به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر
صبح قزوین، امسال ششمین سالگرد درگذشت عالم بزرگوار عارف بی بدیل زمان مرحوم آیت الله محمدتقی بهجت است.
پس از گذشت شش سال، هنوز فقدان عالم عامل و عارف کامل، حضرت آیتاللهالعظمی شیخ محمدتقی بهجت قدسسره، در جهان اسلام همچنان نمایان است. عالمی که وجود او تکیهگاه محکمی برای همه شیعیان و در دشواریهای طاقتفرسا پناه مردمان بود.
در این راستا برای بزرگداشت این عالم بزرگوار گفتگویی خواندنی با یکی از شاگردان ایشان، آیت الله علی قبادی انجام داده ایم که در ادامه میخوانید:
چند سال شاگرد مرحوم آیت الله بهجت بودید؟
با تشکر و سپاس از بذل عنایت و اهتمام راجع به موضوع بزرگداشت از دردانهی زمان، اسطورهی عرفان، عالم بصیر، عارف خبیر، علامه متنسکآیه الله بهجت.
حقیر از بدو ورود به قم در سال ۵۹ با ایشان آشنایی یافتم البته بدیهی است که این آشنایی تنها از سوی اینجانب بود و به فرمایش و سفارش برخی اساتید که از هم استانیهای ایشان نیز بودند بنای آشنایی دو طرفه داشتم که نمیدانم آیا چنین امری میسر شد یا نه ولی فیالجمله در روضههای هفتگی حضرت ایشان و همچنین درسهای عمومی فقه و اصولشان که آن زمان در منزل آن بزرگوار برگزار میشد و سپس به مسجد فاطمیه انتقال یافت شرکت داشتم.
هرچند آرزو و خواست قلبی من این بود که دامنهی استفاده من از ایشان به جلسات خصوصی آن بزرگ نیز کشیده شود؛ ولی به ظاهر چنین نشد.
به طور خلاصه اینکه نمیتوانم و جرئت نمیکنم خودم را در زمرهی شاگردان حضرت آقای بهجت بدانم از سویی نیز نمیتوانم و کم لطفی است که شاگرد آن بزرگمرد ندانم چه آنکه سفرهی احسان معنوی و علمی و اخلاقی ایشان چنان گسترده بوده است که همگان و از جملهی طالبان مشتاقی چون من میتوانستند از آن بهره بگیرند.
برجسته ترین ویژگیهای اخلاقی ایشان چه بود؟
به عقیده حقیر، برجستهترین ویژگی اخلاقی آن بزرگمرد تاریخ عرفان و اخلاق، سادهزیستی و اهتمام به امر آخرت از یکسو و ولایت مداری و پارسایی و خویشتنبانی از سویی دیگر است.
در زمینهی ویژگی اوّل میبایست توجه داشته باشیم که اصولاً زیربنای اخلاق و عرفان اسلامی بیتوجهی به دنیا در عین حضور در همهی عرصهها و میادین تکلیف و وظیفهی دینی است و ایشان حقیقتاً چنین بودند.
همه کسانی که با ایشان آشنا بودند این خصلت را به یاد دارند که با وضع حقیرانهای در بنبستی در انتهای کوچهی مسجد فاطمیه سکونت داشتند و تصاویری که از ایشان موجود است نیز این مطلب را گواهی میدهد که به اندک پوشاک و لباس زاهدانهای قناعت میکردند.
در روایتی آمده است که «إنما ارادوا بالزهد فی الدنیا لتفرغ قلوبهم للآخره» یعنی هدف آنها از زهد، فراغت قلبی برای آخرت است.
توجه به این نکته نیز در این راستا ضروری است که سادهزیستی عارفان حقیقی مقولهای از جنس زندگی صوفیانه و تفاخرمآبانه نیست بلکه به عکس توأم با عزت و جلوههای دلپذیریِ معنوی است؛ در زمینهی ویژگی دوم نیز میبایست این نقطه را بیشتر مورد توجه قرار دهیم که آقای بهجت به واقع و حقیقت دنبال حفظ و حراست از خویشتن بودند. از این رو بنده عبارت خویشتنبانی را برای نشان دادن ویژگی اولیاء خدا مناسبترمیبینم.
بارها میدیدم که کوچکترین مزاحمتی برای ذکر و فکر خود را برنمیتافتند و همواره در ساحت معنوی سیر میکردند و جز برای دستگیری بندگان خدا باز نمیگشتند.
غالباً دیده میشود که افراد به بهانههای گوناگون تنها یکی از دو جنبه را ترجیح میدهند؛ یعنی جنبه خلقی و جنبه خالقی و به عبارت دیگر عدهای چنان غرق در حوائج خلق و پرداختن به امور مردم میشوند که حتی واجبات خود را هم به مقدار حداقل برگزار میکنند و عدهای به عکس چنان غرق در شئونات بندگی خدا به خیال خود میشوند که گویا تکلیفی به عنوان عهدهداری مردم و توجّه به شئونات تبلیغی و هدایتی وجود ندارد آنچه برای بنده از شخصیت آقای بهجت بسیار محسوس و ملموس بود توجه به هر دو جنبه بود.
لذا ایشان مجموعهای بسیار نفیس از هر دو جنبه را ارائه کردهاند؛ نماز جماعت ایشان در سه وعده هر دو موضوع را نشان میداد چه آنکه هم تصویری از حضور بنده در پیشگاه رب العالمین را ترسیم مینمود و هم آموزندگیهای فراوانی برای طلاب و عموم اقشار داشت و چه انسانهایی که از این نماز جماعتها به تصمیمها و عزیمتهای راسخ رسیدند و راه درست را فهمیدند.
مهمترین توصیه ایشان به عموم افراد جامعه چه بود؟
به نظر میرسید کلید واژهی سخنان مرحوم آقای بهجت، توصیه به رعایت حلال و حرام و واجبات و محرمات بود، در جواب افرادی که از ایشان توصیه و دستورالعمل خاصی میخواستند، میفرمودند که واجبات را انجام دهید و محرمات را ترک کنید و اگرچه پیش از مرجعیت عامه و رسمی گاهی نسخههای اخلاقی عنایت میفرمودند ولی پس از آن دیگر توصیهی مشترک ایشان غالباً همین نکته بوده است.
در جواب نامه جماعتی از مؤمنین و مؤمنات که طالب نصیحت از حضرتشان بودند بیشتر به همین جهت تأکید کردهاند از جمله نوشتهاند«من عمل بما علم ورّثه الله علم ما لم یعلم» «من عمل بما علم کفی ما لم یعلم» (والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا) آنچه میدانید عمل کنید و در آنچه نمیدانید احتیاط کنید تا روشن شود.
در قسمتی دیگر از همین نامه نوشتهاند همه میدانند که رساله عملیه را باید بگیرند و بخوانند و بفهمند و تطبیق عمل بر آن نمایند و حلال و حرام را با آن تشخیص دهند.(هفته نامه نصیحت/شماره۶۵۹)
متأسفانه با آنکه این نحوه عبارات از ایشان و امثال ایشان جزء محکمات و مسلّمات است ولی برخی این دستور محکم را که مطابق با قرآن و روایات است چندان مورد توجه قرار نمیدهند و با متوسل شدن به افراد نادان یا کتابهایی که از سوی افراد غیر متبحّر نوشته شده دچار أکل از قفا میشوند و راه خود را دور میکنند؛
خلاصه اینکه برای رسیدن به قلّههای عرفان و معرفت طبق توصیه آقای بهجت و همچنین بزرگان دیگر نخست باید واجبات را بفهمیم و عمل کنیم، محرمات را بفهمیم و ترک کنیم، مشتبهات را بفهمیم و احتیاط کنیم و برای مراحل بعدی خدا کریم است.
نگاه ایشان به موضوع مهدویت چه بود؟
از نظر آقای بهجت انسانها میبایست منتظران صالح و فعال حضرت مهدی باشند.
تعیین وقت برای ظهور امکان پذیر نیست هرچند که روش و سیرهی علماء و عرفاء چنین بوده و هست که بشارت ظهور را چنان مطرح میکردهاند که گویا در همین روزهای آینده حضرت خواهد آمد و این مطلب البته برگرفته از رهنمودهای ائمه معصومین است؛ ولی تفاوت آشکاری میان بشارت و وعده و تعیین وقت بصورت خبری وجود دارد.
علماء و عرفاء واقعی بشارت و وعدهی ظهور میدهند ولی مدعیان چه بسا تعیین وقت میکنند و چه بسا با این کار موجب دردسر برای مردم میشوند.
برای اینکه زمینه ساز ظهور آقا باشیم چه کارهایی باید کرد؟
نکته بسیار مهمی که در سؤال وجود دارد این ست که برای اینکه زمینهساز ظهور آقا باشیم چه کارهایی باید کرد؟ از نگاه عالمان راستین دینی، بهترین زمینهسازی برای ظهور دو چیز است که میبایست همزمان انجام گیرد.
نخست تقوا و ورع، که از انبوه روایات بدست میآید بهترین راه برای زمینهسازی ظهور ورع است که میتوان آنرا توجّه و التزام حدّاکثری به دین و توصیههای ائمه دانست و دوم سعی در تحقق بخشیدن قضایای دینی با توجه به همهی شرائط و مقارنات از جمله جنبههای جهانی و واقعیتهای اجتناب ناپذیری که موجب رعایت تقیه به معنای واقعی کلمه میشود و بطور خلاصه اینکه برای مقدمهچینی و زمینهسازی ظهور تقوا و تقیه بهترین راهکار است.
ایشان چه نگاهی به مسئله ولایت فقیه داشتند؟
از نگاه همه عالمان دینی و به ویژه عارفان الهی، فقیه در زمان غیبت وظیفهی عهدهداری و سرپرستی و پاسداری و سیر دادن شیعه و سوق دادن همهی أنام به سوی تعالی و رشد و تکامل را به عهده دارد و به ویژه با نگاه عارفانه، فقیه نه تنها بر ابدان بلکه بر قلوب انسانها نیز تصرف دارد و البته بدیهی است که از همین نگاه تنها به مقداری که واجد است میتواند موجد باشد و به مقداری که دستش به ولیّ أعظم میرسد صاحب ولایت است و از اینرو میبینیم که در سیرهی علماء که به واقع علماء بالله و أمناء علی حلاله و حرامه هستند.
این مطلب به طور واضح پیداست که شئونات عموم خلایق را با جنبهی فقهیِ ولایت حل میکنند و متصدی امور میشوند و شئونات خواص و طالبان و مشتاقان را با جنبهی اخلاقی و عرفانی ولایت سروسامان میدهند.
چرا عده ای در تلاش بودند ایشان را مخالف جایگاه ولایت فقیه در جامعه نشان دهند؟
با آنکه حضرت آقای بهجت اشتغال به عقبه معنوی و اخلاقی انقلاب و نظام داشتند ولی برخی یا به عمد و از روی غرض ورزی و برخی به خاطر تحلیلهای نادرست و عدم توجّه درست به این جنبه، ایشان را از مخالفین قلمداد میکردهاند.
توضیحاً اینکه انقلاب در مرحلهی تکوّن و نظام در مرحلهی استقرار و پایداری آن نیازمند رسیدگی به دو جنبه است: جنبه شور آفرینی و اجرا و مدیریت در مراتب گوناگون و جنبهی پشتیبانی معنوی و مهرهسازی و تجهیز(آمادهسازی) یا تثقیف(محتوادادن و حمایت محتوایی و روحی) و بدون شک حضرت آقای بهجت از سکانداران انقلاب و نظام اسلامی به شمار آمده و سهم چشمگیری در هر دو عرصه داشتهاند هرچند که سهم آن بزرگ در جنبه دوم ممتازتر است.
خاطره ای از این عالم بزرگوار دارید؟
ایشان برای زیارت حضرت معصومه(س) هر روز بینالطلوعین مشرف میشدند که دارای سه ویژگی بود:
نخست اینکه از سمت پایین پای حضرت مشرف میشدند و با حالت وقار و قدمهای آهسته و مراقبت میآمدند.
دوم اینکه مدّتها همینطور مقابل روی حضرت میایستادند و با حالت سکوت با آن حضرت نجوامیکردند و سوم اینکه میآمدند جلو و قدری که طول هم میکشید مینشستند و رو به قبله با توجه کامل به ذکر و تفکّر مشغول بودند و جالب اینکه محل جلوس ایشان بسیار نزدیک به جایی است که اکنون مرقد مطهر ایشان میباشد.
خاطره دیگری دارید؟
خاطرهی دیگری که برای دوستان طلبه میتواند مفید باشد اینکه یکروز وقتی عصر در درس اصول ایشان در مسجد خودشان شرکت کرده بودم بالبداهه قبل از شروع درس فرمودند بدون شک علت بیتوفیقی ما در عرصههای گوناگون مثلاً تألیف، منبر و غیره این نیست که ما از دنیا و مال دنیا مثلاً محروم یا کم بهره هستیم؛
بلکه علتش این است که توجّه به مستحبات نداریم؛ بعد نقل کردند که مرحوم شیخ مواظب به زیارت عاشورا با سلام و لعن کامل بود هر روز زیارت جامعه را میخواند و نوافل را کاملاً انجام میداد و آن تدریس محیرالعقول را داشت و در زمینهی تدریس -هم فقهش و اصولش- روی هم رفته کمتر از جواهر نیست.
از نظر ایشان راه رسیدن به عاقبت بخیری چیست؟
به طور خلاصه میتوان جواب این پرسش را با توجه به مشی عملی و سیرهی خود آن بزرگوار پیدا کرد.
خلاصه سلوک حضرت علامهی بهجت در دو کلمه جمعبندی میشود: توجه به وظیفه تا آخرین رمق و تمسّک به سررشته ولایت معصومین و حضرت معصومه(س).
تا آخرین روزها میبینیم که ایشان تدریس فقه و اصول خود را به عنوان یک وظیفه تا آخرین روزهای حیات خویش ترک نکردند و مجلس روضهی ایشان که ابتدا در منزلشان برگزار میشد و سپس به مسجد منتقل شد تا آخر ادامه داشت و ایشان همیشه برای آستانبوسی حضرت معصومه مشرف میشدند.
نکتهی بسیار حائز اهمیت اینکه مرمّت گنبد حضرت معصومه از یادگارهای بسیار ممتاز ایشان است که قصهاش را آقای مسعودی خمینی تولیت وقت در جایی نقل کردهاند از اینرو عاقبت به خیری هم در این دو کلمه است عمل به وظیفه، هر کس به فراخور حال خودش تا جایی که رمق دارد و تمسک به ولایت اولیاء الهی و موالیان آنها.
توصیه خود شما برای رسیدن به کمال در وضعیت امروز جامعه چیست؟
برخی گمان میکنند امروزه ما از نظر شرایط زمانه به گونهای هستیم که واقعاً استثنایی است و مثلاً مردم گذشته و جوانان روزگاران گذشته راحتترمیتوانستند خوب باشند و به سوی کمالات الهی و اخلاقی حرکت کنند؛ در حالی که واقع مطلب اینست که هر چند دشواریهای زیادی وجود دارد ولی قدرت تعقلی خدا داده نیز به فراخور زمان و این شرایط دشوار افزایش پیدا کرده است.
لذا جوان امروز ما میتواندعلیرغم همهی گرفتاریها و هجومهای شیاطین که در عرصهی جنگ سایبری و غیره پدید آمده و روبه افزایش است با توکل بر خدا مسیر کمال را طی کند.
در آیهی شریفه میفرماید(إنه لیس له سلطان علی الذینآمنوا و علی ربهمیتوکلون)(نحل/۹۹) شیطان هرگز تسلطی بر مؤمنان که براستی بر پروردگار خویش توکل میکنند نخواهد داشت.
لذا با همین مقدمه توصیه اینست که به عنوان نخستین گام که در همهی مراحل نیز مهم است عقلانیت جامعه و به ویژه جوانان افزایش یافته و از هر گونه دخالت دادن وهم در فهم بپرهیزیم و پس از آن با عزیمتی راسخ در راه خدا که متکفل آن خدا و امام زمان است وارد شویم بحول الله و کرمه.
سخن آخر:
در خاتمه با گرامیداشت شهادت امام کاظم و در آستانه چندمین سالگرد آن گرامی یعنی بهجت علم و عرفان، این دو بیت بسیار مناسب است که شاعر شوریدهای در جای دیگر گفته است:
توان واژه کجا و مدیح گفتن او قلم، قناری گنگی است در سرودن او
کشاندنش به صحاریّ شعر ممکن نیست کمیت معجزه لنگ است پیش توسن او
"و السلام علینا و علیکم و رحمه الله و برکات العبد"
انتهای پیام/۲۰۰۲
دیدگاه ها