۱۷/ربيع الأول/۱۴۴۶

-

۱۴۰۳/۰۶/۳۰ جمعه

صبح قزوین ابوترابی مانند تک درخت بیابان مقاوم و پرفایده بود
کد خبر: ۳۶۸۳۱۶ تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۳/۱۳ ساعت: ۱:۳۹ ↗ لینک کوتاه

رزمنده دوران دفاع مقدس:

ابوترابی مانند تک درخت بیابان مقاوم و پرفایده بود

رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: سید علی‌اکبر ابوترابی، غذا کم می‌خورد و ساعات زیادی را به عبادت مشغول بود، سحرها از نماز صبح سر برسجده می‌گذاشت و تا طلوع آفتاب ذکر می‌گفت، آقا سید به تعبیر خودش مانند تک درخت بیابان بود، کمتر آب می‌خورد اما مقاومتش بالا و ثمره‌اش پرفایده بود.

ابوترابی مانند تک درخت بیابان مقاوم و پرفایده بود
به گزارش خبرنگار حوزه فرهنگ پایگاه خبری تحلیلی «صبح قزوین»، نام قزوین با نام و آوازه بزرگانی چون: شهید محمدعلی رجایی، شهید عباس بابایی، سیدالاسرای ایران شهید حسین لشگری و سید آزادگان سیدعلی‌اکبر ابوترابی گره خورده است.
 
سید علی اکبر ابوترابی زاده ۶ شهریور ۱۳۱۸ روحانی و سیاستمدار ایرانی بود، که در خانواده‌ای روحانی و قزوینی‌تبار زاده شد.
 
پدر وی سید عباس از خاندان سادات سکاکی بود، سیدعلی اکبر دوران ابتدایی را در مدارس دولتی قم سپری کرد و سپس وارد مدرسه دین و دانش شد.
 
 ابوترابی به دلیل علاقه وافر به ورزش، مشتاق ورود به دبیرستان نیروی هوایی بود، سپس با وجود مخالفت اعضای خانواده‌اش، ابتدا دانشکده خلبانی را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد و در جریان مشاهده رفتارهای غیراسلامی از ادامه تحصیل منصرف شد.
 
وی در سال ۱۳۳۹ با وجود اصرارهای دایی‌اش مبنی بر عزیمت به آلمان و ادامه تحصیل در آن کشور، عازم حوزه علمیه مشهد شد و در ادامه به همراه برادرش سید محمدحسن ابوترابی‌فرد در نجف به تحصیل حوزوی پرداختند.
 
سید علی‌اکبر در محضر اساتید بزرگی چون : شیخ مجتبی قزوینی، آیت‌الله حسین وحید خراسانی، آیت‌الله علی غروی تبریزی و امام خمینی (ره) و... کسب علم و معرفت نمود و با شروع جنگ ایران و عراق ابوترابی عازم جبهه شد.



نماینده شایسته اسرای ایرانی

 وی در خلال جنگ در کنار مصطفی چمران حضور داشت و در ۲۶ آذر ۱۳۵۹ در اطراف اهواز به اسارت نیروهای عراقی درآمد. ایشان نقش عمده‌ای در اردوگاه‌های اسرای ایرانی در عراق داشته و به عنوان نماینده اسرای ایرانی در اردوگاه‌های عراق حضور داشت.
 
در نهایت سید علی‌اکبر ابوترابی در دوازدهم خرداد ۱۳۷۹ در مسیر زیارت حرم علی بن موسی الرضا (ع) به همراه پدرش؛ سیدعباس ابوترابی‌فرد، بر اثر سانحه رانندگی با اتومبیل پیکان شخصی که خود او رانندگی می‌کرد، در ۶۱ سالگی درگذشت و پیکر مطهرشان در صحن آزادی حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
 
حجت‌الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی، آزادمردی است که بیش از ده سال رنج اسارت را به جان خرید و هدایت نسلی را به عهده گرفت که با استقامت خونین خود، صفحات زرّینی در سینه تاریخ به ثبت رساندند.
 
 صفت پسندیده اخلاقی این سید بزرگوار نه تنها دوست را بلکه دشمنان بعثی را مجذوب خود کرده و بارها به عظمت او معترف بودند.

 
16 ماه با سید آزادگان در یک اردوگاه بودم

فرج‌الله فصیحی رامندی، عضو کنونی شورای شهر قزوین که حدود هفت سال از عمرش را در اردوگاه‌های مختلف رژیم بعث عراق گذرانده در گفتگو با خبرنگار «صبح قزوین» در خصوص شخصیت سید آزادگان اظهار کرد: در طول هشت دفاع مقدس رژیم بعث عراق بیش از 19 هزار رزمنده ایرانی را به اسارت گرفت، اما در سال آخر جنگ در سال 1367 به تنهایی  توانست 22 هزار رزمنده را در عملیات مختلف به اسارت درآورد.
 
وی افزود: این اسرا در 18 اردوگاه عراقی در شهرهای موصل، رمادی، صلاح‌الدین و... نگهداری می‌شدند.
 
این آزاده قزوینی خاطرنشان کرد: بنده در اسفند سال 62 در عملیات خیبر به اسارت درآمدم و تا شهریور سال 69 در اردوگاه‌های مختلف عراقی حضور داشتم، حدود 16 ماه توفیق داشتم که با سیدعلی اکبر ابوترابی در اردوگاه تکریت 17 همراه باشم.
 
حسن خلق ابوترابی شهره عام و خاص بود
 
فصیحی‌رامندی بیان کرد: قبل از اینکه اسیر بشوم، خبر شهادت حاج آقا ابوترابی را به ما مخابره کردند و حتی مراسم هم گرفتیم ولی بعد متوجه شدیم که ایشان زنده و در یکی از اردوگاه‌ها به اسارت درآمده‌است، وقتی اسیر شدم آوازه و حسن اخلاق حاج آقا در همه جا به گوش می‌رسید.
 
وی ادامه داد: ابوترابی برای اسرا به معنای واقعی یک قوت قلب و یک هدایتگر بود، بین اسرا و حتی بین دشمن هم به شانیتی والا دست پیدا کرده بود، ما به عنوان یک قزوینی به همشهری بودن با ایشان افتخار می‌کردیم.




همه برای آقا سید محترمند، حتی دشمن
 
عضو شورای شهر قزوین اظهار کرد: آقا سیدعلی‌ا‌کبر چند ویژگی بارز داشت، اول اینکه به همه احترام می‌گذاشت، برای او کوچک و بزرگ، ضعیف و قوی فرقی نداشت، حتی کسانی که به دلیل ضعف ایمان دچار اشتباه شده و جاسوسی می‌کردند، مورد سرزنش و طعن همگان قرار می‌گرفتند، در پیشگاه سید در امنیت روانی کامل بودند.
 
وی افزود: سیدعلی‌اکبر اعتقاد داشت همه ما در اردوگاه اسیر هستیم، برخی علاوه بر اسارت جسم، به اسارت روح هم درآمده‌اند، ما نباید به همدیگر طعنه بزنیم و همدیگر را برنجانیم بلکه باید از ضعیفانی که بهای خود را به قیمت یک پاکت سیگار می‌فروختند هم دستگیری کنیم.
 
روحیه مقاومت ابوترابی عراقی‌ها را به کرنش وا می‌داشت
 
فصیحی‌رامندی با اشاره به روحیه مقاومت و ایستادگی سید آزادگان بیان کرد: ایستادگی و مقاومت آقا سیدعلی‌اکبر ابوترابی در برابر دشمن در حد اعلا بود، بارها زیر شکنجه‌های دشمن قرار گرفته و با رفتار متواضعانه و غرورمندانه‌اش سربازان عراقی را متحول می‌کرد.
 
وی ادامه داد: گاهی سرباز عراقی حاج آقا را آنقدر کتک می‌زد که خسته می‌شد و کابل از دستش می‌افتاد، حاج آقا کابل را برداشته و دوباره به سرباز می داد و می‌گفت ببخش که من باعث خستگی تو شدم، این روحیه مقاومت و ایستادگی باعث می‌شد عراقی‌ها هم برابر او کرنش کنند.
 
این آزاده دوران دفاع مقدس یادآور شد: بنده و دیگر اسرا عمدتا جوان و مغرور بوده و در برابر خواست‌های سربازان عراقی مقاومت می‌کردیم، به عنوان مثال اگر می‌گفتند باید در برابر ما بایستید، مقاومت می‌کردیم و این دهان‌کنجی‌ها باعث می‌شد دشمن به ما سخت بگیرد، اما حاج آقا همواره ما را به اطاعت دعوت می‌کرد.
 
وی ادامه داد: آقا سید معتقد بود ما اسیر هستیم و اسیر تکلیفی ندارد، مقاومت و دهان‌کجی ما عراقی‌ها را عصبانی می‌کند و این عصبانیت جان دیگر اسرا را هم به خطر می‌اندازد، گاهی سربازی چندین بار از کنار آقا رد می‌شد و ایشان هربار به احترام برای او بلند می‌شد، این رفتارها سربازان خوش قلب را به کرنش وامی‌داشت و دست از شکنجه دیگر اسرا برمی‌داشتند.

 
احترام به قانون حتی قانون دشمن
 
فصیحی‌رامندی تاکید کرد: حاج آقا می‌گفت: ما باید قوانین و مقررات آنها را به ظاهر رعایت کنیم، هرچند در باطن با آنها مخالف هستیم، این مخالفت‌های آشکار لجاجت می‌آورد و فشار و شکنجه را بر اسرا بیشتر خواهد کرد، کما اینکه همین سربازی که مامور شکنجه ماست، خودش از روی اجبار و بدون رضایت قلبی وظیفه دارد ما را شکنجه دهد.
 
وی بیان کرد: در کنار آن کلاس‌های ورزشی، حفظ و تفسیر قرآن، زبان انگلیسی را در گعده‌های چهار نفره برگزار می‌کرد، چرا که در اردوگاه اجتماع بالای چهار نفر ممنوع بود، اما ایشان مثلا چند آیه قرآن را برای سه نفر تفسیر کرده و هریک از این افراد برای سه نفر دیگر تفسیر می‌کردند، اینگونه معانی و تفسیر آیات به همه افراد اردوگاه منتقل می‌شد.
 
در آمادگی بدنی هیچکس به پای آقا سید نمی‌رسید
 
این آزاده قزوینی با اشاره به مقاومت و آمادگی بدنی سید آزادگان خاطرنشان کرد: روزی یک سرباز عراقی که قدرت بدنی بالایی داشت به سید که به ظاهر لاغر و نحیف نشان می‌داد گفت: اگر بتوانی به اندازه من دور اردوگاه بچرخی هر چه بخواهی برات انجام می‌دهم و در صورت باخت باید هرکاری می‌گویم انجام دهی! و آقا سید پذیرفت.
 
وی افزود: این سرباز قریب به هشت دور اردوگاه را دور زد و خسته شد، در حالی که آقاسید علی‎اکبر بیش از 12 دور اردوگاه را درنوردید و برنده شد و به عنوان جایزه به سرباز گفت که تو دیگر نباید بچه‌ها را کتک بزنی و یا شکنجه کنی؛ و آن سرباز تا جایی که مجبور نبود و دستور نداشت هیچ اسیری را نمی‌زد.



سید علی‌اکبر مایه آرامش اردوگاه
 
فصیحی‌رامندی بیان کر: حضور سیدعلی اکبر ابوترابی برای اسرا یک برکت بود، ایشان وسیله هدایت ما و مایه آرامش آسایشگاه بود، اگر نبود بسیاری از رزمندگان اسیر در اثر نافرمانی و غرور؛ زیر شکنجه، آزار و اذیت بعثی‌ها جان می‌دادند، اما ایشان با حسن‌خلق و مصالحه جلوی بسیاری از اتفاقات را می‌گرفت و بچه‌ها و ماموران را به آرامش دعوت می‌کرد.
 
وی با اشاره به اقدامات سید آزادگان بعد اسارت، بیان کرد: سیدعلی‌اکبر ابوترابی جزو آخرین گروهی بود که از اردوگاه‌های عراق آزاد شد، یکی از اقدامات ایشان بعد از آزادی سرکشی و تفقد مداوم از آزادگان در سرتاسر ایران بود، وی شهر به شهر به سراغ آزادگان می‌رفت و پیگیر احوالات آنها بود.
 
مقاوم و پرفایده؛ مانند تک درخت بیابان

این رزمنده دوران جنگ افزود: ایشان همچنین یک هلدینگ خودکفایی را برای آزادگان راه‌اندازی کرد تا به لحاظ اقتصادی به آنان کمک کند، در دوران نمایندگی هم همواره در راه خدمتگزاری به مردم به خصوص آزادگان تلاش می‌کرد و شعار همیشگی‌اش «پاک باش و خدمتگزار» بود و خودش بهترین عمل کننده به آن بود.
 
وی در پایان گفت: سید علی‌اکبر ابوترابی، غذا کم می‌خورد و ساعات زیادی را به عبادت مشغول بود، سحرها از نماز صبح سر برسجده می‌گذاشت و تا طلوع آفتاب ذکر می‌گفت، آقا سید به تعبیر خودش مانند تک درخت بیابان بود، کمتر آب می‌خورد اما مقاومتش بالا و ثمره‌اش پرفایده بود.
 
انتهای خبر/2001
 
 
 

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان