به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر
صبح قزوین، کودکان و نوجوانان از سرمایههای اصلی یک جامعه هستند و باید تحت فرهنگ و تربیتی درست از سوی خانواده و اجتماع قرار گیرند تا آینده کشور را به بهترین شکل ممکن بسازند.
عوامل زیادی بر شخصیت و هویت کودکان تاثیرگذار هستند، در واقع محیطی که کودک در آن رشد میکند، او را شکل میدهد، والدین، معلمان، دوستان، خانه و محیط مدرسه کودک همه تاثیر زیادی در شکلگیری شخصیت کودک دارند.
نحوه تعاملات اعضای خانواده، فرهنگی که در خانواده حکمفرما است و ارزشهایی که در یک خانواده پیروی میشود همه در شکلگیری شخصیت کودکان موثر است، در این میان نقش معلم و دوستان و محیطی که کودک در آن آموزش میبیند هم تاثیر زیادی بر شخصیت و نوع فرهنگ آنان خواهد گذاشت.
اسباببازیها، کتابها، رسانهها و وسایل ارتباط جمعی، فیلمها و پویا نماییها و هر آنچه کودک با آن سروکار دارد چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم بر آینده فرهنگی و اجتماعی کودک تاثیر میگذارد.
کودک جزیی از داستانی میشود که بارها برای آن خوانده شده و یا خود را جای شخصیت انیمیشن محبوبش قرار میدهد، این نشان از اهمیت و توجه ویژه به گزینش درست کتاب و دیگر اقلام فرهنگی برای کودک و نوجوان میدهد تا آنان را در مسیر درست و رشد و تعالی قرار دهد نه آنکه با محتوی تخریب کننده آنان را از مسیر رشد شخصیتی باز دارد.
رهبر معظم انقلاب طی دهههای گذشته با توجه به حساسیت حوزه کودک و نوجوان بارها در این زمینه نکاتی را بیان فرمودهاند. نکاتی که هم شامل قیمتگذاری، دسترسی و توزیع کتاب میشود و هم ناظر بر محتوای آثار عرضه شده به کودکان و نوجوانان و نقش تعیینکننده حلقههای واسط میان کتاب و کودک است.
بیانات رهبر معظم انقلاب در این حوزه را به طور کلی میتوان در چند بخش ایجاد انس با کتاب، ترویج کتاب برای کودکان و نوجوانان، تولید کتاب خوب برای این قشر و دسترسی آسان به آثار دستهبندی کرد، بازخوانی بخشی از بیانات ایشان در دیدارهای مختلف میتواند مسیر را برای مسئولان فرهنگی کشور و خانوادهها را روشن کند:
توصیهای به خانوادههای ایرانی
بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب به ایجاد علاقه در میان کودکان و نوجوانان برای انس با کتاب اختصاص دارد؛ موضوعی که ریشه در خانواده و سبک زندگی است که والدین اتخاذ میکنند، ایشان در اینباره میفرمایند:
«... در منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان میبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه میکنم؛ تا خوابم میآید، کتاب را میگذارم و میخوابم. همهی افراد خانهی ما، وقتی میخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر میکنم که همهی خانوادههای ایرانی باید اینگونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّی بچههای کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود.»
این بیانات رهبر معظم انقلاب در سال ۷۴ به صورت توأمان دو موضوع مهم و اساسیِ «توجه به مقولهی کتابخوانی» و «لزوم نهادینه شدن این موضوع در خانوادهها» را نشان میدهد، این توجه برگرفته از فکر و روش ایشان بوده و چنانکه پیداست این الگو در زندگی شخصیشان نیز جاری است.
رهبر انقلاب کتابخوانی در سنین پائین را دارای ماندگاری و «عادتِ مراجعه به کتاب» را نکتهای مثبت معرفی میکنند:«آنچه که همیشه برای انسان میماند، کتابخوانی در سنین پائین است. جوانان شما، کودکان شما هرچه میتوانند، کتاب بخوانند؛ در فنون مختلف، در راههای مختلف، مطلبی یاد بگیرند. البته از هرزهگردی در محیط کتاب هم باید پرهیز کرد، منتها این مسئلهی بعدی است؛ مسئله اول این است که یاد بگیرند، عادت کنند به این که اصلاً به کتاب مراجعه کنند، کتاب نگاه کنند.» (بیانات در دیدار معلمان و اساتید دانشگاههای خراسان شمالی در سال 1391)
محصول فرهنگی باید خوب و مناسب باشد
توجه به کتاب و محصول فرهنگیِ خوب و مناسب نیز دیگر موضوع مورد تأکید رهبر انقلاب است، چنانکه از سالیان دور در حیطه تربیتی فرزندانشان نیز به این موضوع توجه داشتهاند:
«من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد [مهدی آذر یزدی] و کتاب این مرد میدانم... آن وقتی که کتاب ایشان درآمد -اول هم به نظرم دو جلد، سه جلد، تا آن وقتی که من اطلاع پیدا کردم، از این کتاب درآمده بود؛ «قصههای خوب برای بچههای خوب»- من رفتم تورق کردم. بچههای ما داشتند به دوران مُراهقی -یعنی نزدیکی به بلوغ- میرسیدند، دوره هم دوره طاغوت بود و همه عوامل در جهت گمراهسازی ذهن و دل جوان حرکت میکرد.
من دلم میخواست چیزی باشد که جوانهای ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد... برای بچههای کوچک، دستمان خالی بود، تا اینکه کتاب ایشان را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش میگردم... من رفتم تهیه کردم و برای فرزندانم خریدم. نه فقط فرزندان، بلکه در سطح شعاع ارتباطات فامیلی و دوستانه، هرجا دستم رسید و فرزندی داشتند که مناسب بود با این قضیه، این کتاب ایشان را معرفی کردم.» (بیانات در دیدار نخبگان استان یزد در سال 1386)
مسئولان از خواب غفلت بیدار شوند
رهبر انقلاب از سویی رسیدن جامعه ایرانی به اهدافش را بدون نهادینه کردن فرهنگِ مطالعه و کتابخوانی «ناممکن» دانسته: «[مردم] باید با کتاب اُنس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعه ایرانی به هدف و آرزویی که دارد نخواهد رسید.» و از سوی دیگر رسیدن به آرمانها را منوط به «تربیتِ صحیح» کودکان و نوجوانان دانستهاند:
«اگر حقیقتاً به آرمانهای اسلامی و ملی و عظمت ایران و ایرانی و جبران راهی که دستهای استبداد سیاه در این صد وپنجاه سال، دویست سال اخیر ما را در آن کشانده است، فکر میکنیم؛ اگر اینها برایمان مهمّ است و به آینده به معنای حقیقی کلمه اهمیت میدهیم، پس بایستی به تربیت کودک و نوجوان خیلی بپردازیم، دربارهی آن خیلی فکر کنیم و اهمیت آن را خیلی بشناسیم.»
«در واقع دسترسی کودک ما، یک منبع فرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایتکننده فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست... ناگهان مشاهده میکنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانههای گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد.»
بر همین اساس است که مسئله کودک و نوجوان از منظر آیتالله خامنهای اهمیتی فوقالعاده مییابد:
«حقیقتاً باید بگویم که اگر مسئولان امور فرهنگی کشور بخواهند مسأله کودک و نوجوان را آنچنان که هست، مورد اهتمام قرار دهند، من خیال میکنم خیلی از آنهایی که مسئولند، از ساعات خوابشان هم خواهند زد تا به این مسأله بپردازند.» (بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال۱۳۷۷)
در واقع میتوان گفت از منظر حضرت آیتالله خامنهای هر دو مقولهی «کتابخوانی» و «تربیتِ کودک» ناظر به آینده بوده و از عوامل مهمِ رشد و پیشرفت ملت است. از ترکیبِ این دو موضوع مهم و اساسی میتوان به اهمیت مقوله تولیدات فرهنگی و ادبی برای کودکان و نوجوانان در اندیشه و نگاه رهبر انقلاب پی بُرد.
تهاجم فرهنگی به دنبال اثرگذاری بر سبک زندگی کودکان است
و این همه در حالی است که جریان «تهاجم فرهنگیِ دشمن» نیز وجود دارد، جریانی که به دنبال اثرگذاری بر ذهن،فرهنگ، رفتار و سبک زندگیِ کودک و نوجوان و جوان ایرانی است تا نظام ارزشی خود را تحمیل کند:
«تهاجم فرهنگی یک حقیقتی است که وجود دارد؛ میخواهند بر روی ذهن ملت ما و بر روی رفتار ملت ما -جوان، نوجوان، حتی کودک- اثرگذاری کنند. این بازیهای اینترنتی از جمله همین است؛ این اسباببازیهایی که وارد کشور میشود از جمله همین است... الان آموزش زبان انگلیسی خیلی رواج پیدا کرده... همه کتابهای آموزش که خیلی هم با شیوههای جدید و خوبی این کتابهای آموزش زبان انگلیسی تدوین شده، منتقلکنندهی سبک زندگی غربی است.» (بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1392)
خطر تهاجم فرهنگی آنجا جدیتر میشود که دسترسی به «کالای فرهنگی فاسد» کار سخت و دشواری نیست:
«در واقع دسترسی کودک ما، یک منبع فرهنگی نیست؛ بلکه با دید درست، دسترسی مراکز هدایتکننده فرهنگ در سرتاسر دنیا برای القای مقاصد استعماری به کودک ماست... ناگهان مشاهده میکنید دسترسی یک نفر که حداقل بیگانه است به این بچه، از راه همین کالاهای فرهنگىِ متداول و رسانههای گوناگون خبری و فرهنگی، بیشتر از شماست! این، جای نگرانی است و امروز این وجود دارد؛ چه من و شما بخواهیم، چه نخواهیم!» (بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سال 1377)
قصّههای خوب، سازنده شخصیت کودک است
در مقابل جریان تهاجم فرهنگی و نفوذ فکری و فرهنگیِ دشمن «کار و ابتکار» لازم است:
«در مقابل اینها دو چیز لازم است: یکی کار، یکی ابتکار؛ این دو کار و این دو نقطهی مهم را باید در نظر [داشت]؛ باید کار کنیم، کار هم باید کار ابتکاری باشد.» (بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۳۹۲)
در این زمینه تولیدِ کالای فرهنگی و هنری و بهخصوص کتابِ مناسب و مبتنی بر ارزشهای دینی برای کودکان و نوجوانان ضرورتی اجتنابناپذیر است و یکی از قالبهای بسیار اثرگذار برای نیل به این مقصود، توجه به داستان و «قصّهگویی» است:
«قصّهگویی، هنر بسیار خوبی است. قصّههای خوب، سازنده شخصیت کودک است. همان قصّههای قدیمی را که ما از مادر خودمان، از مادربزرگ و یا از پیرزن دیگری در کودکی شنیدهایم، امروز که مرور میکنیم، میبینیم در آنها چقدر حکمت وجود دارد! انسان، بعضی از خصال و تفکّرات خودش را که ریشهیابی میکند، به این قصّهها میرسد. قصّه مقوله خیلی مهمّی است؛ منتها قصّههای خوب.» (بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)
قصهگویی با چاشنی ایجاد و تقویت ایمان در کودکان
و البته دائماً باید به این نکته توجه کرد که مهمترین هدف در این فعالیت «ایجاد و تقویت ایمان» است:
«سعی کنید در این قصّهگویی و در این کار هنری، اوّلین چیزی را که در کودک ایجاد میکنید، ایمان باشد. هیچ چیز، معادل ایمان نیست. شما از این بچه، هرچه بخواهید بسازید، باید در او ایمان به وجود آورید... سعی کنید بچهها را با ایمان کنید؛ ایمان به خدا، ایمان به حقیقتِ مطلق و ایمان به اسلام. اگر این بچهها باایمان پرورش پیدا کردند و شما توانستید بذر ایمان را در دلشان بکارید، در آینده میشود از آنها هر شخصیت عظیمی ساخت و برای هر کاری مناسبند.»
آیتالله خامنهای در همین زمینه داستان و قصّهگویی نیز توجه به «افسانه» را پیشنهاد دادهاند البته با تذکر این نکته که پرداختن به وقایع مذهبی در قالب افسانه غلط است:
«افسانه، با داستانی که منطبق بر واقعیات است، تفاوتش همین است که مبالغههایی در افسانه هست. ممکن است چیزهای خیلی بدی باشد، ممکن است خیلی هم بد نباشد. وقتی شما وقایع را مبالغهآمیز کردید و رنگ و روغنهای غلیظ به آن زدید و به ابعاد آن با واقعیت، یک مقدار فاصله دادید، میشود افسانه. وقتی آن را برگرداندید به ابعاد حقیقی خودش و صحنه را منعکس کردید، میشود داستان. همه جا میتوانید این کار را بکنید... ما گاهی اوقات میبینیم ماجراهای پیغمبران، بهعنوان «افسانه پیغمبران» نقل میشود. یا ماجرای آفرینش، که در قرآن به آن تصریح شده، به عنوان «افسانه آفرینش» منعکس میشود. این البته غلط است.»
خلا لحظهای کودکان را پر کنید
رشد و تقویت خِصال و ویژگیهای مثبت مقولهدیگری است که در کنار تقویت ایمان میتوان در آثار مربوط به کودکان و نوجوانان مورد توجه و اهتمام قرار گیرد:
«میتوان بر محور ایمان، تعصّب و جمود و امثال آن را پروراند و تنید؛ میتوان صفات عالی، آزاداندیشی، شجاعت، بزرگواری و سماحت را پروراند و تنید. آنچه را که فکر میکنید برای این بچه و برای شخصیت او لازم است، بر محور ایمان بتنید.»
حال اگر کسی با این نگاه به فعالیت در حوزه تولید کالای فرهنگی مناسب برای کودک و نوجوان پرداخت در واقع اقدامی اصلی و اساسی را انجام داده و «خلأِ لحظه» را پُر کرده است. چنین فردی میتواند از کارِ خود خشنود و نسبت به کسبِ «رضای الهی» خاطرجمع باشد:
«شما مربّی عزیز، شما که در کتابخانه با کودک مواجه میشوید، شما که قصّه میگویید، شما که کتاب میفرستید، شما که کتاب میخوانید و شما که در کار هنری و آفرینش هنری خودتان، آن کودک را مخاطب قرار میدهید، بدانید که الان درست روی نقطه اصلی و اساسی حرکت میکنید. شما درست آن کاری را که باید انجام گیرد انجام میدهید. آن کسی میتواند از کار خود، شاد و خشنود و از رضای الهی خاطرجمع باشد که خلأِ لحظه را پر کند. خلأِ لحظه این است و شما این خلأ را پُر میکنید.» (بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1377)
دیدگاه ها