۱۷/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۷ جمعه

صبح قزوین جنگی تمام عیار علیه مردان
کد خبر: ۹۳۰۰ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

فمنیسم در گذر تاریخ؛

جنگی تمام عیار علیه مردان

در جامعه تکامل یافته، ارزش واقعی زن و مرد را خرد و اندیشه آنها نه جنسیت رقم می زند.

جنگی تمام عیار علیه مردان

صبح قزوین، اندیشه ی فمنیسم در واقع همان جنبش زنان است و ریشه های آن به دوران روشنگری اروپا و بیداری این قاره از خواب قرون وسطایی می رسد، اما ایده های انقلاب کبیر فرانسه، زمینه ساز جدی و واقعی شکل گیری نخستین نطفه های جنبش فمنیستی است آنجا که ایده حقوق بشر برای نخستین بار به شکل مدون و البته در رابطه با حقوق مردان فرمول بندی شده بود.

در سال 1779 ابی گیل آدامز، همسر جان آدامز، رئیس جمهور وقت آمریکا و از سردمداران اعلامیه آمریکا، با صدور نامه ای تحت عنوان " خانم ها را به خاطر داشته باشیم" به همسرش خاطرنشان ساخت که "ضمن نگارش قوانین جدید و اعلامیه استقلال، خانم ها را فراموش نکنید و قدرت نامحدود در دست شوهرانشان قرار ندهید، چرا که اگر چنین شود ما خانم ها سر به شورش برمی داریم و خود را ملزم به رعایت قوانینی که در تدوین آن حقی نداریم و نمی توانیم نماینده ای در جمع تدوین کنندگان آن داشته باشیم، نخواهیم دانست"

images

جان آدامز در جواب نامه ابی گیل آدامز این چنین اعلام کرد که: درست است که بنیاد اخلاقی دولت براساس رضایت مردم است، ولی اگر حق رأی را به هر کسی بدهیم، چه آنها که صاحب ملک هستند و چه آنهایی که ملکی ندارند، آن وقت گروههای دیگر مانند زنان و جوانانی که پشیزی ارزش ندارند، خواهان حق رأی خواهند شد، تمام تمایزات در جامعه از میان خواهد رفت و همه در یک رده قرار خواهند گرفت.

در مجموع آنچه در این دوره و دوره های قبل به نام حقوق طبیعی و حقوق بشری مطرح بوده، شامل زنان نمی شده و همچنین اعلامیه استقلال آمریکا همانند حقوق بشر فرانسه، هیچ حق و حقوقی برای زنان قائل نشد و ظاهرا نامه ابی گیل آدامز جزو اولین اعتراضات زنان علیه بی عدالتی نسبت به زنان بوده است.

بعد از این تاریخ، جان استوارت میل از معدود متفکران این دوره است که فعالانه به همراه همسرش هاریت تایلور، در استیفای حقوق زنان مبارزه می کند و با انتشار مقالات و بیانیه ها، به خصوص در مقاله معروفش به نام تحت انقیاد درآوردن زنان، از موقعیت زن ستیزی جامعه و متفکران هم عصر خود انتقاد می کند.

این فعالیت ها کم و بیش وجود داشت تا اینکه در سال 1792 میلادی اولین کار اساسی در زمینه نظریه های معتقدین به اصالت حقوق زن به نام "استیفای حقوق زنان" توسط مری ولستن کرافت در انگلستان مطرح شد.

ترازو

بر اساس نظریات ولستن کرافت، هیچ گونه تفاوت نژادی، جنسی یا طبقاتی میان زنان و مردان وجود ندارد و تفاوت هایی که میان این دو گروه مشاهده می شود، ناشی از محیط اجتماعی است که با اصلاح جامعه این تفاوت ها از بین می رود.

سرانجام مری و لستن کرات، سارا گریمگه، فرانسیس رایت، هاریت تیلور و جان استوارت میل، گروه فمینیست لیبرال را تشکیل می دهند و به دنبال آن گروه های دیگر با نظراتی نه کاملا مشابه، اما در همین راستا برمی خیزند.

این گروه ها با مبارزات و فعالیت های خود، راه را برای به دست آوردن حقوق مساوی با مردان هموار کردند.
اینان هر کدام تبعیض هایی موجود در جامعه بر ضد زنان را استبداد می دانستند و چنین روندی را مانعی جدی برای پیشرفت تمدن انسانی می دانستند.

مرد

بررسی آثار متفکران تاریخ بشر، نشان می دهد که اکثر قریب به اتفاق افرادی که قرن ها به عنوان مشعل دار تمدن و باستان حقوق بشر شناخته شده اند، شدیدا ضد زن و مخالف هرگونه اصلاحی در وضع آنها بوده اند.
ارسطو، پل مقدس، اگوستین قدیس، دکارت، هگل، که لگارد، شوپنهاور، کانت و دیگران هر گونه تغییر اساسی در بطن جامعه را در جهت تساوی حقوق زنان با مردان خطر جدی برای ثبات جامعه می دانستند.

در مقابله با چنین نظریاتی، فمنیست های عصر حاضر به گروه های مختلفی تقسیم می شوند: عده ای رد کامل تمام ارزش های اعتباری و ذهنیت مردانه را پیشنهاد می کنند و دنیای ساخته شده براساس ارزش های زنانه را مطلوب می دانند.

در مسیر تکوین این نظریه ها برخی دیگر جانشین کردن جنبه زنانه ارزش ها و دنیای آنها با ارزش های مردانه، نوعی دیگر از رابطه غالب و مغلوب می دانند، با این تفاوت که این بار زن ها نقش غالب را بر عهده می گیرند و دارند.

موج جدید نظریه پردازان فمنیست، با اتکا بر نظریات مکتب پسا مدرنیسم در مفهوم خرد و خردگرایی به نحوی که از قرن 17 میلادی در جوامع غربی تا به امروز رایج شده، تردید می کنند و از تقسیم دنیا به دو حوزه تعقلی و غیر تعقلی خودداری می ورزند.

عطاران

بر اساس این نظریات لازم است ذهنیت جدیدی براساس مفاهیم و تعاریف جدیدتر از "خرد" شناخته شود که جنبه های مثبت ذهنیت زنانه و مردانه، هر دو را دربر داشته باشد.

 در چنین نظامی بهبود نهادهای حقوقی، ایدئولوژی، حکومتی و اقتصادی به خودی خود مسائل زنان را حل نمی کند، بلکه کل مجموعه فرهنگی شامل ارزش های اعتباری و نظام ارزشیابی به همراه اجزاء دیگر آن نظیر مذهب  وغیره می بایست  تحول یابد و دیدگاه های زنانه و مردانه، هر دو را در بر داشته باشد تا ترقی وتکامل به سوی جامعه ای انسانی تر امکان پذیر شود، جامعه ای که در آن ارزش واقعی زن و مرد را خرد و اندیشه آنها نه جنسیت رقم بزند.

در میان خود فمنیست های مشهور جهان نیز بر سر اهداف، اصول و مبانی این جنبش ها هنوز توافقی حاصل نشده است.

موج جدید نظریه پردازان فمینست، با اتکا بر نظریات مکتب پسا مدرنیسم در مفهوم خرد و خردگرایی به نحوی که از قرن 17 میلادی در جوامع غربی تا به امروز رایج شده، تردید می کنند.

این مطلب ادامه دارد.
.
.

انتهای پیام/3007/خ

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان