به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر
صبح قزوین ؛ شهادت از مفاهیمی است که در فرهنگهای مختلف وجود دارد، در هشت سال دفاع مقدس افراد بسیاری با افکار مختلف و از قشرهای گوناگون برای دفاع از کشور در جبههها حضور پیدا کردند.
نه تنها افراد حاضر در جبهه و خط مقدم بلکه خانوادهها و بویژه مادران نیز از نقشی تاثیر گذار در دفاع و پیروزی برخوردار بودند.
مادرانی که دوری از فرزندانشان، اضطراب و نگرانی حضور عزیزانشان در مقابل گلولهها را تحمل کردند، آنها را حمایت کردند تا تاریخی که در آن کشور طی قرارداد و عهدنامه واگذار میشد تکرار نشود و این بار حتی وجبی از خاک کشور کم نشود.
مادرانی که فرزندان و همسرانشان در جبهه حاضر بودند صبر زیادی داشته و رنجهای بسیاری را متحمل شدهاند، اما هدف حفظ میهن و دین این رنجها را برایشان مقدس و قابل تحمل میکند.
به بهانه روز مادر پای صحبتهای یکی از این مادران نشستیم، مادری که دو فرزندش در جبهه خاضر شده و به شهادت رسیدند و پیکر پاک یکی از آنها پس از ۱۱سال انتظار به شهرش بازگشت.
پیکر پسرم پس از 11 سال بازگشتکبری رجبلو در گفتوگو با خبرنگار فرهنگ و هنر
صبح قزوین اظهار میکند: دو فرزندم حسین و سعید احمدی و دو برادرم مهدی و علی با پیروی از پیام رهبر انقلاب و برای دفاع از مرزهای کشور در جبهه حضور یافته و به مقام شهادت رسیدند.
وی ادامه میدهد: حسین ۱۹ساله بود که به خدمت سربازی اعزام شد، پس از ۳ماه خدمت در تربت حیدریه به اهواز و مناطق جنگی رفت و در نهایت سال ۶۴ در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید.
این مادر شهید ابراز میکند: سعید ۱۶سال داشت و در مقطع اول دبیرستان تحصیل میکرد، اما پس از سه ماه به تبعیت از گفته رهبر انقلاب به جبهه رفت و سال ۶۵ در کربلای۴ به شهادت رسید و پیکرش پس از ۱۱سال مفقودالاثر بودن پیدا شد.
وی ادامه میدهد: فرزندانم باوجود سن کم بسیار بااخلاق و مردم دار بودند، حضور در پایگاههای بسیج و شرکت در تظاهراتهای پیش از انقلاب از جمله ویژگیهای آنان بود.
این مادر عنوان میکند: حسین پس از بازگشت امام خمینی(ره) در قم به دیدار ایشان رفته و دستش را بوسیده بود و این خاطره را با شوق فراوان تعریف میکرد.
وی میافزاید: پیش از انقلاب در راهپیماییهای خیابان مولوی که با حضور تانکها و تیراندازی همراه بود حاضر بود، پس از بازگشت به خانه رنگ به رخ نداشت، هنگامی که دلیل را پرسیدیم، پاسخ داد؛ نزدیک بود شهید شوم.
رجبلو بیان میکند: هرگاه به مرخصی میآمد به موقع به جبهه بازمیگشت و در خط مقدم حاضر بود، اما به خاطر عدم نگرانی این موضوع را از ما پنهان میکرد.
وی ادامه میدهد: آخرین باری که به مرخصی آمده بود، با تمام اقوام و آشنایان و حتی با افرادی که رفت و آمد نداشتیم دیدار و خداحافظی کرد، که همه را متعجب کرده بود، موقع بازگشت نیز تا میانه کوچه رفت، به عقب نگاه میکرد و گفت من دلم پیش شما است.
مادر شهیدان احمدی اذعان میکند: در آخرین مرخصی پیش از بازگشت با اصرار با کت و شلواری که برای دامادیاش بود عکس انداخت و گفت؛ این عکسها را به کسی ندهید بزودی به درد میخورند و پس از مدت کوتاهی همان عکسها بر حجله مراسم شهادتش نصب بود.
وی ادامه میدهد: پس از شهادت همان کت و شلوار به دامادی که مراسم عروسیاش بود اهدا شد و فردی با آن راهی زندگی مشترک کرد.
جوانان اجازه ندهند انقلاب دست نااهلان بیفتداین مادر شهید ابراز میکند: من چهار پسر داشتم که دو تن از آنها و همین طور برادرانم در جبهه فعال بودند، با اینکه دوری از آنها سخت بود و با نگرانی و اضطراب همراه بود هرگز مانع از حضور آنان در جنگ نشدم.
وی ادامه میدهد: فرزندانم راه خود را انتخاب کرده و حتی پدرشان و مرا نیز به حضور در جبهه و پشت جبهه تشویق میکردند، معتقد بودند نباید مملکت دست دشمن بیفتد، من نیز در منزل برای رزمندگان مربا، ترشی و بافتنی تهیه میکردم.
رجب لو تاکید میکند: امیدواریم امروز نیز جوانان انقلاب را حفظ کنند تا دست دشمن نیفتد، علی رغم وجود جوانان خوب و لایق فراوان، متاسفانه هم اکنون شرایط مطلوبی نداریم.
وی ادامه میدهد: هم اکنون شرایط سختی در جامعه حاکم است، اما باید همچون گذشته تحمل کرد تا خون شهدا پایمال نشود، درواقع امروز نیز باید مقابل دشمنان ایستاد تا اسلام صدمه نبیند.
مادر شهیدان احمدی در پایان میگوید: در آن زمان که حسین و سعید زنده بودند، در خانواده ما برگزاری جشن به مناسبتهای مختلف تولد و روز مادر نبود، به همین دلیل خاطره خاصی از آن روزها ندارم.
انتهای پیام/۶۰۰۶
دیدگاه ها