های بی سندشان را به امام راحل(ره) منتسب می کنند افراطی هستند یا اشخاصی که در برابر این اظهارات موضع گیری دارند؟؟؟

سفر اخیر هاشمی و اطرافیانش به کرمانشاه نمونه مشهودی از این عملکرد است که سر دادن شعار سلام بر خاتمی و دورد بر هاشمی همراه شده و وی در دیدار با نخبگان با زیر سئوال بردن عملکرد صدا و سیمای کشور می گوید:" مردم امروز آگاه شده اند و دیگر تحت القائات صدا و سیما نیستند و عقل خود را دست جعبه ای که سانسور می کند! قرار نمی دهند!!!

 البته اطرافیان و حامیان وی نیز دست کمی از مرادشان ندارند.

از اظهار فضل های علی مطهری در خصوص جنگ سوریه، جنجال راه اندازی های محسن هاشمی که در راه فتح ریاست دانشگاه آزاد است، فائزه هم که زندانش هتل 6 ستاره شده، در نظر بگیرید تا شیخ قدرت علیخانی این روزها که معاون پارلمانی هاشمی است و با باز شدن فضای اعتدال، گویی حکم ریاست قزوین را برایش زده اند که انتخاب استاندار را با چالش روبرو کرده و با مهر غیر بومی بودن فردی که قرار است این سمت را بر عهده بگیرد، کل جلسه تعیین استاندار قزوین را برهم می زند و از طرف دیگر به فکر تعیین نمایندگان دوره دهم مجلس افتاده است.

در ادامه این نقش نماها یکی از مسئولین سایت منتسب به هاشمی هم که از فعالین فتنه 88 محسوب می شود با ذوق زدگی آنچنان عملکرد مولایش را می ستاید که او را تنها فرد تاثیرگذار در روابط با اعراب می داند، چون امیر عبدالله پادشاه عربستان جناب هاشمی را به حج دعوت کرده و در نامه اش او را برادر خطاب کرده است!( به نقل از روزنامه کیهان- شماره )

حال بماند که همین مولایش بود که بیداری اسلامی کشورهای عربی را بهار عربی خواند!!!

اما با تمامی این عملکردها که از سوی رئیس مصلحت نظام فقط بعد از گذشت نزدیک به سه ماه از شروع به کار دولت یازدهم در حال انجام و شدت گرفتن است؛ باید گفت، سیاست جناب هاشمی در خلاف جهت اعتمادی است که مردم به دکتر روحانی کردند و به او رای دادند تا با تغییر رویکردها مشکلات اقتصادی و فرهنگی کشور حل شود.

اگر وی که خود را رئیس دولت سازندگی در هشت سال اوضاع بعد از جنگ در کشور می داند و مدعی است که با حضور و مشاوره اش می تواند اوضاعی که از منظر وی کشور در بحرانی ترین شرایطش قرار دارد تغییر دهد، چرا با داس به جان سیستم های مدیریتی کشور افتاده و ماجراجویی می کند؟

معلوم نیست جناب مصلحت نظام این ایام مصلحت کشور را بر چه اساسی می سنجد؟

دوستی با نظام یا دشمنی و عبور از خط قرمزهای نظام؟

آن چه که هاشمی این روزها که اطرافیانش مدعی اند دومین مقام رسمی کشور است( یعنی رئیس جمهوری کشک!) در بوته عمل گذاشته، بی تدبیری و ناامیدی در سیستم مدیریتی کشور برای حل مشکلات است که دیدگاه ها را نسبت به دولت "تدبیر و امید" بدبین می کند.

فقط می توان گفت جناب روحانی نباید اجازه دهد اظهار فضل ها و عملکردی که اطرافیان محمود احمدی نژاد باعث تخریبش شدند در دولت او دوباره تجربه شود؛ که در روایت داریم انسان عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود!!!

ما از رئیس جمهور محترمان  انتظار این رویکرد را داریم که اجازه ندهد زمینه برای گزیده شدن فضای کشور برای بار دیگر، فراهم شود.

انتهای پیام/2002