۱۸/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۸ شنبه

صبح قزوین همیشه حامی اسلام، مظلومان و پیرو امام باشید
کد خبر: ۱۴۵۲۲۱ تاریخ انتشار: ۱۳۹۴/۱۲/۱۳ ساعت: ۱۰:۲۱ ↗ لینک کوتاه

هر روز، یک شهید، یک زندگی...

همیشه حامی اسلام، مظلومان و پیرو امام باشید

ای پدر گرامی‌ام! ای امیدم، حال که من به سن بلوغ رسیده‌ام و باید عصای پیری دست تو باشم، تقدیر الهی چنین شد، که من برای انجام وظیفه به خدمت سربازی اعزام شوم. گرچه هیچ زمانی نتوانستم موجب رضای تو باشم؛ ولی از تو می‌خواهم مرا ببخشی و همیشه حامی اسلام و مظلومان و پیرو امام باشی.

همیشه حامی اسلام، مظلومان و پیرو امام باشید

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر  صبح قزوین ، من، نمی شناسمت. باور کن! بهانه نیست. حرف، حرف دل است. شاید از دلی غافل. گاهی، آن هم به بهانهای، نامت را شنیده ام. سوسو زنان به هر سو، چشم دوختم تا نوری از وجودت را دریابم، تا چشمانم بیدار شود. میگویند: شجاعت، شرمنده شمایل شما بوده. مروت، درمانده مردانگیهاتان و «خوبیها» وامدار خوبیهاتان. کجا رفته اید؟! خوبان خدادوست کجا رفته اید؟! غریبان شهر! 

شهید بزرگوار اسماعیل برزگر
تاریخ تولد: ۱۳۵۱/۰۱/۰۱

تاریخ شهادت: ۱۳۷۱/۱۲/۱۳
محل شهادت: زنجان
مزار
 شهید: گلزار شهدای قزوین

زندگینامه
شهید اسماعیل برزگر، یکم فروردین ۱۳۵۱، در روستای آبخوره از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش حیدر، کشاورز بود و مادرش آسیه نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه خدمت می‌کرد. سیزدهم اسفند ۱۳۷۱، در پادگان مالک‌اشتر زنجان هنگام آموزش بر اثر انفجار نارنجک به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین قرار دارد.



وصیت نامه
 بسم الله الرحمن الرحیم. وصیت‌نامه‌ی این‌جانب سرباز پاسدار اسماعیل برزگر.
با سلام به منجی عالم بشریت، «امام زمان» (عج) و نایب بر حقش، «خمینی» (رحمه الله علیه)، امام امت و رهبر انقلاب اسلامی ایران و تمام شهدای اسلام و ملت شهید‌پرور ایران. در حالی که سه سال از پایان جنگ تحمیلی می‌گذرد و مزدوران بعثی ـ با آن همه جنایات ـ از خاک کشور عزیزمان بیرون رانده شده اند، به خدمت مقدس سربازی اعزام شدم؛
البته، این یکی از آرزوهای همیشگی من بود، که روزی بتوانم سرباز اسلام شوم و در راه خدا بجنگم. بارها به «سپاه» و «بسیج» مراجعه نمودم؛ ولی به دلایلی نتوانستم به جبهه بروم، تا این که در سال ۶۹ به سربازی رفتم. سرباز در این دوره، سرباز اسلام است. به این راه با دید کافی نگریسته بودم و راهی بود که خودم انتخاب کردم. راهی که پیامبران و امامان ما (ع) انتخاب کرده بودند؛ یعنی راه جنگیدن در راه «الله» و «جهاد» برای احیای دین خدا. دینی که هزار و چهار صد سال از ظهور آن می‌گذرد و بارها سرمایه‌داران و اشرافیان خواسته اند، که این دین را از بین ببرند؛ ولی به کوری چشم‌شان، همیشه مأیوس شده‌اند و دین خدا همیشه پیروز است.
افتخار می‌کنم که من هم یکی از سربازان «الله» باشم.
سلام به تو ای پدر گرامی‌ام! ای امیدم، ای کسی که همه‌ی هستی‌ات را در راه خوب زیستن من فدا می‌کردی! حال که من به سن بلوغ رسیده‌ام و باید عصای پیری دست تو باشم، تقدیر الهی چنین شد، که من برای انجام وظیفه به خدمت سربازی اعزام شوم. گرچه هیچ زمانی نتوانستم موجب رضای تو باشم؛ ولی از تو می‌خواهم مرا ببخشی و همیشه حامی اسلام و مظلومان و پیرو امام باشی.

ای مادر عزیز، ای همه هستی‌ام، ای عزیزی که وجود ناچیز من فقط به اسم شیرین تو زنده است و ای کسی که شب‌های درازی را نخوابیدی و بالای سرم نشستی تا من در آسایش باشم! بر تو درود و سلام می‌فرستم و امیدوارم مرا ببخشی.
در پایان سلامم را به همه‌ی خانواده‌ام، برادران و خواهران عزیزم می‌رسانم [و] سلامتی همه‌ی آن‌ها را از خداوند متعال طلب می‌کنم. به تمام اقوام و خویشاوندانم سلام می‌رسانم و از تمام برادران، خواهران و فامیلم می‌خواهم که اگر از من بدی دیده‌اند، ببخشند.
پیروزی حق بر باطل و طلب غفران و آمرزش برای امام راحل‌مان و ظهور امام «مهدی» (عج)، را از خداوند سبحان خواستارم. اگر می‌خواهید به وصیت فرزند کوچک و حقیر خود ـ «اسماعیل» ـ گوش فرا داده باشید، پس از رفتن من، هیچ کدام از شما ناله و زاری نکنید.
خدایا، خدایا! تا انقلاب مهدی (عج)، از نهضت خمینی (س)، محافظت بفرما. و السلام.
1370/03/01. سرباز راستین اسلام. اسماعیل برزگر
انتهای پیام/1404

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان