۰۲/ربيع الآخر/۱۴۴۶

-

۱۴۰۳/۰۷/۱۴ شنبه

صبح قزوین قلم‌ها نباید جنگ را فراموش کنند
کد خبر: ۳۶۹۴۶۰ تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۷/۷ ساعت: ۱۲:۵۰ ↗ لینک کوتاه

یادداشت:

قلم‌ها نباید جنگ را فراموش کنند

محسن نجفی محقق و نویسنده کتاب در یادداشتی نوشت: جنگ که تمام شد، بعضی‌ها دست به قلم شدند تا روزهای حماسه و دلاوری‌های مردان مرد ایران زمین را به تصویر بکشند و مکتوب کنند و به دست نسل امروز و فردا بسپارند تا آنها بخوانند و از یادشان نرود که برای وجب به وجب خاک این سرزمین کهن، خون‌های فراوانی ریخته و خون دل‌های زیادی خورده شده است.

قلم‌ها نباید جنگ را فراموش کنند
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر پایگاه خبری تحلیلی «صبح قزوین»؛ جنگ که تمام شد، بعضی‌ها دست به قلم شدند تا روزهای حماسه و دلاوری‌‌های مردان مرد ایران زمین را به تصویر بکشند و مکتوب کنند و به دست نسل امروز و فردا بسپارند تا آنها بخوانند و از یادشان نرود که برای وجب به وجب خاک این سرزمین کهن، این شیعه خانه اهل بیت«ع»، خون‌‌های فراوانی ریخته شده و خون دل‌‌های زیادی خورده شده است.

تقریباً می‌‌توان گفت که در دهه هفتاد و هشتاد، آنگونه که باید و شاید نشر آثار مکتوب مربوط به زندگینامه شهداء و یا خاطرات مربوط به آن ایام درخشان و طلایی، دارای حجم وسیع و گستردگی زیادی نبود.

حوزه هنری در این عرصه بیشتر پیشگام بود، آن هم به برکت وجود اساتید مبرزی همچون استاد مرتضی سرهنگی، هدایت‌الله بهبودی، علیرضا کمری، رحیم مخدومی، محمدرضا بایرامی، احمد دهقان و نویسندگانی که گرد اینان در دفتر ادبیات و مقاومت حوزه جمع بودند و تبدیل به سردمداران عرصه ادبیات پایداری شده بودند.

در کنار حوزه هنری هم ناشرانی همچون شاهد، روایت فتح، صریر «وابسته به بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس» و بعضی ناشران خصوصی اقدام به نشر آثاری در این حوزه با قلم نویسندگانی همچون حمید حسام، گلعلی بابایی، حسین بهزاد و حمید داود آبادی می‌کردند که برای علاقه‌مندان این ادبیات بسیار جذاب هم بود.

اما از ابتدای دهه نود، به یکباره تولیدات مکتوب در این عرصه گستردگی و تحول عجیبی را به خود دید. شاید بتوان اثر فاخر و قابل تقدیر «دا» نوشته سرکار خانم سیده اعظم حسینی که نقل روایت‌‌های سرکار خانم سیده زهرا حسینی را به نگارش درآورده و تا سال 1402 بیش از 159 بار چاپ خورد و در بازار کتاب نشر پیدا کرد، تقریباً اولین اثر جذابی دانست که خیلی‌‌ها را به خودش کشاند.

عرصه مکتوبات ادبیات پایداری، مخصوصاً نگارش و نشر زندگینامه و شرح احوال آثار شهیدان، از آنجایی تحول جدی به خود دید که تأکیدات مکرر در مکرر مقام معظم رهبری را به دنبال داشت. با نگاهی به تاریخچه بیانات ایشان می‌‌توان به خوبی به این مسئله پی برد که اگر ایشان حامی جدی و پروپاقرص و محکم این حوزه و عرصه نبود، شاید خیلی‌‌ها سراغ چنین موضوعاتی نمی‌‌رفتند و امروز از گردش ۱۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومانی صنعت نشر و کتاب با قاطعیت می‌‌توان گفت که اینگونه آثار مکتوب نوشته شده بیشترین سهم را دارد به طوریکه رصد سبد خرید مخاطبین آثار مکتوب گواهی محکمی بر این مدعاست.

از دهه ۹۰ قالب‌‌های جدیدی در سبک روایت‌های مکتوب از زندگینامه و شرح احوال آثار شهدا رونق گرفته و باعث شد تا نسل جوان و نوجوان اقبال بیشتری به این موضوعات پیدا کنند که در جای خود آثار مثبت تربیتی فراوانی را از خود برجای گذاشت.

با وجود همه این نکات مثبت اما سوال اینجاست که چرا آنطور که باید و شاید تولیدات این عرصه هنوز گستردگی فراوانی ندارد و نتوانسته علی‌رغم تولید ۱۹ هزار عنوان تا به حال، خیلی‌های دیگری را که با این ادبیات غریبه‌‌اند را به خود جذب نماید؟ دو دلیل به اعتقاد نگارنده در این موضوع وجود دارد نخست عدم توجه به مبحث سوژه‌یابی و تحقیق و پژوهش و دوم نوع نگارش و قلم نویسنده.

متاسفانه آثار بسیار زیادی که در این عرصه تولید شده است، فاقد توجه نویسنده و مؤلف به این دو مبحث مهم بوده که سبب شده آثار بسیار ضعیف و بعضاً غیرقابل عرضه‌‌ای، مخصوصاً در استان‌‌ها مشاهده شود، از طرفی باعث شده که متأسفانه بسیاری از افراد در ظاهر علاقه‌مند اما بی‌ سواد و کم آگاه خود را نویسنده بنامند و به مانند دستگاه رونوشت برداری دائم به نگارش خاطرات اقدام کنند!، یعنی ارائه تصویری ناقص از آن روزگار!.

جالب اینجاست که این جماعت، گوش و چشم خود را بر روی نگارش صحیح و روش‌‌های اصولی و به روز نگارش بسته‌اند و در کارهای خود مطالبی را بازگو می‌‌کنند که اصلاً و ابداً نباید به جامعه عرضه شود و غصه‌دار تر اینکه تعداد کارهای آنان، اگر چه به اعداد بالا هم رسیده باشد، اما کو اثرگذاری و اقبال عمومی از کارهای آنان؟!. کو نفری که کارهای آنان را خوانده و بر کار آنان انگشت تأئید گذاشته باشد؟!.

القصه اینکه، نکات مهم در تولید آثار مکتوب در عرصه ادبیات پایداری، که در سطور بالا ذکر شد، اگر بدان توجه کافی نباشد، آثار خوبی منتشر نخواهد شد و در نهایت برگه‌‌های بی‌زبان کاغذ حرام می‌‌شوند و روندی غلط رواج می‌‌یابد که هر چیزی که دیگران گفتند باید چاپ و منتشر گردد!.

مخاطب امروزی عاشق قصه است، عاشق داستان است. جوان و نوجوان امروزی وقتی به آثار مکتوب خارجی مراجعه می‌کند جذب آن می‌شود، حتی اگر اثر ۸ جلدی همچون «هری پاتر» باشد که تا سال ۱۴۰۱ به عدد ۲۱۶ هزار نسخه رسیده است و اقبال و استقبال فراوانی هم در میان نوجوانان و کتابخوان‌ها دارد آن هم با سوژه‌ای غیرواقعی و کاملاً تخیلی!.

چرا باید همه آن ۱۹ هزار عنوان اثر مکتوب تولید شده در عرصه ادبیات پایداری مورد اقبال همگان قرار نگیرد؟. چرا بعضی‌‌ها و شاید خیلی‌‌ها فکر می‌کنند نویسندگی یعنی هر چه که طرف مقابل گفت، همان را بدون پردازش بر روی کاغذ آورد و انتظار هم داشت که نویسنده لقب بگیرند و کارهای آب دوغی شان! مورد اقبال هم قرار بگیرد؟.

سخن و حرف در این موضوع و مبحث بسیار است. علاوه بر ارائه هنرمندانه و داشتن نگاه در نویسندگی باید به مباحث دیگری همچون صفحه‌ آرایی و طرح جلد کتاب نیز دقت فراوان کرد که این دو موضوع نیز در جای خود بر جذابیت و گیرایی کتاب تاثیرگذار است.

طرح جلد کتب هم در قدم اول باعث جذب خواننده می‌‌شود و در قدم بعدی، وقتی مخاطب کتاب را در دست می‌ گیرد و به صفحات آن نگاه می‌‌کند، صفحه آرایی نظر او را جلب می‌ کند و سپس متن که در این عرصه بسیار مهم است.

حرف و سخن درباره این مبحث بسیار زیاد است و نگارنده امید آن دارد این مقال بعضی‌ها را سر عقل آورده تا دست از نشر کارهای ضعیف و بی‌فایده بردارند و کار را به اهلش بسپارند و بدانند که"هر کسی را بهر کاری ساختند".

یادداشتی به قلم محسن نجفی

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان