به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر
صبح قزوین ؛ جمعی از هنرمندان شهر قزوین نامه سرگشاده ای به استاندار قزوین به شرح زیر نوشتند:
جناب آقای عبدالمحمد زاهدی، استاندار ارجمند قزوین
همانگونه که مستحضرید شهر قزوین سرشار از نشانه و پشتوانههای مذهبی، علمی، تاریخی، فرهنگی، گردشگری، هنری است که از گذشتگان خود به ارث برده و همچنان مردم و مسئولینش به این داشتهها میبالند و با آن فخر میفروشند، اما آیا حال و روز امروز این شهر نشانی از آن همه شکوه و جاودانگی را در خود دارد؟!
آیا پایتخت خوشنویسی ایران خلوتگاهی شایسته دارد که نگارندگانش در آن بنشینند و همچنان که گوهر دل به سیاهی جوهر مینشانند، آهنگ قلم کشیدن خود بر برگه کاغذ را بشنوند؟!
در این نامه آمده است: میگویند قزوین از پیشاهنگان هنر تعزیه در کشور است و شبیه خوانانش کمتر همانندی چون خود دارند، ولی آیا در این همه کوی و برزن تاریخی و سنتی شهر، میدان و سکویی سزاوار دارند که بر فراز آن فرهنگ و هنر ایرانی – اسلامی را بانگ زنند و هر روز مردمان بسیاری را پای نمایشهای خوش آهنگ خود بنشانند؟! مگر جاری ساختن زندگی در محلههای قدیمی شهر جز این است؟! مگر زیباتر و شنیدنی تر از رجزخوانی حضرت عباس (ع) در دستگاه چهارگاه در میدان تعزیه نیز هست؟!
قزوین شهر آب انبارهاست، شهر خانههای تاریخی و بناهای شاخص معماری، شهری که نخستین خیابان ایران را در دل خود جای داده، عالی قاپو، کلاه فرنگی، سعدالسلطنه و بسیار عمارتهایی که گاه نام بردنشان نیست و بی تردید همگان آوازه اش را شنیده اند، با اینهمههای و هوی و فراز و فرود، جای یک دانشکده معماری در دل خانه ای تاریخی میان بافت دیرین شهر خالی نیست؟! دانشگاهی که علاقمندان را از سراسر کشور به سوی خود بکشاند، کجا بهتر از قزوین که در شاهراه عبور این سرزمین کهن نشسته است؟!
این نامه اذعان میکند: در بسیاری از شهرهای توسعه یافته، میزان فرهنگ را با شمار تماشاگران تئاترهایشان می سنجند و امروز در شهر قزوین، شهری چنین سترگ، با این خیل مردمانی که در آن نفس می کشند، بر در کدام سالن استاندارد نمایش بنشینیم و چه کسانی را شماره کنیم که اندازه و شان فرهنگمان را بدانیم؟!!! هنرمندان شهر نمایشهای خود را در خانه هایشان به سرانجام رسانده و در شهرهای دیگر به روی صحنه می برند...
موسیقی، ندای آرام بخشی است که هر روز بیشتر و بیشتر در کوچه پس کوچههای شهر گم شده و بی نوا در پسِ سالنهایی که نداریم رنگ میبازد...
هر روز میبینیم که نویسندگان، بازیگران، نوازندگان، نگارگران، فیلمسازان و سایر هنرمندان توانمند شهر بار خود را برای کوچی ناخواسته میبندند و چنان میروند که گویی شهری به نام قزوین در این پهنه ی خاکی وجود ندارد...
شهری که نامش با هنر پیوند خورده ولی هنرمندانش خانه ای در آن برای خود ندارند...
این نامه تصریح میکند: تردیدی نیست که امروز این شهر به شدت نیازمند فضایهای بهداشتی، درمانی، آموزشی و... است و باید همگان دست در دست هم برای برآورده کردن این نیازها به میدان بیاییم، ولی آیا در اینهمههای و هوی، کسی نباید که داد فرهنگ و هنر سر داده و بگوید که شهرها برای پیشرفت و توسعه، پیش و بیش از هر چیز نیازمند آرامشند؟! نیازمند اینکه کسانی حال و روز شهر را به زبان هنر برایشان بازگو کرده و فرهنگ و تمدن ایران اسلامی را به یاد شهروندانش آورند؟! مگر زبانی گویاتر و اثرگذارتر از هنر هم هست که آنچه می خواهیم را به کام مردم بنشاند؟!
زیبایی از برجسته ترین صفات پروردگار یگانه است و هنر شایسته ترین بستر برای جلوه گری آن، ولی امروز در صورت و سیمای فرهنگ و هنر این شهر هر آنچه شما بخواهید هست جز زیبایی...
سخن بسیار است و مجالی برای گفتن نیست...
این نامه ادامه میدهد: با اینهمه؛ اندیشه، نگرانی، دلبستگی و آرمانهای حضرتعالی که با پرچم فرهنگ پای در استان قزوین نهادید؛ سبب شد تا امروز این دلنوشته پیش رویتان نشسته و از حضورتان درخواست شود تا یکبار برای همیشه اساسی ترین نیازهای هنرمندان شهر را شنیده و به سرانجام رسانید، خواستههایی که ناچیزند و کوچک در برابر ظرفیتهای بسیار این شهر و در پیشگاه بزرگان و اندیشمندانِ فرهنگ و هنرش که شاید بسیاری از آنها رفتند و نیازهایشان نیز با آنها خاموش شد.
این مطالبات که بیگمان با همتی اندک و نیم نگاهی مسئولانه به بار خواهند نشست عبارتند از:
1- تکمیل ساختمان تئاتر شهر قزوین ظرف دو سال آینده و واگذاری آن به هنرمندان
2- واگذاری فضایی مناسب برای استقرار و راه اندازی خانه هنرمندان که در آن امکان اختصاص مکانهایی مجزا برای گفتگو، عرضه و طرح موضوعات پیرامون هنرهای گوناگون وجود داشته و جایی شود که هنرمندان برای کسب آرامش و فراهم آوردن بستر برای آفرینش اثر تازه راهی آنجا شوند.
3- واگذاری سالنهای آمفی تئاتر کتابخانه امام خمینی (ره) و علامه رفیعی به اداره کل فرهنگ استان جهت اختصاص به هنرمندان تا زمان تکمیل و بهره برداری از پروژه تئاتر شهر قزوین
4-اختصاص فضاهایی در بافتهای تاریخی شهر برای ارائه و نمایش هنرهای متناسب با بافت موجود که افزون بر رونق هنرهای بکار گرفته شده و ایجاد اشتغال، بستر بازآفرینی محلات تاریخی را فراهم آورده و در پی آن موجب رونق گردشگری و ایجاد ارزش افزوده در این محلات خواهد شد؛ بی گمان هنر تعزیه از مناسب ترین هنرها برای این هدف خواهد بود.
5-حضور نمایندگانی از هنرهای گوناگون در جلسات و نشستهای رسمی و دولتی که مقرر است طی آنها برنامههایی برای فرهنگ و هنر استان تهیه شده و تصمیماتی در این خصوص اخذ شود.
این نامه تاکید میکند: استاندار گرامی، پیشینه فرهنگی و رویکرد نیک اندیش جنابعالی ما را بر آن داشت تا این اندیشههای جانگز را بر زبان آورده و بخشی از درخواستهایمان را ارائه نماییم تا مگر روزنه ای برای فراهم آمدن ذره ای از آنچه گفته شد باز شده و راهکاری به سوی تحقق این خواستهها به وجود آید؛ شاید این گام آغازین باشد برای حرکت در این راه سترگ و اشاره ای برای جنبیدن این تنهای خسته و بی جانی که باید بسیار پیش تر از اینها به داد هنر و هنرمندان شهر میرسیدند.
بی گمان قزوین به جایگاهی که سزاوار آنست نخواهد رسید مگر از راه ارتقای جایگاه فرهنگ و هنر و فراهم آوردن زیرساختهای آن...
پیشتر از همراهی و پشتیبانی تان سپاسگزاریم...
جمعی از هنرمندان قزوین
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها