به گزارش خبرنگار فرهنگو هنر
صبح قزوین ؛ زنان با دستانی نحیف اما محکم، چادر به سرداشتند و مردانه میجنگیدند. زنان مسلمان ایران با قدرت و صبری که از بانوی کربلا حضرت زینب(س) گرفته بودند بار دیگر در تاریخ جهان اسلام، نقش موثر زنان را به جهانیان یادآور شدند.
زنان ایرانی در 8سال دفاع مقدس نقشی تاثیرگذار در حمایت و پشتیبانی از عرصههای جنگ داشتند و مردان سلحشور ایرانی به مدد و پشتیبانی زنان، توانستند بزرگترین قلههای نبرد حق علیه باطل را فتح کنند.
خبرنگار
صبح قزوین به سراغ یکی از این بانوان ایثارگر رفته و گفتوگویی خواندی با وی داشته که در ادامه میخوانید:
رقیه ساعتچی سال 1337 در قزوین دیده به جهان گشود و از سال 1357 وارد سپاه شد و در سال 1362 به عنوان فرمانده بسیج شرکت البرز دارو انتخاب شد. وی در آن سالها نیز نماینده اداره کار و شورای شرکت البرز دارو بود.
وی در 8سال دفاع مقدس در پشت جبهه فعالیتهای بسیار زیادی از جمله بستهبندی موادغذایی و پوشاک، کمک به مجروحین انجام داده است.
رقیه ساعتچی با اشاره به سالهایی که در جبهه حضور داشته و فعالیتهایش، اذعان کرد: من به واسطهی شغلی که داشتم و اینکه نیز در سپاه هم بودم از آغاز جنگ تحمیلی فعالیتهای خود را آغاز و تا پایان جنگ نیز در پشت جبهه حضور داشتم.
وی ادامه داد: ما در پشت جبهه فعالیتهای زیادی را انجام میدادیم؛ کمکهای مردمی مثل غدا و پوشاک را جمعآوری و آنها را بستهبندی و برای رزمندگان ارسال میکردیم؛ زمانی که مشغول به کار شدم برای مناطق جنگی بصورت رایگان دارو تهیه میکردم.
این بانوی قزوینی افزود: در سال 63 به مدت 5 روز به آبادان رفتم و در آنجا با پرستاران در جابجایی مجروحین و مداوای آنها همکاری میکردم.
ساعتچی درباره نظر خانوادهاش نسبت به حضور وی در جبههها عنوان کرد: من و خانوادهام عاشق امام خمینی(ره) و انقلاب بودیم و خانوادهام هیچگاه سعی نکردند که مانع انجام فعالیتهای من شوند و من همیشه در راه اسلام با تمام وجود این فعالیتها را انجام میدادم.
وی درباره هدف خود را از حضور در عرصه کمکرسانی بیان کرد: تنها هدف من خدمت به اسلام و پیروزی آن بود و اگر بازهم به آن دوران برگردیم من همچنان با تمام وجود خدمت خواهم کرد.
این بانوی ایثارگر درباره حضور دیگر اعضای خانوادهاش در جبهههای دوران دفاع مقدس اظهار کرد: برادرم در آن زمان سرباز بود و در جبهه حضور داشت، حتی زمانی که پدرم نیز فوت کرد برادرم نتوانست در مراسمهای پدرم حضور داشته باشد و چند ماه بعد از فوت پدر به منزل بازگشت.
وی اضافه کرد: خواهرزاده، شوهرخواهر و 5 تا از پسرخالههایم نیز در مناطق جنگی حضور داشتند.
ساعتچی با اشاره به تلخ ترین خاطره خود در آن دوران ابراز کرد: تلخ ترین خاطره من مربوط به آن چند روزی است که در آبادان حضور داشتم؛ در آنجا که بودم مجروحی را آوردند که از قسمت نخاع به شدت مجروح شده بود و وضعیت بسیار وخیمی داشت.
وی ادامه داد: زمانی که ما وسایل را برای مداوای اولیه او آماده میکردیم؛ آن رزمنده در پیش چشمان من به شهادت رسید و این صحنه یکی از تلخترین خاطرات من است.
این بانوی قزوینی عنوان کرد: بزرگترین و شیرینترین لذتی که در زندگی تجربه کردم خدمت خالصانه و جانانهای بود که در آن زمان به مردم، وطنم و انقلابم داشتم.
وی بیان کرد: در آن دوران پدران و همسران مشکلی با حضور بانوان در پشت جبههها نداشتند، زیرا آنها نیز بر این امر معتقد بودند که حضور بانوان در این عرصه چقدر موثر است و میدانستند که زنان، مجاهدانی در پشت پردههای گمنامی هستند.
ساعتچی در پایان گفت: برای تمام جوانان این مرزوبوم آرزوی موفقیت میکنم و درخواستم از آنها این است که خون شهیدان را پایمال نکنند و راه آنان را ادامه دهند تا اسلام همیشه پیروز بماند.
انتهای پیام/3009
دیدگاه ها