۰۹/رمضان/۱۴۴۵

-

۱۴۰۲/۱۲/۲۹ سه شنبه

صبح قزوین نمایش آمیختگی حق و باطل در سریالی به نام "نفس"
کد خبر: ۲۵۳۱۴۷ نویسنده: ندا حبیبی تاریخ انتشار: ۱۳۹۶/۴/۴ ساعت: ۱۰:۲۳ ↗ لینک کوتاه

نقدی بر سریال سازی در ماه رمضان؛

نمایش آمیختگی حق و باطل در سریالی به نام "نفس"

فیلم نفس خوب می داند که تفکرات منافق گونه همچنان در کشور نفس می‌کشد و به همین دلیل از ابتدای کار مبنا را به روشنگری آنها گذاشته است و به صورت روشن به مواضع منافقین حمله ور می‌شود.

نمایش آمیختگی حق و باطل در سریالی به نام "نفس"
صبح قزوین ؛_____ ندا حبیبی.

ناهید دختری که نفس‌هایش در مواقع اضطرار به شمارش می‌افتاد، نفس‌های بریده بریده ای که نماد خوبی برای شرایط پر اضطراب ایران است.

این دختر به خاطر آرمان‌های آزادی خواهی، به پسری علاقه مند می‌شود که انقلابی گری را در اسلحه بدست گرفتن و ترور خلاصه می‌کند.

ناهید داستان نمی‌داند تمام این شعارهای زیبای وطن دوستی جلدی است که خودخواهی و تعصب سازمان مجاهدین را پوشانده است. تعصبی که همچنان با گذشت۴۰سال از انقلاب اسلامی نه تنها کم نشده است بلکه با تمام معیارهای انسانیت مقابله می‌کند و حتی موجب اتحاد با خون خوارا ترین نسل موجود در دنیا یعنی داعش شده است.

همان طور که در تمام سکانس‌های فیلم مشاهده می‌شود، مظلومیت و سادگی ناهید داستان و نگرانی پدر به عنوان رهبر و هدایت کننده دختر، جلوه گر وضعیت امروزی ایران است. گروهی همچنان نمی‌دانند کسانی که به عنوان قهرمان در دنیا شعار زنده باد آزادی سر می‌دهند، همان پسرک تندرو داستان هستند که علی رغم تمام نشانه‌های درست انقلابیون، جهت دهی منفی خود را دارند و با مظلوم نمایی‌های بی سابقه سعی دارند حق و باطل را با یکدیگر آمیخته کنند و از احساسات انسان دوستانه عده ای سوءاستفاده کنند.

نفس یادآور خاطرات اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت است؛ همان زمان که هنوز جای جلاد و شهید تغییر نکرده بود و مردم وحشی گری سیانور خوارها را با چشم مشاهده می‌کردند.

جلادانی که در آغاز فعالیت به خوبی خود را با انقلابیون دهه پنجاه عجین کرده بودند و در بین راه به خیال همراه کردن انقلابیون با خود تغییر ایدلوژی می‌دهند؛ اما دریغ از آنکه انقلابیون به رهبری امام خمینی فارغ از مسأله خشونت طلبی و استفاده مداوم با اسلحه و ترور هستند.

نگاه نقادانه کارگردان در این فیلم به مجاهدین خلق، با قیاس دو خانواده انقلابی و غیرانقلابی قابل تقدیر است.

زیرا نگاه تند همیشگی سریال سازان را نسبت به مواضع مجاهدین ندارد و قدم به قدم با فروکش کردن احساسات ناهید داستان را پیش می‌برد و حقایق ضد انسانی مجاهدین را برملا می‌کند.

احساسات عاشقانه ناهید داستان و سوءاستفاده روزبه از این عواطف کار همیشگی مجاهدین خلق است.

آنها همانطور که در ابتدای انقلاب از عواطف و احساسات جوانان سوءاستفاده می‌کردند، امروز نیز از این حربه شیطانی استفاده می‌کنند و با سوءاستفاده از احساسات تند جوانان آنها را به سمت خود جذب می‌کند.

هرچند بازی نه چندان خوب تعدادی از بازیگران سریال جلیل سامان را نسبت به گذشته و کیفیت سریال "ارمغان تاریکی" دور کرده است، اما زیر متن داستان و هماهنگی آن با جامعه روز یک نکته مثبت و ترقی وی و نویسنده داستان است.

زیر متنی که خارج از هرگونه تندروی واقعیت امروز جامعه را با زبان عاشقانه‌های یک دختر به مردم منتقل می‌کند.

دختری که قرار است همسرش را از غرور سازمانی محافظت کند و با احساسات همسرانه او را از باتلاق سیاسی دور کند.

هر چند که سستی بازیگری ناهید داستان او را بجای قهرمان به یک ضد قهرمان تبدیل کرده است و بیننده گهگاه او را از این سستی رفتار سرزنش می‌کند، اما شاید همین احساسات لطیف زنانه و مادرانه، همسرش را از گرداب جهل و خودسرانگی نجات دهد.

خودسرانگی که امروزه در رفتار سیاسی بسیاری از افراد تاثیرگذار در جامعه دیده می‌شود و فیلم نفس بیننده را در یک روشنگری عمیق نسبت به اوضاع روز جامعه اش فرو می‌برد.

فیلم نفس فارغ از هرگونه قضاوتی شخصیت واقعی انسانی را به نمایش می‌گذارد. انسانی که در مواقع حساس نمی‌تواند دست به اسلحه ببرد و جان حتی یک مخالف عقایدش را بگیرید.

فیلم نفس خوب می‌داند که تفکرات منافق گونه همچنان در کشور نفس می‌کشد و به همین دلیل از ابتدای کار مبنا را به روشنگری آنها گذاشته است و در صورت عدم ملاحظه به آن در قسمت‌های بعد خواهیم دید که به صورت روشن به مواضع منافقین حمله ور خواهد شد.

مواضعی که همچنان به صورت روتین درون جامعه وجود دارد و منتظر یک جرقه از سمت مخالفان است تا شعله ور شود و مردم عادی را با خود بسوزاند.

با عبور نگاه و ایدئولوژی فیلم نفس، خواهیم دید علاوه بر ضعف بازیگران، نویسنده نیز نتوانسته است برای شخصیت‌های داستان تعریفی درستی نشان دهد.

شخصیت‌هایی که با اما و اگرهای فراوان و فارغ از هرگونه واکنش‌های رفتاری نسبت به گره‌های داستان شکل گرفته اند و به تیپ تبدیل شده اند.

شاید اگر افرادی مانند بهناز جعفری که در نقش یک زن انقلابی به ببینده معرفی شده است٬ بجای تیپ از شخصیت استفاده می‌شد قاضی خوبی برای بینده به حساب می‌آمد و کشش‌های داستانی را بیشتر از قبل بالا می‌برد.

این ضعف کارگردانی فیلم نفس است که باعث شده بازیگری مانند هادی حجازی فر با توانایی فراوانش در بازیگری به عنوان یک فرد انقلابی کم رنگ دیده شده و به تیپ تبدیل شود.

دلیل استفاده از ناهید داستان به عنوان شخصیت اصلی در کنار بازیگران جانبی که هرکدام در هنر حرفی برای گفتن دارند مشخص نیست.

شاید جلیل سامان مانند فیلم قوی ارمغان تاریکی به رشد بازیگران اصلی داستان فکر کرده است و سرمایه گذاری برای بازیگران تازه نفس را مهم می‌داند؛ اما باید بدانیم که سرمایه گذاری بر هر شخصی در عرصه بازیگری نتیجه خوبی نخواهد داشت.

بازیگرانی که حتی نمی‌توانند نسبت به اتفاقات عادی زندگیشان واکنش‌های درستی نشان دهند، ارزش سرمایه گذاری را ندارند و شاید ضربه محکمی به فیلم سازی کارگردان زنند.

ساناز سعیدی نمی‌تواند به عنوان شخصیت اصلی داستان را پی ببرد و بازیگری ضعیفش دائما سریال را زمین می‌زند.

چهره متفاوت و آرایش سنگین این بازیگر نه تنها کمکی به جاذبه فیلم نمی‌کند بلکه ببینده را از روایت اصلی داستان دور کرده و جاذبه کاذب به وجود می‌آورد و جاذبه اصلی داستان را خنثی می‌کند.

جاذبه داستانی که در فیلم قبلی جلیل سامان با نام ارمغان تاریکی وجود داشت، در فیلم نفس کاهش یافته است و حتی روایت عاشقانه اش نتوانسته کمکی به جذب مخاطب کند.

روایت عاشقانه ای که می‌توانست به عنوان پیرنگ فرعی داستان قرار گیرد نه پیرنگ کلی داستان!

اعتقاد سناریو نویس‌های مطرح برآن است که در داستان‌هایی که بامسائل مهم تر مواجه هستیم٬ روایات عاشقانه فرعی نویسی است و نمی‌تواند جذابیت داستان را بالا ببرد.

علاوه بر آن تکرار فضای سرد و بی روح سریال ارمغان تاریکی در سریال نفس نتوانسته است جذابیت بصری لازم را بوجود آورد. ارمغان تاریکی با توجه به فضاسازی متفاوت و هم خوانی آن با دهه شصت و طراحی گریم و لباس متناسب با آن دهه توانسته بود این فضای بی روح و سرد را هضم کند، در حالیکه فیلم نفس با گریم‌های دهه نود و لباس‌هایش نتوانسته است این باور را به بیننده منتقل کند، که در روزگار انقلاب به سر می‌بریم.

روایت آرام فیلم "نفس" با توجه به این فضای بی روح و بازی بازیگرانی که چنگی به دل نمی‌زد و خارج از حوصله ببینده ای است که بعد از هفده ساعت روزه داری پای تلویزیون نشسته است.

به طور کل از جلیل سامان باتوجه به سابقه سریال سازی متفاوتش انتظاری بیشتر می‌رود؛ البته نباید فراموش کرد که جرات روایت تاریخ ایران، نکته مثبتی است که در کمتر کارگردان و نویسنده ای دیده می‌شود و باید شجاعت جلیل سامان را تحسین کرد.
انتهای پیام/2004


دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان