۱۷/ربيع الأول/۱۴۴۶

-

۱۴۰۳/۰۶/۳۰ جمعه

صبح قزوین ای که هلال رجبی مه أین رجبیون تویی+گلچین مولودی
کد خبر: ۳۶۶۷۳۹ تاریخ انتشار: ۱۴۰۲/۱۰/۲۳ ساعت: ۹:۳۱ ↗ لینک کوتاه

خجسته سالروز میلاد پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت و امامت؛

ای که هلال رجبی مه أین رجبیون تویی+گلچین مولودی

او راست‌گوترین، گشاده ‏روترین، بخشنده ‏ترین و عالم‌ترین مردمان بود، همواره ذکر حقّ بر زبانش جارى بود و غذا خوردن یا صحبت با مردم مانع از ذکر وى نبود، مراتب بخشندگى و بزرگوارى آن امام در میان مردم زبانزد بود و هیچ گاه از صله دادن به برادران و دیدارکنندگان و آرزومندان به ستوه نمى‌آمد.

ای که هلال رجبی مه أین رجبیون تویی+گلچین مولودی
به گزارش حوزه فرهنگ وهنر پایگاه خبری تحلیلی«صبح قزوین»؛ نام مبارک امام پنجم محمد بود. لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است، بدین جهت که دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت. القاب دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کرده‌اند که هر یک باز گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است.
کنیه امام "ابو جعفر" بود. مادرش "فاطمه" دختر امام حسن مجتبی(ع) بود. بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن(ع) و از سوی پدر به امام حسین(ع) می رسید. پدرش حضرت سیدالساجدین، امام زین العابدین، علی بن الحسین(ع) است. تولد حضرت باقر(ع) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57 هجری در مدینه اتفاق افتاد.
در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می‌شد. دوران امامت امام محمد باقر(ع) از سال 95 هجری که سال شهادت امام زین العابدین(ع) است آغاز شد و تا سال 114 هجری یعنی مدت 19 سال و چند ماه ادامه داشت.
 
 
در دوره امامت امام محمد باقر (ع) و فرزندش امام جعفر صادق(ع) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و دیگران مطرح است، ترجمه کتاب‌های فلسفی و مجادلات کلامی در این دوره پیش می‌آید، و عده‌ای از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پیدا می‌شوند.
قاضی‌ها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پدید می آیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر می‌نمایند و تعلیمات قرآنی - به ویژه مسأله امامت و ولایت را، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا، افکار بسیاری از حق طلبان را به حقانیت آل علی (ع) متوجه کرده و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دین به دنیا فروشان برگرفته بود، به انحراف می کشاندند و احادیث نبوی را در بوته فراموشی قرار می‌دادند.
 
برخی نیز احادیثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و یا مشغول جعل بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون می نمودند. اینها عواملی بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنها بایستند. بدین جهت امام محمد باقر(ع) و پس از وی امام جعفر صادق(ع) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند.
زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان، وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر(ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار اهتمام می ورزیدند، و فقه آل محمد(ص) را جمع و تدوین و تدریس کنند. به همین جهت محضر امام باقر(ع) مرکز علما و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود.
دانش امام باقر علیه السلام نیز همانند دیگر امامان از سرچشمه‏ وحى بود. آنان آموزگارى نداشتند و در مكتب بشرى درس نخوانده بودند. «جابر بن عبدالله‏» نزد امام باقر(ع) مى ‏آمد و از آن حضرت دانش فرا مى‏ گرفت و به آن گرامى مكرر عرض مى‏ كرد: اى شكافنده علوم! گواهى مى‏‌دهم تو در كودكى از دانشى خداداد برخوردارى.
 
 
در مکتب تربیتی امام باقر(ع) علم و فضیلت به مردم آموخته می‌شد. ابوجعفر امام محمد باقر(ع) متولی صدقات حضرت رسول(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و پدر و جد خود بود و این صدقات را بر بنی هاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم می کرد، و اداره آنها را از جهت مالی به عهده داشت. امام باقر(ع) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود. سیرت و صورتش ستوده بود، پیوسته لباس تمیز می پوشید و در کمال وقار و شکوه حرکت می‌فرمود.
 
بسیار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود. با همه اصحاب مصافحه می کرد و دیگران را نیز بدین کار تشویق می فرمود. در ضمن سخنانش می‌فرمود:
مصافحه کردن کدورت‌های درونی را از بین می‌برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - می‌ریزد.
 
 
امام باقر(ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگیری از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین و عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینی، کمال مواظبت را داشت.
می‌خواست سنت‌های جدش رسول الله (ص) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم نماید. در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستان‌ها بیرون می‌رفت و با کارگران و کشاورزان بیل می‌زد و زمین را برای کشت آماده می‌ساخت. آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبین و کد یمین - به دست می‌آورد در راه خدا انفاق می‌فرمود. بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله (ص) می‌رفت، پس از گزاردن فریضه، مردم گرداگردش جمع می‌شدند و از انوار دانش و فضیلت او بهره‌مند می‌گشتند.
مدت بیست سال معاویه در شام و کارگزارانش در مرزهای دیگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقایق اسلامی - با زور و زر و تزویر و اجیر کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسیار کردند. ناچار حضرت سجاد(ع) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر(ع) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستم‌های بی سابقه آل‌ ابوسفیان، که مردم به حقانیت اهل بیت عصمت (ع) توجه کردند، در اصلاح عقاید مردم به ویژه در مسأله امامت و رهبری، که تنها شایسته امام معصوم است، سعی بلیغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعلیم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جایی رسید که فرزند گرامی آن امام، حضرت امام جعفر صادق(ع) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پایه گذاری نمود و احادیث و تعلیمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد.
امام سجاد(ع) با زبان دعا و مناجات و یادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر، و امام باقر(ع) با تشکیل حلقه‌های درس، زمینه این امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دینی را برای مردم روشن فرمود. رسول اکرم اسلام (ص) در پرتو چشم واقع بین و با روشن بینی وحی الهی، وظایفی را که فرزندان و اهل بیت گرامی‌اش در آینده انجام خواهند داد و نقشی را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احادیثی که از آن حضرت روایت شده، تعیین فرموده است. چنان که در این حدیث آمده است:
در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) گوئیا، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که باید - بر مردم روشن نبود، گویا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حیات مادی بیرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشیده بودند و در کنار دریای بیکران وجود علی(ع) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمی‌دانستند. بی جهت نبود که مولای متقیان بارها می‌فرمود: "سلونی قبل ان تفقدونی"؛ پیش از آن که من را از دست بدهید از من بپرسید و بارها می‌گفت: "من به راه‌های آسمان از راه‌های زمین آشناترم."
 
 
ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند؟ اما به تدریج، به ویژه در زمان امام محمد باقر(ع) مردم کم کم لذت علوم اهل بیت و معارف اسلامی را درک می‌کردند و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و یا قدر آن را ندانسته باشد، زلال گوارای دانش امام باقر(ع) را دریافتند و تسلیم مقام علمی امام(ع) شدند و به قول یکی از مورخان:
 
"مسلمانان در این هنگام از میدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه‌های علم و فرهنگ شدند".
 
امام باقر(ع) نیز چون زمینه قیام بالسیف (قیام مسلحانه) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان - فراهم نبود، از این رو، نشر معارف اسلام و فعالیت علمی را و هم مبارزه عقیدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را، از این طریق مناسب‌تر می‌دید، و چون حقوق اسلام هنوز یک دوره کامل و مفصل تدریس نشده بود، به فعالیت‌های ثمربخش علمی در این زمینه پرداخت.
 
اما بدین خاطر که نفس شخصیت امام و سیر تعلیمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود، مورد اذیت و ایذاء دستگاه قرار می‌گرفت. در عین حال امام هیچگاه از اهمیت تکلیفی شورش (علیه دستگاه) غافل نبود، و از راه دیگری نیز آن را دامن می‌زد: و آن راه، تجلیل و تأیید برادرش زید بن علی بن الحسین بود.
شرح حدیثی از امام محمدباقر(ع) توسط رهبر انقلاب  
همخوانی زیبا / به سر می‏ پرورانم من هوای حضرت باقر 
گوشه ای از فضائل اخلاقی امام محمد باقر (علیه السلام)
خداوند هیچ بنده‌‏اى را براى عهده‏ دار شدن مقام امامت بر نمى‌‏گزیند و او را حجّت آشکار خویش بر آفریدگانش قرار نمى‏‌دهد، مگر آن که صفات پسندیده و مکارم اخلاق در وجود او به کمال رسیده باشد و سخن و عملش مطابق حقّ و صلاح باشد.
 
ابن شهر آشوب درباره امام محمد باقر (علیه السلام) مى‏‌گوید: او راست‌گوترین، گشاده ‏روترین، بخشنده ‏ترین و عالم‌ترین مردمان بود، همواره ذکر حقّ بر زبانش جارى بود و غذا خوردن یا صحبت با مردم مانع از ذکر وى نبود، مراتب بخشندگى و بزرگوارى آن امام در میان مردم زبانزد بود و هیچ گاه از صله دادن به برادران و دیدارکنندگان و آرزومندان به ستوه نمى‌‏آمد، بسیار خاضع و خاشع بود و همواره اهل بیت خود را به تلاوت قرآن فرمان مى‌‏داد و هر کس نمى ‌توانست مى‌‏فرمود، ذکر بگوید.
 
امام محمد باقر (علیه السلام) بنده مطیع سر به فرمان حقّ بود تا آن جا که نقل شده، روزى یکى از فرزندان حضرت به شدّت بیمار بود و امام بر فراز بسترش نگران و اندوهگین به سر مى‌‏برد، ولى پس از درگذشت آن طفل، امام با رویى گشاده با مردم مواجه شد، مردم که از این امر متعجّب شده بودند از علّت آن سؤال کردند، امام (علیه السلام) فرمود: ما به زندگى بستگان خود علاقه‏ مندیم و امیدواریم سالم بمانند و بهبودى یابند، امّا وقتى حکم خدا بر فوت آنها قرار گرفت، به آنچه او دوست مى ‏دارد گردن مى ‌نهیم و راضى هستیم.
 
معاشرت امام محمد باقر (علیه السلام) با دیگران در نهایت ادب و بزرگوارى بود، با دوستان و برادران دینى مصافحه مى‌‏نمود و مى‏‌فرمود: وقتى دو مؤمن با یک دیگر مصافحه مى‌‏کنند، گناهان آن دو مانند برگى که از درختان بریزد، فرو مى ‌ریزد و خداوند تا زمانى که آن دو از هم جدا شوند به آن دو مى‏‌نگرد! در رفتار با مردم بسیار نیکوکار و عفیف بود و رفتارش با فقیران و مستضعفان تؤام با مهربانى و ملایمت بود، وقتى کار سنگینى به غلامان خود واگذار مى‌‏کرد خودش بسم اللَّه مى‏‌گفت و با آنان همکارى مى‌‏کرد.[ مشایخ، فاطمه، قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص 775،]
امام محمد باقر (علیه السلام)، همواره در طلب روزى حلال مى‏ کوشید، و از کار و تلاش ابایى نداشت.
 
مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه امام بسیار می آمد و به آن گرامی می‌گفت: «…در روی زمین بغض و کینه کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچ کس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده‌ام آن است که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنی با تو است،اگر می‌بینی به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی!» در عین حال امام محمد باقر (علیه السلام) با او مدارا می‌فرمود و به نرمی سخن می‌گفت. چندی نگذشت که شامی بیمار شد و مرگ را مقابل خود دید و از زندگی نومید شد، پس وصیت کرد که چون در گذرد ابو جعفر«امام باقر»بر او نماز گزارد.
شب به نیمه رسید و بستگانش او را تمام شده یافتند، بامداد وصی او به مسجد آمد و امام باقر (علیه السلام) را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیب نشسته است.
عرض کرد: آن مرد شامی از دنیا رفته و سفارش کرده که شما بر او نماز گزارید.
حضرت فرمود: او نمرده است…شتاب مکنید تا من بیایم.
پس برخاست و وضو و طهارت را تجدید فرمود و دو رکعت نماز خواند و دست‌ها را به دعا برداشت، سپس به سجده رفت و همچنان تا بر آمدن آفتاب، در سجده ماند، آن گاه به خانه شامی آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به کام او ریخت و به بستگانش فرمود غذاهای سرد به او بدهند و خود بازگشت.
طولی نکشید که شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهی می دهم که تو حجت خدا بر مردمانی.[ شیخ طوسى، الأمالی، ص 410، انتشارات دارالثقافة، قم، 1414 هـ ق.]
 

قضاوت امام باقر(ع)‌ بین یک زوج کبوتر
بر اساس اعتقاد شیعه گستره علم اهل عترت(ع) تا حدی است که خزانه‌داران علم الهی محسوب می‌شوند و به نقل تاریخ با همین علم، معجزات فراوانی را از خود بروز داده‌اند. در یکی از دعاها خطاب به اهل‌بیت(ع) نیز همین تعبیر خزانه‌داران علم الهی را به کار می‌گیریم: «اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَ خُزّانَ الْعِلْمِ؛ سلام بر شما ای اهل بیت نبوت و محل وضع رسالت و محل رفت و آمد ملائکه و محل هبوط وحی و معدن رحمت و خزانه‌داران علم».
راهکاری از امام باقر(ع) در قبال التهابات اجتماعی
از این رو یکی از علوم این انوار مقدس الهی آشنایی با زبان تمام ملت‌ها و نیز آشنایی با زبان حیوانات و پرندگان بود. به عنوان نمونه امام صادق(ع) در روایتی ذیل این بخش از آیه16 نمل "وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُد؛ سلیمان وارث داود شد»، فرمودند: همانا محمد وارث سلیمان شد و ما وارث محمد(ص) هستیم‌؛ ... إِنَّ مُحَمَّداً وَرِثَ سُلَیْمَانَ وَ إِنَّا وَرِثْنَا مُحَمَّداً ص‏» (بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص138) یکی از علوم داود و سلیمان(ع) علم به زبان پرندگان بود. در روایتی دیگر می‌خوانیم مردى خدمت امام صادق علیه‌السلام این قسمت از همان آیه16 سوره نمل را تلاوت کرد: "عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ؛ سلیمان وارث داود شد و گفت : اى مردم ! [آگاهى به‏] زبان پرندگان را به ما آموخته‏‌اند و از هر چیزى [ که به پیامبران و پادشاهان داده‏‌اند ] به ما عطا کرده‌‏اند». امام صادق علیه‌السلام فرمود در آیه (من) ندارد آیه این طور است‏ «أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ؛ یعنى بما همه چیز را دادند.» منظور امام(ع) این بود که ما هم علم پرندگان می‌دانیم. همچنان که امام باقر(ع) ذیل همین آیه خطاب به محمد بن مسلم فرمود: «به ما زبان پرنده‌‏ها را آموخته‌‏اند و از هر چیز داده‏‌اند؛ إِنَّا عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْ‏ء».
همین محمد بن مسلم نقل می‌کند: روزی خدمت امام باقر علیه‌السلام بودم که یک جفت قمری آمدند و روی دیوار نشستند و طبق مرسوم خود آواز می‌خواندند و امام باقر علیه السلام دقایقی به آن‌ها پاسخ می‌گفت. سپس آماده پریدن شدند و چون روی دیوار دیگری پریدند، قمری نر لحظاتی بر قمری ماده فریا می‌زد. من عرض کردم: قربانت شوم، داستان این پرندگان چه بود؟
فرمود:ای پسر مسلم هر پرنده و چارپا و جانداری را که خدا آفریده است نسبت به ما شنواتر و فرمان‌بردارتر از انسان است.
این قمری به ماده خود بدگمان شده و او سوگند یاد کرده بود که کاری نکرده است و گفته بود به داوری محمد بن علی راضی هستی؟  پس هر دو به داوری من راضی شدند و من به قمری نر گفتم که نسبت به ماده خود ستم کرده‌‏ای؛ او هم قبول کرد.
متن روایت: عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: کُنْتُ عِنْدَهُ یَوْماً إِذْ وَقَعَ زَوْجُ وَرَشَانٍ عَلَى الْحَائِطِ وَ هَدَلَا هَدِیلَهُمَا فَرَدَّ أَبُو جَعْفَرٍ ع عَلَیْهِمَا کَلَامَهُمَا سَاعَةً ثُمَّ نَهَضَا فَلَمَّا طَارَا عَلَى الْحَائِطِ هَدَلَ الذَّکَرُ عَلَى الْأُنْثَى سَاعَةً ثُمَّ نَهَضَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا هَذَا الطَّیْرُ قَالَ یَا ابْنَ مُسْلِمٍ کُلُّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ اللَّهُ مِنْ طَیْرٍ أَوْ بَهِیمَةٍ أَوْ شَیْ‏ءٍ فِیهِ رُوحٌ فَهُوَ أَسْمَعُ لَنَا وَ أَطْوَعُ مِنِ ابْنِ آدَمَ إِنَّ هَذَا الْوَرَشَانَ ظَنَّ بِامْرَأَتِهِ فَحَلَفَتْ لَهُ مَا فَعَلْتُ فَقَالَتْ تَرْضَى بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ فَرَضِیَا بِی فَأَخْبَرْتُهُ أَنَّهُ لَهَا ظَالِمٌ فَصَدَّقَهَا. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏1، ص470  / بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلى الله علیهم، ج‏1، ص 342)
گلچین مولودی ولادت امام محمد باقر (ع) با نوای میثم مطیعی 
گلچین مولودی ولادت امام محمد باقر (ع) با نوای حاج منصور ارضی
مولودی ولادت امام محمد باقر (ع) با نوای محمد رضا طاهری
گلچین مولودی ولادت امام محمد باقر (ع) با نوای حسن خلج

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان