صبح قزوین ؛---- علی تقوایی.
پشت پا به تاریخ، در سریال شهرزاد
شهرزاد آخرین سریال حسن فتحی طی هفتههای اخیر فروش قابل توجهی را در شبکه نمایش خانگی تجربه میکند ضمن اینکه نوع اقبال رسانهها نیز به این سریال تا حدود زیادی از موفقیت این اثر در جذب مخاطب و همراه ساختن برخی از جریانات با خود حکایت دارد.
شهرزاد روایت شخصیتهایی است از طیفهای گوناگون سنی و شخصیتی (جوانانی مبارز و عاشق پیشه، طبقه متوسط و طبقه اشراف) که در یکی از مهمترین برهههای تاریخی این کشور یعنی سالهای دهه سی زندگی میکنند.
بنابراین طبیعی است که شهرزاد را باید در زمره سریالهای تاریخی طبقه بندی کرد، همین ویژگی میتواند از این سریال، گذشته از جذابیت، اثری قابل تامل و عمیق بسازد.
ضمن اینکه در سینمای غرب و به طور کلی صنعت سینمای جهان نیز آثاری که از بستر تاریخ، روایت پردازی شدهاند همواره یکی از بهترین و در عین حال بحث برانگیزترین آثار سینمایی بودهاند.
شهرزاد و تاثیر از سریال انگلیسی "دنتون ابی"
نمونه عالی این حکم، سریال تاریخی «دنتون ابی»، «Downton Abbey» است که طی شش سال در انگلستان در حال ساخت و پخش بود.
اثری داستانی در مورد مردم و کیفیت رابطه آنها با خاندان سلطنتی بریتانیا که به نوعی نیز اثر حسن فتحی تحت تاثیر آن قرار دارد اما عملا تفاوتهای فنی و نظری عمیقی میان سریال شهرزاد با این سریال انگلیسی و اصولا فراتر از آن، با استاندارهای یک سریال تاریخی وجود دارد.
چرا که سریال حسن فتحی در برخی موارد آشکارا راهی جداگانه از تاریخ را میپیماید و تاریخ را صرفا بستری میسازد برای ساخت لوکشینهای متفاوت که بیشتر از همین تفاوت لوکیشن نقش دیگری در شهرزاد ندارد و این درست برعکس سریال انگلیسی است که تاریخ و پایبندی به استانداردهای آن ستون و رکن داستانگویی دنتون ابی را تشکیل میدهد در حالیکه در شهرزاد تاریخ طفیلی داستان عاشقانهای است که باید مطالبق میل کارگردان روایت شود.
تا جایی که حتی نقش بازیگران این فیلم، شهرت و جذابیت شان بسیار بیشتر از نقش جذابیت گونه تاریخ در آثار سینمایی است؛ از سویی نیز میزان پایبندی به تاریخ در سریال شهرزاد در مواردی مغشوش است.
به عنوان مثال نوع رابطه عاشقانهای که میان زنان و مردان در این سریال وجود دارد، آرایش و طراحی لباس بازیگران با روایتهای تاریخی ما در تناقض است و هنوز پس از گذشت 60 سال از دهه سی، خانوادههای مذهبی ایرانی نوع رابطه عاشقانهای که میان شهرزاد (ترانه علیدوستی) و قُباد (شهاب حسینی) وجود دارد را نمیپذیرند و این یعنی امروزی کردن روایتی که واقعا امروزی نیست.
از این منظر فتحی میتوانست روایت عاشقانهاش را در دوره معاصر و در یکی از محلات تهران خلق کند اما واقعا چه نیازی به مراجعه به این برهه از تاریخ ایران وجود داشت؟ پاسخ این سئوال بحثهای جدی را این روزها در فضاهای مجازی ایجاد کرده است بحثهایی که بیش از هر چیز رنگ و بوی سیاست برخود دارند.
آیا شهرزاد در حال مقایسه کودتای سال 32 و انتخابات 88 است؟
حسن فتحی در کنار کارگردانهای مطرحی چون مجید مجیدی، ابراهیم حاتمی کیا و کمال تبریزی از جمله هنرمندان تربیت شده انقلاب اسلامی است که پیش تر نیز کارنامه وی در ساخت آثاری مرتبط با جهان بینی انقلاب اسلامی – به عنوان مثال مدار صفر درجه، روشن تر از خاموشی و شب دهم- این موضوع را تائید میکند.
اما در جریان انتخابات سال 88 و وقوع فتنه، تعدادی از کارگردانان نسل انقلاب –همانند تعدادی از شاعران، نویسندگان و اساتید نسل انقلاب!- مسیر دیگری را حتی پیش از شخصیتهایی چون جعفر پناهی که در زیرزمین منزلش در حال ساخت فیلمی در مورد فتنه بود، پیمودند.
چنانکه مجیدی فیلم انتخاباتی میرحسین موسوی را ساخت، ابراهیم حاتمی کیا نیز «گزارش یک جشن» را در ستایش موسوی و رهنورد و تبریزی نیز «خیابانهای آرام» را در ستایش معترضین انتخاباتی ساختند.
هر چند که پیش قدم بودن نسل انقلاب در نقد انتخابات 88 نشان دهنده این حقیقت بود که باز هم دود از کُنده نظام بلند میشود و اگر نیاز به نقد باشد این نسل انقلاب است که بسیار جلوتر از جریانات شبه روشنفکرانه و فرصت طلب، پای در میدان نقد خواهد گذاشت اما شرایط برای کارگردانهای مذکور به گونهای پیش میرفت که ناشی از تحت تاثیر جو قرار گرفتن آنها بود و نه روند منطقی.
به گونهای که شاید با ادامه همان روند، نسل فعلی به جای مجیدی، حاتمی کیا و تبریزی شاهد ظهور سه مخملباف دیگر در سینمای ایران بود اما در هر حال با تمهید رهبری در توجه ویژه به هنر و سینما و به ویژه کارگردانهای نسل انقلاب، این ریزش روی نداد و در نهایت امثال مجیدی، حاتمی کیا و تبریزی دوباره به آغوش انقلاب بازگشتند و نتیجه این بازگشت نیز ساخت آثار در خوری چون «سرزمین کهن»، «چ» و «محمد رسول الله(ص)» بود.
اما در این بین با شکست جریان فتنه در هنر هفتم، مقایسه شرایط ایران بعد از کودتای سال 32 و بعد از انتخابات سال 88 کماکان رمز بسیاری از نویسندگان، روزنامه نگاران و سینماگران در حمله به نظام شد.
در این بین شهرزاد نیز در حال روایت همین برهه تاریخی در ایران است یعنی شرایط ایران در سالهای پیش و پس از کودتای سال 1332. موضوعی که مورد توجه و ستایش طیف وسیعی از رسانههای اصلاح طلب و طیفهای مشابه قرار گرفت و سبب شد در هر شماره از نشریات این جریان انقلاب طلب یا اصلاح طلب!؟ به طور زیرپوستی و با چراغ خاموش به مقایسه این دو برهه تاریخی در کشور پرداخته و در نهایت پیامهای متعددی از این مقایسه به مخاطب عرضه شود.
در این بین اما بی بی سی فارسی اولین مرجعی بود که از این اسم رمز پرده برداشت و رسما از پیامهای شهرزاد در القای فضای مشترک ایران سالهای 32 و 88 سخن گفت و پس از آن نیز خیل عظیمی از پیامها و بحثهایی که در شبکههای اجتماعی پیرامون تعمد حسن فتحی در این مقایسه به راه افتاد، مؤید، همین برداشت بود.
اما حقیت مسئله این است که چه حسن فتحی قصد این مقایسه را داشته باشد و یا نداشته باشد این فیلم غیر از برخی اِلمانهای جزئی که بیش تر موجب تفسیرها و تاویلهای عجیب و غریب در شبکههای ارتباطی را فراهم میکند ارجاع تاریخی به ایران پیش و پس از 12 مرداد 32 ندارد که حال بخواهد پس از این ارجاع، مقایسهای میان ایران حوالی انتخابات 88 ارائه کند.
در واقع تاریخ، همانگونه که ذکر شد در سریال حسن فتحی بیشتر جنبه زینتی دارد و وی هرگز در ارجاعات تاریخی خود در آثارش فراتر از این یک بستر روایی مختصر با تاریخ مواجه نشده است؛ چرا که اصلا مفهوم تاریخ در سینما را آنگونه که به درستی در سینمای غرب و به طور عالی در سریال دنتون ابی ادراک شده را درک نکرده و یا نیاز به درک آن را احساس نکرده است و قصد داشته صرفا داستان عاشقانه و پولسازش را روایت کند.
فراموش نکنیم که حسن فتحی فارغ التحصیل رشته سینما است نه فارغ التحصیل رشتههایی چون: «تاریخ»، «جامعه شناسی»، «فلسفه» و سایر رشتههای علوم انسانی. بنابراین مانند همه دانشجویان فنی و غیرعلوم انسانی در خوشبینانه ترین حالت، درکی کاملا سطحی و ابتدایی از مفاهیم مختص علوم انسانی دارد.
اَدای دین حسین فتحی به کلاه مخملیهای عامل کودتا
بنابراین شهرزاد داستانی است عاشقانه و نه حتی تاریخی که قصد عوامل آن چیزی غیر از تحلیل بی بی سی فارسی و برخی از نشریات اصلاح طلب بوده است از سویی مخاطب نیز توجهی به این ارجاعات احتمالا تاریخی به مقایسه ایران بعد از کودتا و انتخابات 88 ندارد.
و حتی فراتر از آن، مخاطب اثر بیش تر غرق در محبوبیت و جذابیت بازیگران مورد علاقهاش یعنی شخصیتهایی چون شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و مصطفی زمانی و .... است همانگونه که حسن فتحی نیز خود قبل از مخاطبان سریال و بیش از آنکه شیفته تاریخ و عبرتهای کودتای سال 32 باشد، شیفته چهره، جذابیت و پولسازی سوپر استارهای سریالش بوده است.
البته حسن فتحی پیش تر نیز این علاقه خود را به پولسازی و جذب مخاطب ثابت کرده چنانکه در سریال دیگر او یعنی «اشکها و لبخندها» دِین خود را به «کلاه مخملیهایی» ادا کرده بود که عاملین اجرای کودتای 32 مرداد بودند و نقش مهمی در بازگشت شاه و بعدها استمرار حکومت وی برعهده داشتند.
بنابراین حسن فتحی پیش از آن که با طرح شخصیتهایی چون روزنامه نگاران، شاعران، سیاست مداران و مبارزان و به طور کلی طبقه متوسط ایرانی به فکر موفقیت سریالش باشد با طرح کلاه مخملیهای چاقوکش و عامل کودتا در سریال اشکها و لبخندها همه این تصورات و تاویلات واهی را برهم زده بود.
پس هیچ خبری نیست و همه این تفاسیر و مقایسهها در سکانسهای سریال شهرزاد همانند مقایسه صحنه قتل «نداآقاسلطان» با یکی از سکانسهای این فیلم، کاملا بی اساس و یا بی فایده است.
و آنچه که سبب این مقایسههای اشتباه شده است تنها برخی نشانهها و کدهای کمرنگ است که خود کارگردان نیز از ترس پولساز نشدن سریالش میلیاردیاش و یا کاملا ناخودآگاه از برجسته کردن آنها پرهیز داشته و باقی هرچه هست هیاهویی است بسیار برای هیچ که جز بحثهای موقتی در شبکههای اجتماعی ماندگاری بیش تری نخواهد داشت.
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها