۱۷/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۷ جمعه

صبح قزوین کاش منتخبین مجلس کاغذی بردارند و انتظارات رأی دهندگان را یادداشت کنند
کد خبر: ۱۴۳۸۳۶ نویسنده: زهرا حسینی تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۲/۱۰ ساعت: ۱۰:۳۲ ↗ لینک کوتاه

انتظاراتی که باید شنیده شود؛

کاش منتخبین مجلس کاغذی بردارند و انتظارات رأی دهندگان را یادداشت کنند

با اتمام انتخابات و مشخص شدن نتایج آراء نمایندگان منتخب مجلس در استان باید تیزبینانه به دنبال انتظارات مردم استان از خودشان باشند.

کاش منتخبین مجلس کاغذی بردارند و انتظارات رأی دهندگان را یادداشت کنند
به گزارش خبرنگار سیاسی صبح قزوین ؛--- زهرا حسینی.

صبح زود از خواب بیدار شده بودم تا راس ساعت در محل رأی گیری حضور پیدا کنم.
اقتضای شغل خبرنگاری این است که پیش‌تر از همه در جریان یک اتفاق قرار بگیرید و با تیزبینی بیشتری به روایت آن بپردازید؛ پس روز 7 اسفند باید زودتر از بقیه در محل رأی گیری حاضر می‌شدم.
با شتاب و عجله راس ساعت 8 خود را به محل رأی گیری رساندم و با صحنه عجیبی مواجه شدم.
خیل عظیمی از جمعیت در یک صف ایستاده بودند تا رأی گیری آغاز شود و رای خود را به صندوق بیاندازند.
از میزان جمعیت به راحتی متوجه می‌شدیم که سا‌عت‌ها پیش‌تر از زمان رسمی آغاز رای گیری به مسجد آمده و در صف ایستاده بودند.
از هر سن و از هر قشری نیز در جمعیت انبوه رای دهنده حضور داشتند، حتی عده‌ای با خانواده و با فرزندان کوچک خود، صبح به این زودی برای رای دادن آمده بودند.


دیدن این صحنه آن‌قدر شگفت زده‌ام کرد که مدام از خودم می‌پرسیدم "چه نیت و هدفی می‌تواند این مردم را صبح به این زودی پای این صندوق‌ها بکشاند؟"
کنار پیرزنی که آرام در صف ایستاده بود، رفتم و شروع به گپ و گفت کردم.
پیرزن می‌گفت: بعد از پیروزی انقلاب تا کنون، در تمام انتخابات‌ها شرکت کرده است؛ می‌گفت بالا و پایین در زندگیش زیاد دیده و تا به حال آنقدر نماینده آمده و رفته‌اند که اسم خیلی‌هایشان را فراموش کرده است.
وقتی داشت خاطرات سال‌هایی را که رای داده است، برایم بازگو می‌کرد؛ جدیت در چهره‌اش موج می‌زد که افزود:" نماینده‌های زیادی بودند که آمدند و رای آوردند؛ اما چیزی که باعث شد نام بعضی‌هاشان در ذهن مردم بماند، خدمت صادقانه و مخلصانه‌شان بود."
از او درباره انتظاراتش از نماینده منتخب پرسیدم، آهی کشید و گفت:" هرکس با هر تفکری وارد مجلس می‌شود، فراموش نکند که به شهدا مدیون است و در راه آنان باید قدم بردارد."
در میان صحبت‌ها، خانم جوانی که نوزادش را در بغل گرفته بود، وارد بحث ما شد و گفت:" از زمانی که بچه‌دار شده‌ایم، دغدغه من و همسرم زندگی و آینده فرزندمان شده است، دغدغه‌ای که ذهن بسیاری از پدران و مادران این سرزمین را درگیر خود کرده؛ هزینه تامین معاش روزانه یک خانواده به قدری بالا رفته که هرکسی از پس آن بر نمی‌آید."
صدای گریه نوزاد باعث شد که مادر جوان حرفش را نیمه‌تمام رها کند و از ما فاصله بگیرد.
سراغ یکی از متصدیان صندوق رفتم و گفتم:"چه حوصله‌ای دارند این مردم که اول صبح برای رای دادن آمده‌اند!"
متصدی صندوق رای لبخند معناداری زد و گفت:" معلوم است مردم کشورت را خوب نشناخته‌ای! این مردم نان شب هم نداشته باشند، پشت نظام را خالی نمی‌کنند اما خدا کند نماینده‌ای که انتخاب می‌شود، قدر این مردم را بشناسد و خدمت واقعی به ملت بکند."
تصمیم گرفتم سراغ جوان‌ترها بروم، سراغ نسل سوم و چهارم انقلاب که چیزی جز روایات پدران و مادرانشان درباره انقلاب نمی‌دانند اما باز هم متعهدانه پای صندوق آمده‌اند.
از پسر جوانی که در صف منتظر بود و با دوست خود صحبت می‌کرد پرسیدم حالا که رای می‌دهی از نماینده شهرت چه انتظاری داری؟


گفت:" کار! من برای ساخت آینده‌ام نیازمند کاری هستم که شأن یک جوان ایرانی باشد، قطعا مجلس می‌تواند با قانون‌گذاری صحیح و نظارت دقیق، بسط دهنده فرصت‌های شغلی باشد."
در همین حین، چند دختر جوان نظرم را جلب کردند.
بی مقدمه کنارشان رفتم و سرصحبت را باز کردم، در همان جملات اول گفتگو متوجه شدم که هرسه آن‌ها رای اولی هستند.


یکی از آن‌ها می‌گفت:" آن‌قدر برای رای دادن استرس داشتم که یک ماه است در حال پرس و جو برای انتخاب نماینده اصلح هستم، از هر شخص معتمد و آگاهی کمک گرفته‌ام تا به خوبی این وظیفه بزرگ را ادا کنم."
یکی دیگر از رای اولی‌ها گفت:" من به نماینده‌ای رای می‌دهم که اهمیت نسل جوان در ساخت کشور را به خوبی بداند و قوانینی برای استفاده نیروی جوان در بخش‌های مختلف تصمیم‌گیری کشوری، تصویب کند."
در همین حین، پدر یکی از رای اولی‌ها به جمع گپ و گفت ما پیوست و عنوان کرد:" امروز ایران در صدر کشورهای مهم دنیا قرار دارد، این را هر کسی با سطح معلومات متوسط هم می‌داند، من از نماینده‌ام انتظار دارم که عزت ایران را حفظ کند تا همیشه کشوری مستقل بماند."
از جمع دوست داشتنی رای اولی‌ها که جدا شدم، به یک سرهنگ بازنشسته نیروی انتظامی برخوردم، در میان حرف‌ها و انتظاراتش از نمایندگان مجلس، مدام به تامین و تمدید امنیت تاکید می‌کرد، امنیتی که برایش هزاران جان فدا شده و می‌شود.
موقع خروج از مسجد در حیاط، یکی از دوستان قدیمی‌ام را دیدم که با همسرخود برای رای دادن آمده بودند، از فرصت استفاده کردم و نظر آن ها را نیز جویا شدم.
دوستم بیان کرد: "هر چند معیشت مردم در این روزها بسیار مورد توجه و نیاز است اما من معتقدم نماینده منتخب باید گوش به فرمان رهبر باشد و بدون چون و چرا توصیه های رهبر را بپذیرد."
همسرش در ادامه حرف‌ها گفت:" من از نماینده منتخبم انتظار دارم به جای موضوعات حزبی و حاشیه‌ای، به دنبال تحقق خواست مردم باشد و به دولت برای حمایت هرچه بیشتر از مردم کمک کند."
***********
مادرم که صدایم کرد تازه متوجه شدم یکساعتی است که به حرف‌های روز انتخابات فکر می‌کنم.
با خودم می‌گفتم حالا که تکلیف انتخابات روشن و نمایندگان مشخص شده‌اند، کاش هر نماینده لیستی بردارد و این انتظارات را یادداشت کند تا به راحتی آن‎ها را فراموش نکند.
انتهای پیام/7006

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان