صبح قزوین ،---- عباس مرتضوی.
در سرمقاله منتشر شده روزنامه ولایت قزوین در شنبه هفته جاری نکاتی وجود داشت که اگر بدان پاسخ داده نشود، ادعای درستی سخن ناحق نویسنده را برای مخاطب ایجاد میکند و این فکر ایجاد میشود که تحلیل درستی ارائه شده است.
جذب حداکثری که نویسنده از بیانات مقام معظم رهبری وام گرفته است و آن را در استان قزوین معجزه نامیده، تنها جایش فقط در فضای انتخابات استان قزوین و صحنه بازیگری یک سیاست باز (مدرس قزوینی) که نویسنده نامگذاری کرده است، نیست. بلکه باید زمان فرمایش سخنان مقام معظم رهبری مورد توجه قرار بگیرد و سوء استفاده غیرصحیح و ابزاری از این فرمایش جفا به صاحب کلام است.
«جذب حداکثری، دفع حداقلی»
آنچه در زیر میآید، بخشهایی از سخنان معظم له در مورد «جذب حداکثری، دفع حداقلی» است که در ایام پس از انتخابات ریاستجمهوری، بیان شد.
رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه تاریخی 29 خردادماه 88، مسائل به وجود آمده در ایام پس از انتخابات را مسئلهای داخل نظام دانستند و خطاب به دشمنان جمهوری اسلامی که تلاش میکردند این اختلاف را دعوای موافقان و مخالفان جمهوری اسلامی جلوه دهند، تاکید کردند: «چهار نفری که وارد عرصه انتخابات شدند، جزء عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند»
سه ماه بعد و با استمرار اقدامات و اظهارات برخی شخصیتهای سیاسی، رهبر انقلاب سیاست نظام را «جذب حداکثری و دفع حداقلی» عنوان کردند و با یادآوری هندسه نظام اسلامی، ابراز امیدواری کردند که این افراد در آینده هم درون نظام بمانند.
همچنین، حضرت آیتالله خامنهای در آذرماه 88 با یادآوری مجدد سیاست جذب حداکثری و دفع حداقلی، فرمودند: «بعضی خودشان اصرار دارند بر اینکه از نظام فاصله بگیرند.»
با گذشت 9 ماه از انتخابات ریاستجمهوری سال 88 و با استمرار مواضع غیراصولی برخی شخصیتها در زیرسوال بردن این حماسه عظیم چهل میلیونی، رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، با اشاره به این مواضع، تاکید کردند: « ما هیچ کس را از نظام بیرون نمیکنیم؛ اما کسانی هستند که خودشان، خودشان را از نظام خارج میکنند و صلاحیت حضور در چارچوب نظام اسلامی را از دست می دهند که البته از دست دادهاند.»
حال از جناب سید عبدالعظیم موسوی میپرسیم که این افراد بسیار محترم که شما مدعی هستید توسط دوستان اصلاح طلب با معجزه جذب کردهاید!! مانند آیت اله اسلامی و جناب حاج بهمن طاهرخانی و جناب روح اله بابایی صالح و جناب حاج داودمحمدی، کی و کجا از دایره انقلاب و نظام خارج شده بودند که شما با هنر معجزه آنها را جذب کردید؟!
این کف کردگی جارچی اصلاحات وارایه تحلیل های صد من یه غاز انتخابات ، مگر نه این است که دست قضا وقدر، مامان مهربان خانواده را گرفته و فرزندان خانواده هم حریف احساسات بابا نشدهاند و زن بابای خودشان را به ناچار باید مامان صدا کنند.
اما ما اعتقاد داریم که این عزیزان روی مواضع خودشان محکم و استوار ایستاده بودند و اصلاح طلبان متواری از نظام که قائله آفرین اتفاقات مجلس ششم نیز بودند، برای کسب هویت جدید، خود را به این دوستان وصل کردند تا در اردوگاه اصولگرایان تخم تفرقه بپاشند و با رأی سلبی خود فرصت خدمت را از دوستان خوب اصولگرا بگیرند، اما موفق نشدند زیرا منتخبین جدید نیز افراد مومن به انقلاب و نظام و رهبری هستند و هرگز ابزار دست افراد رد صلاحیت شده در استان نخواهند شد.
منتخبین امروز مجلس دهم ماهیت وجودی و انقلابی خود را از اصلاح طلبان به عاریه نگرفتهاند و نیک میدانند اگر فرد دسته چندم اصلاح طلب با قدرت رأی آوری بالایی وجود داشت هرگز سراغ این افراد نمیآمدند.
حمله به نماینده ولی فقیه و دفاع از خان زدگی و کنسرت چرا ؟
مدیرمسئول روزنامه ولایت در بخش پایانی مقاله بصورت تلویحی بدون آوردن نام شخصیت مورد نظر کدهایی را به طور واضع ارائه داده که مرجع ضمیر خویش را پیدا کرده است، وی نوشته" آیا مدیران معنوی استان توجهی به این اصل خواهند کرد و در جایگاه پدری استان همه سلایق مدیریتی داخل نظام را زیر چتر خواهند گرفت؟ یا در ادامه پاکسازی تا آخرین نفر در بیت؛ درباره یک انتصاب مدیرکل و برقراری یا بهم زدن یک کنسرت و خانزدگی ابهامبرانگیز سروکله خواهند زد؟
آیا هم اکنون برگزیدگان استان را دور خود جمع خواهند کرد و مطالبه مساعدت در حرکت جمعی خواهند کرد؛ یا قطار روی همان ریل خواهد رفت تا ....؟"
واقعا باعث تاسف است که عدهای برای دستیابی به منافع خود شخصیتهایی مانند نماینده ولی فقیه و امام جمعه که شخصیتی حقوقی در نظام جمهوری اسلامی است را به ناحق میخواهند وارد بازیهای سیاسی و هزینه دسته جات و احزاب کنند.
بخشی از این گونه قضاوتها از برداشت اشتباه و سهوی شاید هم عمدی این افراد نشات میگیرد. موضعگیری نماینده ولی فقیه و امام جمعه یک استان و شهر برای انتصاب یک مدیرکل و تصمیم برای برقراری و یا بهم زدن یک کنسرت و یا مبارزه در برابر آفت خان زدگی( روشنگری) را در راستای همگرایی یک جناح اصولگرا اگر بدانیم، دچار اشتباه عقیدتی شدهایم زیرا امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان علاوه بر امورات برجسته؛ اقامه نماز و پرداختن به امور حسبیه و شرعی وظایف سیاسی دیگری هم دارند و نمیشود هر فعل و انفعالی که از این فرد مسئول سر میزند ما عجولانه به قضاوت نشسته و آن را در راستای حمایت از حزب و گروه مقابل و یا موافق خود بدانیم.
اگر صدای فریاد یک نماینده ولی فقیه درباره برجام بلند شود و یا درخطبههای نمازجمعه از استقلال کشور دفاع کند و یا با افشای اهداف پشت پرده فتنه و فتنه گران باعث روشنگری سیاسی برای افکار عمومی و نماز گزاران در جامعه شود، آیا مستحق حمایت است و یا ملامت!.
اگر او را مستحق ملامت بدانیم راه را به اشتباه رفتهایم چرا اینکه او بر مواضع انقلاب و دین ایستاده است اما ذائقه امثال من و شما شاید به خاطر تعلقات حزبی و گروهی با این مواضع همخوانی نداشته و مزاجمان تلخ شود، که اگر چنین شود باید خود شکنیم آینه شکستن خطاست.
آقای موسوی در بحث تغییر چند نفر نیروی کار، در دفتر و بیت امام جمعه محترم قزوین ناراحت از دایره انصاف خارج شده و سخنی به ناحق گفتهاند. زیرا با تغییر یک شخصیتی مانند نماینده ولی فقیه در استان، قاعدتا باید مجموعهای هماهنگ و مطمئن مصادر امور دفتر را در دست بگیرند، این موضوع هم از نظر امنیتی و هم از نظر مدیریتی کاری در خور تحسین و هوشمندانه است، نویسنده سرمقاله روزنامه ولایت در این بخش اگر قصد تخریب امام جمعه محترم و شجاع قزوین را نداشته است، چرا جابجایی و تغییر هزاران مدیر در کشور و صدها نفر در استان، بعد از روی کار آمدن دولت روحانی را رسانهای نکرد و یا برای جابجایی مسئولین دفتراستاندار و فرماندار باب دلسوزی و نصیحت را نگشود.
پس باید حریمها را پاس داشت و هوشمندانه تر سخن گفت و هر موضوعی را نباید رسانهای کرد و در روزنامه خویش نوشت!! قضاوت درباره بزرگان انعکاس متفاوتی هم خواهد داشت.
در این مقاله به غیر از آیت اله اسلامی که اجتهاد دینی و سیاسیاش برای مجلس خبرگان رهبری مورد ارزیابی جامعه مدرسین و شورای نگهبان قرارگرفت، نویسنده برخی افراد را مجتهد سیاسی نامیده و آنها را به وفاداری با افراد شهره شهر دانسته که بیشتر به طنز سیاسی شباهت دارد. زیرا برخی از این افراد در استان و کشور به این جمله مشهورند که در همه جا میگویند ( اول من و فرزندانم، اگر تائید نشدیم بعد شما!!) حال نویسنده وفای این افراد را در این40 سال کجا دیده است؟! الله اعلم.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها