امیرعلی آذرطلعت از ملازمان استاد شهریار می گوید: علت برنتابیدن نامگذاری روز ۲۷ شهریور بعنوان روز شعر و ادب فارسی، انقلابی بودن شهریار است.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر صبح قزوین؛ امیرعلی آذرطلعت از جمله شعرای تبریزی است که مدتی در محضر استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) تلمذ کرده است. او اولین بار در دوران دبیرستان به حضور استاد رفته و شعری خوانده و بعد از آن این ارتباط تداوم داشته است.
به مناسبت سالروز درگذشت شهریار این شاعر نامی ایران و آذربایجان و روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی سراغ این شخصیت ادبی رفته ایم تا از شهریار برایمان بگوید.
تبریز بیدار: از نحوه آشنایی خودتان با استاد شهریار بگویید.
آذرطلعت: در دوران دبیرستان به محضر ایشان تشرف یافتم و ایشان واقعا مصداق جهانی بنشسته در گوشه ای بودند. به من فرمودند که شعری برایشان بخوانم و بعد از شعر خوانی، مرا از سر عطوفت و مهربانی تشویق کرده و خودشان از شعر هایی که نوشته بودند یا نیمه کاره بود خواندند. بعد از آن شعرهایشان را به من دادند تا من بخوانم.
بعدها با دو تن از دوستان که تحت تأثیر من،شاعر شدند، باز خدمت ایشان رسیدیم و باز به فرموده استاد، یکی از غزل هایی که تازه نوشته بودم را برایشان خواندم که اینگونه شروع می شد:
پنهان چه دردها به دل از یار داشتم
تا یار داشتم دل بیمار داشتم
که وقتی رسیدم به این بیت:
از وقت یار خویش مگر باخبر شوم
گاهی گذر به جانب اغیار داشتم
استاد آفرین گفت و محزون شد؛ در جمع دیگری بودیم که ایشان به من خطاب کردند: امیرجان مادرت تو را شاعر زاده است و برخی از دوستان نیز شاهد همین فرمایش ایشان بودند.
برخی اوقات تنهایی به خدمت ایشان رسیده و از آن منبع فیض و برکت معنوی بهره مند می شدم.
وقتی خبر درگذشت ایشان اعلام شد من با چشمانی پر اشک به سمت محلی که شاعران وقت در آنجا جمع می شدند رفتم و در مسیر دو ماده تاریخ شمسی و قمری ساختم که تا عصر آن روز به سی بیت رسید که قسمتی از آن به صورت زیر است:
چو بار سفر بست از شهریار
دیار سخن گشت بی شهریار
دریغا نهان در دل خاک شد
ز درج ادب گوهری شاهوار
ز وصفش به چندین زبان آوری
نگفتیم الا یکی از هزار
برای تصمیم گیری تشییع جنازه ایشان، در اداره فرهنگ و ارشاد جمع شدیم و نهایتا جنازه ایشان در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده زیر خاک آرمید.
از ملاقات با ملک الشعرای بهار تا طرفداری از نیما
تبریزبیدار: از اقامت استاد در تهران مطالبی بفرمایید و اینکه چگونه شد که نام شهریار در شاعری بر سر زبان ها افتاد؟
آذرطلعت: شهریار در مدت اقامت در تهران و حضور در محضر ملک الشعرای بهار علاوه بر این که شعرهایش گاهی در مجلات آن روز به چاپ میرسید دیوان کوچکی را گردآوری و با مقدمه استاد بهار منتشر کرد؛ کم کم نام شهریار بر سر زبان ها افتاده و شهرت وی در محافل ادبی آن زمان پیچید.
طرفداری شهریار از پدر شعر نو فارسی (نیما یوشیج) و شعر نو هم سبب شد که طرفداران و دوستانی از خیل شاعران نوپرداز پیدا کند که این در آوازه ایشان تاثیر بسزایی داشت.شهریار در مدت اقامت خود در تهران با بسیاری از شاعران نام آور آشنا شدند که نام آنها در سر تا سر دیوان شهریار و در شعر های متعددی وی بازتاب یافته است.
نوجویی در شعر شعریار
تبریزبیدار: نظر استاد شهریار نسبت به شعر نو و شاعران نوپرداز چگونه بود؟
آذرطلعت: موضع شهریار در نو جویی و طرفداری از شاعران نو پرداز آن زمان بر خلاف سایر هم نسل ها و هم قطارانش که جبهه مخالف در قبال نیما داشتند، متفاوت بود.شاید آشکارا بتوان گفت تنها شاعری که آن زمان در مقابل نو جویان جبهه مخالف نگرفت بلکه از آنان حمایت کرد و خود نیز تا حدودی تحت تاثیر نیما قرار گرفت و اشعاری در قالب نو خلق کرد شهریار بود. شعر هایی از قبیل پیام به انیشتین، ای وای مادرم، مومیایی، نقاش، پیام دانوب به جامعه بشر و چند قطعه دیگر در دیوان وی مشهود است. همچنین با نام های شاعران نوپرداز از جمله نیما توسلی، سایه مشیری و... در دیوان شهریار مواجه میشویم که شهریار از آنها در لابلای شعر نام برده یا شعر جداگانهای به نام ایشان سروده است.
وسعت اندیشه شعر شهریار با تخیل و تصویرگری
تبریزبیدار: بارزترین مشخصه شعر شهریار چیست؟
آذرطلعت: از مهمترین ویژگیهای شعر شهریار، حضور معاصر می باشد که این ویژگی در سر تا سر دیوان شاعربه چشم می خورد به گونه ای که شاعر در عصری که می زیسته همواره با مردم آن عصر از آغاز تا پایان زندگی همگام و همراهی بوده و برای اغلب پدیده ها و مناسبت های خاص داد سخن داده است و در غم و شادی شان شریک بوده است.
بارزترین مشخصه شعر شهریار، تخیل و تصویرگری در شعر است که نشانگر وسعت اندیشه شاعرانه اوست که هم در غزل و هم در مثنوی به ویژه در منظومه هایی که سروده است،حد اعلای آن را شاهد هستیم به طوری که این تصویر زبانی بع وسیله دریافت حسی مخاطب کاملاً مشهود است
یکی از اشعار ایشان به نام (هذیان دل) گواه بر این مطلب می باشد:
دارم سری از گشت ایام
طوفانی و مالخولیایی
طومار خیال و خاطراتم
لولنده به کار خودنمایی
چون پرتو فیلم های درهم
در پرده تار سینمایی
بگشود دلم زبان هذیان
این شعر جزو این شاهکارهای مسلم شهریار و به نظر من شعر فارسی است و از طرفی دیگر شهریار در در اکثر قالبهای شعری طبع خود را آزموده و موفق بوده است.
سادگی زبانی نیز از شاخصه های دیگر شهریار به حساب میآید؛ این ویژگی که جزو سبک شناسی در حوزه زبانی شعر شهریار شامل می شود؛ چنانکه خود ایشان در جواب مصاحبه کننده ای درباره همین ویژگی فرمودند: (مگر مردم با این زبان صحبت نمی کنند؟).
شعر شهریار، زبان مردم کوچه و بازار است
شاید در نظر برخی از ادیبان و نقادان، شهریار در شعر تا حدودی از زبان فاخر دوری می جوید اما به نظر من این قضیه شامل تمام شعر های شهریار نیست بلکه در برخی از آنها صدق می کند و شهریار در بعضی شعر های دیگرش حتی از زبان مردم کوچه و بازار هم سود برده است مانند:
الا ای کودک نوزاده هوشنگ
چه می خندی به ریشم ای قرمدنگ
یا مثلا:
عقده بود اشکم به دل تا بی خبر رفتی ولیکن
باز شد وقتی نوشتی: دیار باقی، کار باقی
گذشته از اینها به نظر من این زبان، نوعی تجدد و تازگی به شعر شهریار داده و شعر وی را نسبت به سایر هم نسل های او معاصر تر کرده است و من به نوبه خود می توانم این ویژگی شعر شهریار را نوعی پارادوکس زبانی قلمداد کنم؛ جدا از این، زبان بسیار فاخر و ادیبانه را نیز در شعر شهریار شاهد هستیم مانند بند دوم شعر راز و نیاز که در بخش مکتب شهریار چاپ شده که شاهد تخیل و بلاغت ادیبانه می باشد. باز تکرار می کنم که شهریار در تمامی قالب ها و موضوعاتی که شعر سروده موفق بوده است.
شاعر دوزبانه ای که خواص پسند و عوام پسند شد
تبریزبیدار: دلیل موفقیت شهریار را هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی در چه چیزی می بینید؟
آذرطلعت: شهریار هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی جزو شاعران بزرگ ایران است و در این شکی نیست. زیست شاعرانه شهریار و ارتباط با طبقات مختلف جامعه سبب موفقیت شهریار شده است. البته برخی ناآگاهانه شهریار را شاعر منزوی میدانند در حالیکه شهریار تا زمانی که در تهران بود با تمام طبقات هنری و ادبی ارتباط نزدیکی داشت و این مردمی بودن شهریار یکی از موفقیتهای او در شاعری است.
شاعران را در کل میتوان به ۳ دسته تقسیم کرد:
اول: شاعرانی که به زبان شعری شان مختص خواص است مانند خاقانی
دوم: شاعرانی که با مردم عوام جامعه ارتباط برقرار کرده اند مانند بیشترشاعران دوره مشروطه از جمله سید اشرف الدین نسیم شمال
سوم: شاعرانی که هم در نزد طبقه عوام و هم با طبقه خاص جامعه شناخته شده اند مانند شهریار و ایرج میرزا
طبقه اول در تاریخ ادبیات ماندگارند و خواص همیشه از آثار اینگونه شاعران در هر زمان بهره مندند.طبقه دوم مختص زمانی است که شاعر در آن می زیسته و اینگونه شعر در زمان خود اهمیت یافته و و در زمان های بعد کاربردی ندارد و خوانده نمی شود البته برخی اشعار شهریار در این دسته قرار می گیرند. طبقه سوم که شهریار را نیز شامل میشود هم با مردم عوام و هم با مردم خواص در ارتباط است. به معنی دیگر شعر شهریار در دو حوزه فارسی و ترکی خواص پسند و عوام فهم بوده و مدل و جایگاه ویژهای دارد.
آوازه بین المللی حیدربابایه سلام
تبریزبیدار: وجهه بین المللی استاد چگونه است؟
آذرطلعت: اگر منظور شما آوازه برونمرزی شهریار باشد بهتر است اشاره کنم که شهرت شهریار در وهله اول مدیون منظومه ترکی حیدر بابایه سلام است. صدور آن به دو کشور همسایه ترکیه و آذربایجان که آن زمان که تحت سلطه شوروی بود، منجر به شهرت شهریار گردید و سپس با ترجمه این اثر شاهکار به زبانهای مختلف باعث شناخت مردم از ایشان شد.
تبریزبیدار:در میان صحبتتان به شعر حیدر بابا اشاره کردید؛ لطفاً در مورد اشعار ترکی شهریار نیز مطالبی بفرمایید.
آذرطلعت: شهریار را می توان در زمره بزرگترین شاعران دو زبانه دانست و یکی از شاخصههای اشعار ترکی شهریار نیز همین است که شاعر به گویش مردم تبریز سخن میراند و عاری از لغات منسوخ یا وارداتی یا لهجه غلط است. حیدربابایه سلام که در دو بخش سروده شده جزو شاهکارهای بلامنازع ادبیات ترکی آذربایجانی است و علاوه بر مؤلفه های زبانی فولکلور و فرهنگ مردم این دیار،شهرت جهانی شهریار نیز سهم بسزایی دارد.
تبریزبیدار: برخی شعر سهندیه شهریار را برتر از شعر حیدر بابای او میدانند؛ نظر شما چیست؟
آذرطلعت: سهندیه هم در نوع خود شعر بسیار عالیست و داری ایهام است که هم به نام کوه سهند و هم شاعر فقید بولود قره چورلو(سهند) می باشد.منتها اگر از دیدگاه شعرشناسی به سهندیه بنگریم، این شعر شبیه بحر طویل است اما حیدربابا چیز دیگری است و اگر خود شهریار هم زنده بود و از خود او خواسته میشد تا داوری کند، به قطع و یقین حیدربابایه سلام را ترجیح میداد.
تبریزبیدار:جایگاه شاعری شهریار را در زمان معاصر چگونه ارزیابی میکنید؟
آذرطلعت: شهریار بیشک یکی از بزرگان شعر معاصر است که همیشه در شعر معاصر البته در حوزه سنت گرا مطرح بوده و بعد از این هم مطرح خواهد بود. البته این بی انصافی است که از سایر شاعران بزرگ و هم نسل های شاعر یادی نکنیم. شهریار به ترتیب زمانی، در کنار بزرگانی چون ادیب الممالک فراهانی، ملک الشعرای بهار،امیری فیروزکوهی،مهدی حمیدی و رعدی آذرخشی که جزو بزرگترین شاعران سنت گرای معاصر محسوب می شوند همراه و آشنا بوده است.
او هیچ گاه از مدح و منقبت بزرگان دین فروگذار نبود
تبریزبیدار: یکی از شاخصههای مهم شهریار رابطه وی با آموزههای دینی و انقلاب اسلامی است؛ در این خصوص توضیح بفرمایید.
آذرطلعت: استاد از شاعرانی است که به دین اسلام و انجام فرائض و احکام آن کاملاً مقید بود و بیشتر اشعارش بیانگر هویت دینی و تاکید بر عمل به آداب و دستورات آن است.
در طول عمر با برکت خویش هیچ گاه از مدح و منقبت بزرگان این دین فروگذار نبود و در این خصوص شعرهای مانایی سرود است از جمله قطعه ای زیبا و نسبتاً طولانی در معراج پیامبر(ص) که با مطلع آغاز می شود:
به میلیون سالها پرواز نوری آسمان پران
هنوزش کاروان کهکشانها در بدایت بود
شهریار در این شعر، معراج پیامبر(ص) را به زیبایی توصیف کرده است.
همچنین شعرهایی درباره امام علی(ع)از جمله مثنوی شب و علی،که اینگونه آغاز می شود:
علی آن شیر خدا شاه عرب
الفتی داشته با این دل شب
یا شعر دیگر او:
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه هما را
که البته این غزل همانند هایی دارد مانند غزل مفتون همدانی شاعر معاصر با مطلع زیر:
علی ای همای وحدت تو چه مظهری خدا را
که خدا نمود زینت به تو تخت انما را
که شاید شهریار به استقبال وی رفته است و این کار عیب و ایرادی نداشته و از مقام شاعری شهریار هم نمیکاهد؛ به جرئت می توان گفت که شعر شهریار زیباتر از شعر مفتون همدانی است.
ترسیم چهره فوق بشری علی(ع) و شناساندن این مظلوم تاریخ به زبان شعر
سروده های شهریار درباره امام علی علیه السلام تا حدی چهره فوق بشری امام را با توجه به مراتب شخصیت امام ترسیم کرده و سعی در شناساندن این مظلوم تاریخ به خوانندگان خود داشته است و همچنین در مورد امام حسین شعری سروده که مطلع آن اینگونه است:
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
که دین خود را به شهید کربلا ادا کرده است.
همچنین در قصیدهای به نام حماسه حسینی اهمیت ماه محرم و عزاداری برای شاه شهیدان را بیان کرده که مطلع چنین است:
محرم آمد و آفاق مات و محزون شد
غبار محنت این خاکدان به گردون شد
می توان به دیگر تاثیراتی که شهریار از قرآن و حدیث و اقتباس از دیوان امام علی علیه السلام گرفته اشاره کرد که در جلد دوم دیوان به چاپ رسیدهاند و ذکر همه آنها مجال
و مقال دیگری میطلبد.
به عنوان مثال میتوان به تاثیر وی از حدیث (الدهر أدبنی و الیأس أغنانی) اشاره کرد:
ز نومیدی آید غنای خدا داد
بلا صبر و صبرت قناعت دهد یاد
مرا سیلی آسمان درسی آموخت
که سیمرغ افسانه را گشتم استاد
البته عرض کنم که تاثیر قرآن و حدیث و سخن شاعران بزرگ عرب زبان همواره در شعر فارسی از آغاز بازتاب شایانی داشته است و شعر شهریار هم از این امر مستثنا نیست چرا که گاهی عین عبارت قرآنی یا حدیث نمود پیدا کرده و گاهی به صورت ترجمه ارائه شده است.
در موضوع تاثیر شهریار از ادبیات عربی،میتوان به قصیده زیر اشاره کرد:
نبودی تماشا کنی ای پری
که چون پنجه کردم به شیر نری
که اصل قصه از (بشر بن عوانه) شاعر عصر جاهلیت است.
یا قطعه سه بیتی پایان روزگار:
از دو شهید عشق علی و حسین
دو قطره خون پریده به دامان روزگار
از آن ازل به نام شفق این دو قطره خون
هر روز و شب گرفته گریبان روزگار
دارند میکشند به کشتارگاه حشر
کانجاست ختم قصه و پایان روزگار
که اقتباس از شعر ابوالعلای مصر این شاعر و فیلسوف نابینای قرن چهارم و پنجم است.
شهریارلحظهای از همراهی انقلاب باز نایستاد
در خصوص رابطه شهریار با انقلاب اسلامی باید گفت او یار و یاور انقلاب بوده و لحظهای از همراهی انقلاب باز نایستاد. به ویژه در دوران دفاع مقدس که با شور، رزمندگان را همراهی میکرد و در هر مناسبتی که در راستای انقلاب بود شخصا حضور مییافت و با کلام گوهر بارش موجب دلگرمی حاضرین میشد.
به بنیانگذار انقلاب سخت دلبسته بود و به یاران رهبر انقلاب هم اعتقادی راسخ داشت و در حق آنان نیز شعرهایی دارد که در کتاب شهریار و انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.
برای مثال، استاد، جبهه سنگر را مکان مقدسی برای رسیدن به خدا می داند و می فرماید:
بجهیم از خود و در جبهه بجویم خدا را
و آنچه با خلق نگفتیم بگوییم خدا را
در بیتی از همین غزل که بیت بسیار زیبایی است رقم میزند که:
به رکوع و به فرود است که چون چنگ خمیده
دادی از مویه ستانیم و بموییم خدا را
یا شعری که با عنوان دهه فجر سروده که نشان از همراهی استاد با انقلاب دارد که مطلع آن اینگونه است:
دمید فجر که خورشید باز می گردد
امید در دل نومید باز می گردد
درجایجای دیوان استاد، شعرهایی در وصف و حمایت از انقلابیون و انقلاب اسلامی وجود دارد که ذکر همه آنها از حوصله این مصاحبه خارج است.
تبریزبیدار: رابطه شهریار با موسیقی را بفرمایید و آشنایی استاد با موسیقی از کجا سرچشمه گرفته بود؟
آذرطلعت: دوستی و آشنایی شهریار با استاد ابوالحسن صبا موجب شده بود که شهریار ردیفهای موسیقی و نواختن سه تار را از وی بیاموزد و این آشنایی با موسیقی موجبات آفرینش تصاویر زیبای در شعرهای استاد شده است که حاکی از تسلط وی به موسیقی ایرانی است.
عنایت به سایر موسیقی دانان نوازندگان و خوانندگان سبب شده بود که شهریار با بسیاری از بزرگان موسیقی معاصر حشر و نشر داشته باشد و غزلی که با مطلع زیر شروع میشود:
نالد به حال زار من امشب سه تار من
ای مایه تصلی شب های تار من
نشانگر علاقه استاد به سه تار هست و در این بیت، آرایه تشخیص، که به سه تار شخصیت داده است.اما تا جایی که من اطلاع دارم شهریار پس از کوچ از تهران به تبریز دیگر سه تار نمی نواخت.
تبریزبیدار: در صورت تمایل به عشق شهریار نیز اشاره بفرمایید؟
آذرطلعت: عشق بسته به زندگی شخصی یک فرد دارد و معمولاً عشق انسان های معروف و هنرمند و شاعر رسانهای میشود.
البته ماجرای این عشق در زمان قبل از انقلاب در مجلات آن زمان هم بازتاب پیدا کرده بود و این رسانهای شدن عشق شهریار نیز موجبات هرچه مشهورتر شدن وی را فراهم کرده است. من نمی خواهم به جزئیات آن وارد شوم چون پایدار نبود و جدایی، سخت روح شهریار را آشفته و زمانی وی را بیمار و منزوی کرده بود.
اما اگر عقلانی به آن نگاه کنیم، این عشق که همواره میتوان گفت تا دم مرگ هم در دل شهریار شعله ور بود سبب شده بود تا شعر شهریار از لطفی خاص بهرهمند شودو براستی می توان گفت که سوز و گداز و برتری شعر شهریار مرهون این عشق بود.
عاشقانه زیستن وی به آفرینش شعرهایی منجر شده که در نوع خود کمنظیر و تصویری از روح شاعرانه یک شاعر را نشان میدهد و غزلهای شور انگیزی از آن دوران بر بازتاب عشق به یادگار مانده است؛ برای مثال شعر:
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
یا در غزلی با مطلع:
آوخ دم از عقل زدم کرد پری رم
آه از من دیوانه که از عقل زدم دم
و همچنین در غزلی که کاملاً حاکی از جدایی شهریار است:
پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
و در یکی از غزل های شاهکار شهریار با مطلع:
دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت
جان مژده دادهام که چو جان در برآرمت
که در مقطع همین غزل می فرماید:
روزی که رفتی از بر بالین شهریار
گفتم که ناله کنم و بر سر آرمت
البته تنوع موضوع در شعر وزندگی شهریار بسیار است و تکتک آن مقاله یا پایان نامه دانشگاهی را میطلبد.
شاعران چپ گرا و کمونیسم، شهریار را بدلیل عقاید مذهبی و انقلابی نکوهش کردند
تبریزبیدار:علت برخی از هجمه ها به شهریار از طرف دیگر شاعران را بیان بفرمایید.
آذرطلعت: البته هجمه به این صورت که شاید در ذهن طرفداران شهریار باشد نیست. در زمان قبل از انقلاب برخی از شاعران که ادعای روشنفکری داشتند شهریار را به علت مذهبی بودن و همچنین شعرهای مذهبی نکوهش می کردند. البته از طرف شاعران چپ گرا و کمونیستی که همسو با انقلاب نبودند، حتی بعد از انقلاب هم شهریار را نکوهش می کردند.
علت برنتابیدن روز ۲۷ شهریور، انقلابی بودن شهریار است
تبریزبیدار:برخی ها نامگذاری سالروز درگذشت استاد شهریار را به عنوان روز شعر و ادب فارسی بر نمی تابیدند و شاید هنوز هم بر نمی تابند؛به نظر شما علت چیست؟
آذرطلعت: زمانی که برای نخستین بار این نامگذاری اعلام شد برخی اعتراض کردند و اعتراض آنها از سر دشمنی با شهریار نبود (من نمیخواهم از آنها نام ببرم و لطفی هم ندارد).آن ها میگفتند این نامگذاری باید با نام فردوسی شاعر ملی گره بخورد یا عدهای زادروز یا روز درگذشت ملک الشعرای بهار را که شاعر ملی بود مطرح می کردند و این تنها به خاطر این بود که این روز به نام یکی از شاعران ملی باشد و با خود شهریار مخالفت نداشتند. شاید بعضی ها هم به علت انقلابی بودن شهریار از این قضیه مخالفت میکردند که من از آن اطلاعی ندارم.
منبع: تبریز بیدار
انتهای پیام/2002
دیدگاه ها