پژوهشگر فرهنگ عامه استان قزوین دربارهی غذای مورد استفادهی مردم قزوین در شب چهارشنبه سوری گفت: "شیشانداز" و "رشتهپلو با ماهی دودی" از غذاهای مورد استفادهی مردم در این شب بودند البته مصرف غذای شیش انداز در بسیاری از استانهای کشور رواج داشته اما در هر استان با مواد خاصی تهیه میشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگوهنر صبح قزوین؛ آنچه که به عنوان تصویر در ذهن ما به عنوان روز چهارشنبه سوری نقش بستهاست شنیدن صدای انفجار انواع و اقسام ترقههای مختلف و در راستای آن صحنههای ناگوار آتش سوزی است.
سرتیتر بسیاری از رسانهها بجای عناوینی از آداب و رسوم ایرانیان در شب چهارشنبه سوری در مورد عوامل پیشگیری از حوادث ناگوار است، این درحالی است که در گذشته این شب باستانی به تناسب هر منطقه با آداب و رسوم خاصی برگزار میشد.
در همین راستا سراغ پژوشگر قزوینی رفتیم و از وی دربارهی آداب و رسوم استان قزوین در شب چهارشنبه سوری جویا شدیم.
علیاصغر یوسف گمرکچی در گفتوگو با خبرنگار فرهنگوهنر صبحقزوین؛ دربارهی آداب و رسوم این شهر اظهار کرد: در قزوین چهارشنبه سوری اصطلاحا "کُلَه چهارشنبه" عنوان میشد، از بزرگترها بسیار شنیده میشد که مراسم چهارشنبهی آخر سال و روشن کردن آتش در این شب با قیام مختار ثقفی برای انتقام امام حسین(ع) مصادف است.
وی افزود: دلیل روشن کردن آتش در این شب به تدبیری به اعلام مختار برای روشن کردن آتش در پشت بامها برمیگردد، در مورد روشن کردن آتش در این شب برخی افراد معتقد بودند که گذر سیاوش از میان آتش است که در آخرین چهارشنبهی سال انجام شدهاست.
پژوهشگر فرهنگ عامه استان قزوین اذعان کرد: در شهر قزوین برای روشن کردن آتش از نوعی خار به نام ورگ استفاده میشد که البته برای تهیهی این خارها شغلی مانند "ورگکن"وجود داشت که برخی از فامیلیها با این عنوان در استان مطرح است.
وی گفت: ورگها در شب چهارشنبه سوری یا همان "کلهچهارشنبه" به صورت کوپهای و به تعداد اعداد فرد روی زمین قرار میگرفتند که در گذشته میگفتند ورگ باید طاق باشد( در گذشته اعداد فرد، طاق و اعداد زوج را جفت مینامیدند).
گمرکچی بیان کرد: حدود سه، پنج یا هفت کوپه ورگ روی زمین قرار میدادند همچنین پریدن از روی آتش هم قوانین خاص خود را داشت یعنی افراد باید برای برقراری امنیت از یک سو از روی آتش میپریدند.
این پژوهشگر دربارهی اسپند شب چهارشنبه سوری عنوان کرد: اسپندی که برای جلوگیری از چشم زخم روی آتش ریخته میشد هم با سایر اسپندها متفاوت بود و به آن " عادل بادل" میگفتند در گذشته برگ گیاه گلپر را با رنگ قرمز و سبز رنگآمیزی میکردند و زاغ سفید(زاج) به دانههای اسپند اضافه میکردند که اصطلاحا به آن " عادل بادل" میگفتند.
گمرکچی دربارهی غذای مورد استفادهی مردم قزوین در شب چهارشنبه سوری ابراز کرد: "شیشانداز" و "رشتهپلو با ماهی دودی" از غذاهای مورد استفادهی مردم در این شب بودند البته مصرف غذای شیش انداز در این شب در بسیاری از استانهای کشور رواج داشت اما در هر استان با مواد خاصی تهیه میشد.
وی گفت: شیش انداز در استان فارس با هویج و تخممرغ تهیه میشود به این شکل که هویج رنده شده در تابهای پخته و سرخ میشد سپس با استفاده از قاشق قسمتهایی از سطح هویج داخل تابه کنار زده شده و در قسمتهای خالی شده تخممرغ اضافه میشد.
این محقق فرهنگ عامه بیان کرد: در استان قزوین غذای "شیش انداز" با استفاده از بادمجان تهیه میشد. بادمجان به صورت کباب پخته و سپس با گوشتکوب کوبیده میشد و در تابه قرار میگرفت و در ادامه تخممرغ همانند قبل در تابه قرار میگرفت و چون شکستن شش تخم مرغ در این غذا مرسوم بود به آن "شیش انداز" میگفتند.
وی افزود: بجای استفاده از آجیل مردم در این شب از عدس و گندم برشته استفاده میکردند و آجیل شور یا شیرین بیشتر در ایام عید و شب یلدا مرسوم بود.
این پژوهشگر قزوینی دربارهی آداب و رسوم چهارشنبه سوری تصریح کرد: یکی از آداب و رسوم این شب شکستن کوزههای ترکخوردهی قدیمی بود. در اسلام خوردن غذا در ظروف ترک دار مکروه است، زیرا ممکن بود میکروبهایی در ترک ظروف وجود داشته باشد که وارد غذا شود به همین دلیل مردم کوزههای خود را همراه با شعار "سال نو کوزهی نو" میشکستند.
وی گفت: یکی دیگر از آیین شب چهارشنبه سوری بختگشایی دختران بود. در این شب دختران مجرد را به دباغخانه میبردند(محلهی دباغان استان قزوین که در گذشته پوست گوسفندان توسط دباغان پیرایش و خشک میشد) و دختران باید از روی هفت دباغ میپریدند و از آب دباغخانه که طعم خوشایندی هم نداشت مینوشیدند در پایان هم به شاگرد دباغخانه انعام هم میدادند.
وی ادامه داد: دومین آئین برای بخت گشایی دختران بیرون کردن آنان از در خانه با پارو بود که البته این عمل خالی از شوخی و شیطنت نبود و دختران پشت در بسته دقایقی را میایستادند.
وی دربارهی آیین قاشقزنی افزود: یکی دیگر از آیینهایی که در این شب در بسیاری از استانهای کشور مرسوم بود آیین قاشقزنی نام داشت که البته در شهر قزوین به آن "چَمچَه زنی" میگفتند که در این آیین افراد یک کاسه و قاشق را برداشته و به درب خانهی همسایه میرفتند و با صدایی که از ضربهی قاشق به کاسه تولید میشد همسایه را جلوی در میکشاندند.
پژوهشگر فرهنگ عامه استان قزوین در ادامه گفت: همسایه "چمچهزنی" را به فال نیک میگرفت و در کاسهی افراد مراجعه کننده کشمش و آجیل میریخت.
وی همچنین دربارهی واژهی "چَمچَه زنی" بیان کرد: واژه "چَمچَه " از زمان پهلوی وارد لهجهی قزوینی شد که با گذشت زمان بجای آن استفاده از کلمهی قاشق مرسوم شد یعنی چمچه همان قاشق است، اما در استان قزوین از واژه "چَمچَه " برای خاکانداز هم استفاده میشود.
این قزوین شناس ابراز کرد: در گذشته مردم بجای ترقهبازی، فال میگرفتند و حدود 20 نوع فال در فرهنگ قزوین وجود داشت که فال کلید و فال تخممرغ نمونهی بارز این فالگیریها بودند. در فال کلید اگر فرد حاجتی داشت در چیت کوچه (کنج کوچه) میایستاد و یک کلید زیر پایش میگذاشت.
وی ادامه داد: زمانی که کلید زیر پای فرد قرار داشت حرفهای عابرانی را که از کوچه عبور میکردند را به عنوان فال خود تعبیر میکرد مردم هم که از این ماجرا مطلع بودند، اگر کسی را در کوچه با این حالت میدیدند سعی میکردند زمانی که از کنار او عبور میکنند، حرفهای خوب و امید بخشی را بیان کنند.
گمرکچی دربارهی فال تخممرغ عنوان کرد: در گذشته پختن رشته پلو در چهارشنبه سوری مرسوم بود که مردم بعد از آبکش کردن برنج و پیش از دم گذاشتن، پوست پیاز قرمز چند لایه را دور تخممرغ خام میپیچیدند و برای محکم شدن آن از نخ استفاده میکردند سپس تخممرغ را در وسط قابلمه و میان برنج قرار میدادند.
وی در پایان گفت: در گذشته مرسوم بود که قابلمه را در کنار سفره میآوردند و سر سفره غذا را در بشقاب میریختند در این هنگام به همه میگفتند که پیش از غذا نیت کنند سپس به آرامی تخم مرغ پخته شده و یا نیمپز را از لابهلای برنج بیرون میکشیدند و با دقت پوست پیاز را جدا میکردند و از روی نقشها و طرحهای ترسیم شده روی تخممرغ فال خانواده را میگرفتند.
انتهای پیام/3003
دیدگاه ها