۱۶/ربيع الأول/۱۴۴۶

-

۱۴۰۳/۰۶/۲۹ پنج‌شنبه

صبح قزوین مخالف‌خوان‌ها هم در آغوش امام حسین (ع) جای دارند
کد خبر: ۳۶۸۷۲۹ تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۴/۲۶ ساعت: ۱۰:۱۸ ↗ لینک کوتاه

تعزیه‌خوان قزوینی در مصاحبه صبح قزوین:

مخالف‌خوان‌ها هم در آغوش امام حسین (ع) جای دارند

تعزیه‌خوان قزوینی گفت: در اکثر مواقع اجرا برای ما سخت است و ما را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد اما با جمله‌ «ما شمر امام حسینیم، نه شمر ابن سعد» خود را آرام کرده و نوکری خود را می‌کنیم. 

مخالف‌خوان‌ها هم در آغوش امام حسین (ع) جای دارند
اسماعیل غفوری در گفتگو با خبرنگار صبح قزوین اظهار کرد: حدود 40 سال است که با عنایت خداوند متعال و نگاه ویژه اباعبدالله الحسین (ع) در رکاب ائمه اطهار (ع) در عرصه شبیه‌خوانی نوکری می‌کنم؛ در دوران کودکی خود علاقه عجیبی به تعزیه داشتم و این هنر را در مکتب پدر و عموی خود آموختم، پس از آن تا به امروز در این عرصه فعالیت می‌کنم. 
 
وی افزود: در دوران کودکی و نوجوانی نقش اصحاب امام حسین (ع) را ایفا می‌کردم اما پس از دوره بلوغ و رسیدن به سن جوانی بنابر شرایط نقش مخالف‌خوانی را در پیش گرفته و تا به امروز اجرا می‌کنم.
 
ذاکرالحسین عنوان کرد: اجرای نقش مخالف‌خوانی بسیار دشوار است زیرا شخص مخالف‌خوان ارادت به ائمه دارد اما بنابر بر نقش خود باید ستم و شقاوت را به این خاندان نشان دهد. در اکثر مواقع اجرا برای ما سخت است و ما را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد اما با جمله‌ «ما شمر امام حسینیم، نه شمر ابن سعد» خود را آرام کرده و نوکری خود را می‌کنیم. 
 
این تعزیه خوان ادامه داد: حضرت عبدالله بن الحسن (ع) با اینکه در واقعه عاشورا کودک بودند اما همانند پدر و جد بزرگوارشان دارای شجاعت بودند چنان که بدون ترس و واهمه از دشمن برای دفاع از دین اسلام و عموی خود پا به میدان نبرد گذاشتند و جان خود را فدا کردند.
 
غفوری تصریح کرد: در تعزیه امام حسین (ع) ما شاهد حضور حضرت عبدالله بن الحسن (ع) در کنار کودکان اهل حرم هستیم که در لحظات آخر امام حسین (ع) او را به حضرت زینب (س) می‌سپارد تا از یادگار امام حسن(ع) محافظت کند؛ اما با شنیدن صدای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین (ع)، حضرت عبدالله (ع) از خیام بیرون دویده و به سمت گودی قتلگاه روانه می‌شود؛ حضرت زینب (س) مانع از رفتن وی در میدان نبرد می‌شود اما کودک امام حسن (ع) می‌گوید که چگونه صدای یاری خواستن عمویم را بشنوم و یاری نرسانیم؟ و سپس به سمت عموی خود رهسپار می‌شود. 
 
وی تأکید کرد: ما در تعزیه می‌بینیم که حضرت عبدالله (ع) تا وقتی که به گودی قتلگاه می‌رسد، بارها و بارها زمین می‌خورد و دشمن دور او حلقه می‌زند اما او که مصمم به رسیدن است، خود را به آغوش پر از زخم عمو می‌رساند.
 
ذاکرالحسین افزود: خودم سال‌هاست که نقش شمر گودی قتلگاه را اجرا می‌کنم اما با هر بار اجرا کردن این موضوع برایم تداعی می‌شود که چقدر یک فرد می‌تواند قصی‌القلب باشد که به یک بچه هم رحم نکند چون آن کودک فقط آمده بود که عمو را تنها نگذارد مگر چه می‌دانست که چه سنگ‌دلانی او را دوره کرده‌اند؛ حضرت عبدالله (ع) آمده بود که از دشمنان بخواهد به عمویش رحم کنند اما دشمنان بی‌رحم‌ترین افراد بودند. 
 
این تعزیه‌خوان قزوینی ادامه داد: در میدان تعزیه شاهد یک صحنه‌ احساسی هستیم که حضرت عبدالله (ع) خود را در آغوش عمو می‌فشارد و شمر با زور او را از عمو جدا می‌سازد و از اصل و نسب او می‌پرسد؛ اما عبدالله فقط به یک چیز می‌اندیشد آن هم این است که عمویش را نزنیم!، این التماس و خواهش یک کودک همیشه من را در صحنه غرق در اشک می‌کند. 
 
غفوری اظهار کرد: در بخشی از تعزیه من از عبدالله می‌پرسم که چه پیراهن خوشگلی داری، من آن را به غنیمت می‌برم، آیا حاضری آن را به من دهی؟ و حضرت عبدالله با التماس می‌گوید که لباسم را به تو می‌دهم اما دست سر از عموی من بردار، او دیگر کسی را ندارد. 
 
وی خاطرنشان کرد: من در این صحنه از تعزیه برای آن که ستم دشمنان اهل بیت (ع) را به مخاطبین نشان دهم مجبورم که با خشونت و بی‌رحمی حضرت عبدالله (ع) را به شهادت برسانم اما در اکثر مواقع بغضی گریبان‌گیرم می‌شود و حالم را دگرگون می‌سازد. البته که با این بغض و اشک توانستم حاجت خود را در این صحنه از امام حسین (ع) بگیرم. 
 
ذاکرالحسین درباره اثرات اجرا گفت: بعد از اتمام تعزیه احساس سرگردانی دارم و تا ساعاتی نمی‌توانم به حالت قبلی خود بازگردم حتی گاهی اوقات متوجه نگاه‌های غیرعادی اجراکننده نقش عبدالله به خود می‌شوم و اقدام به در آغوش گرفتن او و محبت به وی می‌کنم تا از من خاطره‌ای همراه با ترس در ذهنش نماند. 
 
انتهای خبر /3000
 
 
 

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان