اغتشاش در خیابانهای یکی از کشورهای مقاومت میتوانست هم در مسیر بیداری اسلامی که یکی از نمادهایش ضدصهیونیستبودن بود، انحراف ایجاد و هم در محور مقاومت ایجاد اختلال کند.
اغتشاش در خیابانهای یکی از کشورهای مقاومت میتوانست هم در مسیر بیداری اسلامی که یکی از نمادهایش ضدصهیونیستبودن بود، انحراف ایجاد و هم در محور مقاومت ایجاد اختلال کند. محور راهپیمایی 22 بهمن در آن سال حمایت از مردم مصر بود و عجیب بود که با فاصله کوتاه سه روزه فراخوان 25 بهمن با محوریت همدردی با مردم مصر اعلام شد و عجیبتر هم آن بود که اسراییلیها تمام قد در تبلیغ آن کوشیدند. سرانجام با وجود اتفاقات تلخی مانند کشته شدن دو نَفَر، شبیه سازی تونس با ماجرای بالارفتن از جرثقیل و... درکف خیابان 25 بهمن، ماجرا کنترل شد و هوشیاری مردم و نیروهای امنیتی نگذاشت مردم در مقابل همدیگر قرار بگیرند. البته دو سال بعد لیبرمن وزیر خارجه اسراییل این آرزو را رسماً اعلام کرد:پس از بهار عربی، بهار ایرانی نیز میرسد» و پروژه ایران وقتی به سرانجام نرسید نوبت به سوریه رسید.
مصر بحرانزده چنان شد که ارتش با کودتا قدرت را از مردم بازستاند و بیداری اسلامی منحرف شد و سوریه چنان شد که امروز جز خاک توبره شده و مردم مهاجرت کرده از سرزمینشان چیزی از آن باقی نماند. حصر راهحل قانونی و مشروع مقابله با سوریشدن ایران بود که شورای امنیت ملی قوه عاقله و مرجع تشخیص آن بود. حصر یک واکنش امنیتی به اقدامی ضدامنیتی به حساب میآید. بدیهی است نه طراحان سوریسازی ایران از کارشان دست کشیدهاند که در بازه زمانی 88 تا 90 با بهره از حفرههای امنیتی بهوجود آمده سه دانشمند بزرگ ما را ترور کردند و نه رفتارهای جدید و قدیم بازیگران اصلی این پروژه نشان میدهد که آنها -در خوشبینانهترین حالت- متوجه حضور آن کارگردان و نقشههای او شده باشند. اتفاق تروریستی در ساختمان مجلس، بمبهای کشفشده خنثیشده، درگیریهای ممتد مرزی با تروریستها و حتی عملیات انتحاری ون در بارسلون اسپانیا به ما میگوید که برای حفظ جان مردم هیچ کوتاهی نباید صورت بگیرد.
انتهای پیام/1404
منبع: مشرق
دیدگاه ها