صبح قزوین ؛---- پژمان پورجباری
پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷؛ سرآغاز تشکیل نظام اسلامی و نخستین حاکمیت «اسلام ناب» پس از صدر اسلام بود. این مسئله اصلیترین خواستگاه اندیشه امام خمینی(ره) را تشکیل میداد و ایشان تا آخرین نفس، پاسدار این رکن رکین انقلاب اسلامی بودند و حتی ماههای پایانی عمر شریفشان را با بسامدی بالا، صرف بازتعریف دو قطبی اسلام ناب – اسلام آمریکایی و تبیین خطر انحراف انقلاب از اسلام ناب نمودند.
فراوانی کاربرد این دوگانه، در طی زعامت رهبر معظم انقلاب اسلامی خصوصاً در این پیچ تاریخی حساس، حکایت از عزم ایشان در بسط و احیای این منطق فکری، اما مهجور امام خمینی رحمه الله علیه دارد. ایشان در تبیین این مسئله میفرمایند:« اولین و اصلیترین نقطه در مبانی امام و نظرات امام، مسئله اسلام ناب محمدی است» و با بیان دیگری میافزایند:«راه امام زنده است… اگر ما بخواهیم این درس را برای مسلمانان عالم خلاصه کنیم، این خلاصه عبارت است از بازگشت به اسلام ناب».
ایشان در روزهای پایان سال ۱۳۹۴ در دیدار با مجمع طلاب حوزههای علمیه که متن کامل آن منتشر نشد، می فرمایند: «معنای حقیقی تقابل سیاسی و تبلیغی با مبانی و تأکیدات امام خمینی رحمهالله، ضدیت با اسلام سیاسی و اسلام نابی است که اولینبار پس از صدر اسلام در ایران به تشکیل حکومت پرداخته است…اگر این ایستادگی در مقابل نظام ظالمانه جهانی نباشد هر اسم و شکلی داشته باشید، نظام سلطه با شما مخالفتی نخواهد داشت».
این بیان دقیق ایشان اشاره به اصل استکبار ستیزی به عنوان شاخصه اصلی مکتب امام خمینی(ره) دارد که انحراف از آن، انحراف از اسلام ناب و افتادن در دامن اسلام امریکایی را در پی خواهد داشت. امری که از ابتدای انقلاب دوم و تسخیر لانه جاسوسی که امام راحل آن را به انقلابی بزرگتر از انقلاب اول تعبیر نمودند؛ با اهتزاز پرچم استکبارستیزی آغاز شد و تا به امروز تداوم یافته است.
امروز به نظر میرسد که دوگانه اسلام ناب – اسلام آمریکایی که اولین بار امام راحل آن را وارد قاموس سیاسی جهان اسلام نمود، در دوران معاصر قابلیت تبیین بسیاری از شکافها، انحرافها و پدیدههای اصلی ایران و جهان اسلام را دارد و میتواند به مثابه یک پارادایم و اندیشه بدیل، از بسیاری از مسائل به ظاهر غیرقابل حل داخلی و خارجی، صورتبندی جدید و راهگشایی به دست دهد. در این صورتبندی جدید، جریانهای فکری و سیاسی نه در قالب دوگانه انتزاعی چپ و راست و حتی اصولگرا و اصلاح طلب و اعتدالگرا، بلکه در قالب دوگانه اسلام ناب و اسلام امریکایی توسط امت تحلیل خواهند شد و نسبت آنها با اصول و مسلمات اندیشه معمارکبیر انقلاب اسلامی، معیار ارزیابی و انتخاب قرار خواهد گرفت.
هرچند در سالهای اخیر تلاش شده است تا با طرح گفتمان جعلی اسلام رحمانی توسط برخی نخبگان و مسئولین، به نحوی بر دوگانه اسلام ناب و اسلام امریکایی تاخته شود، اما رهبر معظم انقلاب اسلامی هوشمندانه این تحریف نوین در خط امام را افشا نمودند: «گاهی یک شـعارهایی داده می شـود، شـعارهای به ظاهر اسـلامی که باطناً اسلامی نیسـت ازجملـه چیزهایـی کـه اخیـرا خیلـی رایـج شـده و انسـان میشـنود در نوشـتهها و در گفتههـا، اسـلام رحمانـی اسـت… اسـلام رحمانـی کـه گفتـه می شـود، قضاوتـش در مـورد مؤمـن، در مـورد غیـر مؤمـن، در مـورد کافـر دشـمن و در مـورد کافـر غیردشمن چیسـت؟ همین طـور پرتـاب کـردن یـک کلمـه بـدون عمق یابـی، کاری اسـت غلـط و احیاناً گمراه کننده. بعضیهـا کـه در حرفهـا و نوشـتجات و اظهـارات ایـن تعبیـر و احیانـاً «اسـلام رحمانـی» را بـه کار میبرنـد، انسـان مشـاهده میکنـد و خـوب احسـاس میکنـد کـه ایـن اسـلام رحمانـی یـک کلیـدواژهای اسـت بـرای معارف نشـأت گرفته از “لیبرالیسم”».
در گفتمان اسلام رحمانی، مبنای سیاست خارجی نه قرآن مجید و آیه ۲۹ سوره فتح که میفرماید: «أَشِدّاءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» بلکه بیتی از خواجه حافظ شیرازی است که میگوید: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا». آنچه دردآور است این است که این گفتمان انحرافی از زبان برخی مسئولان کشور همچنان ترویج و عمل میشود.
با این توصیف، اسلام رحمانی به ظاهر اعتدالگرا و میانهرو، با تکیه بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی؛ در زمزه شعبی از اسلام امریکایی قابل گونهشناسی است؛ که در سیاست خارجی آن؛ جایی برای استکبارستیزی و دفاع از مستضعفان وجود ندارد و درس مقاومت و مبارزه حسینی(ع)، به غلط، تنها درس گفتگو و مذاکره تفسیر میشود و در نهایت همگام با طرف غربی در قالب “دنیای فردا دنیای گفتمانها است و نه موشکها” باز تعریف و منتشر میشود.
برجام اصلی مورد نظر استکبار جهانی، برجام پایان استکبار ستیزی و دفاع از مستضعفان است و برجامهای خود خوانده ۱ و ۲و ۳ و غیره گامهای مقدماتی آن به شمار میرود.
در این روند، تا آنگاه که اسلام ناب انقلاب اسلامی در ایران به اسلام امریکایی مورد نظر غرب مبدل نشود، هیچ برجامی به فرجام نخواهد رسید. این بدان معنا است که نهادهای استکبارستیز با تمام ابزار و سلاح مبارزه و سرپنجه آن برای پاسداری از انقلاب اسلامی در عرصه بین المللی، باید روی میز مذاکره باشد. در این فضای مسموم پسابرجامی بود که غرش موشکهای استکبارستیز با شعار محو اسرائیل، در فضای منطقه طنین انداز شد تا اصحاب آمریکایی و ملازمان اسلام آمریکایی را نسبت به این خطوط قرمز هشیار کند.
در مدل اسلام آمریکایی، مقاومت حسینی با همه ابزارها و لوازمش، آسایش شاعرانه گیتی را برهم خواهد زد و در صورت لزوم قابل معامله و مدارا خواهند بود تا به آنجا که اگر مرقوم داشتند، شهرهای موشکی و سیلوها نیز به تلی بتنی تبدیل شوند. اما زهی خیال باطل. این برجام خواه آنکه نطفه آن در خفای مک فارلین ۱۳۶۴ بسته شود و یا در آشکارای ۱۳۹۴؛ به قدرت الهی و بصیرت و استقامت امت، راه به جایی نخواهد برد و دل مستضعفان هیچگاه نخواهد لرزید. به راستی که امام امت در بیانات اخیر خود این جدال موشکی را چه شیوا تبیین فرمودند:
« حرفشان این است… برجام دیگری در قضایای منطقه، برجام دیگری در قضایای قانون اساسی کشور؛ برجام ۲ و ۳ و ۴ و الیغیرذلک بایستی بهوجود بیاید تا ما بتوانیم راحت زندگی کنیم. این منطقی است که سعی میکنند از سوی نخبگان جامعه به افکار عمومی جامعه منتقل کنند. معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف این است که جمهوری اسلامی از مسائل اساسیای که به حکم اسلام و به حکم برجستگیهای نظام جمهوری اسلامی پایبند به آنها است، صرفِنظر کند … از حمایت از مقاومت در منطقه صرفِنظر کند، از مظلومان منطقه -مثل ملّت فلسطین، مثل مردم غزّه، مثل مردم یمن، مثل مردم بحرین- پشتیبانی و حمایت سیاسی نکند، و نظام جمهوری اسلامی با تعدیل خواستههای خود، خود را به آنچه طرف مقابل یعنی آمریکا به دنبال تحقّق آن است، نزدیک بکند… . البتّه قضیه به اینجاها ختم نمیشود؛ معنای آنچه در آن تحلیل سیاسی دشمن ادّعا میشود، این است که اگر میل آمریکا است، جمهوری اسلامی حتّی از ابزارهای دفاعی خود هم صرفِنظر کند. میبینید که بر روی مسئلهی موشکها چه جنجالی در دنیا به راه انداختهاند… قضیه از این هم بالاتر است؛ تدریجاً موضوع را به این خواهند کشاند که اصلاً چرا نیروی قدس تشکیل شده است، چرا سپاه تشکیل شده، چرا سیاستهای داخلی جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی، باید با اسلام تطبیق داده بشود… این همان چیزی است که بنده بارها عرض کردهام که این، تغییر سیرت جمهوری اسلامی است. ممکن است صورت جمهوری اسلامی محفوظ بماند امّا از محتوای خود بکلّی تهی بشود؛ دشمن این را میخواهد. بنابر این تحلیل دشمنخواسته و بنابر این تحلیلی که آنها دارند در اذهان نخبگان و افکار عمومی ملّت تزریق میکنند، اگر جمهوری اسلامی و ملّت ایران میخواهد از شرّ آمریکا راحت بشود، باید از محتوای جمهوری اسلامی دست بردارد، از اسلام دست بردارد، از مفاهیم اسلامی دست بردارد».
با عنایت به این موارد فوق، در دهه چهارم انقلاب اسلامی تقابل بین سیرتگرایان و صورتگرایان انقلاب اسلامی را در جدالی به ظاهر موشکی اما از جنس جدال اسلام ناب و اسلام امریکایی باید جست و در این تقابل طبق وعده الهی همچنان پرچم اسلام ناب استکبارستیز و امیدبخش برافراشته خواهد ماند. آنگونه که امام خامنهای (مدظلهالعالی) در ابتدای زعامت در سال ۱۳۶۹ آن را تبیین فرمودند:
«همین که ملت ایران توانستهاند پرچم اسلام زندگی و زندگیساز و اسلام مبارز، نه اسلام تسلیم در مقابل دشمنان خدا، نه اسلام طاغوت و نه اسلام آمریکایی همانطوری که امام عزیزمان تعبیر کردند بلکه اسلام ناب محمدی (ص ) را بلند کنند و متزلزل نشوند. نفس همین برای ملتهای مسلمان دنیا امیدبخش است».
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها