۲۱/ربيع الأول/۱۴۴۶

-

۱۴۰۳/۰۷/۰۳ سه‌شنبه

صبح قزوین پدرم پیش از تولدم به فیض شهادت رسید
کد خبر: ۳۶۹۴۳۶ تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۷/۳ ساعت: ۱۰:۱ ↗ لینک کوتاه

فرزند شهید در مصاحبه با صبح قزوین:

پدرم پیش از تولدم به فیض شهادت رسید

فرزند شهید گفت: پدرم در سن ۱۶ سالگی در «عملیات کربلای ۵» به فیض شهادت رسید و من تنها ثمره زندگی پدر و مادرم، پس از ۳۵ روز از شهادت پدرم به دنیا آمدم.

پدرم پیش از تولدم به فیض شهادت رسید
به گزارش خبرنگار حوزه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «صبح قزوین»، اطراف ما بسیارند فرزندانی که در حسرت دیدن پدرشان زندگی می‌کنند‌؛ همان پدری که آرمان مقدس دفاع از میهن و دین را بر دیدن فرزندش ترجیح داد.
 
زینب بابا، یکی از فرزندان شهدای استان قزوین است که در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «صبح قزوین» اظهار کرد: من تک‌فرزند شهید قدرت بابا، عمرم را بدون داشتن پدر گذرانده‌ام؛ پدری که در سن ۱۶ سالگی در «عملیات کربلای ۵» به فیض شهادت رسید و من و مادرم را تنها گذاشت.
 
وی افزود: با به دنیا آمدن من پس از ۳۵ روز از شهادت پدرم، زندگی برگ جدیدی را برای مادرم به ارمغان آورد و کام خانواده را از تلخی دور کرد.
 
فرزند شهید بابا عنوان کرد: من هیچ تصوری از پدرم نداشتم و در زمان کودکی هم به دلیل شرم و حیا که مبادا مادرم از نبود پدرم دلخور شود، سوالی از او نمی‌پرسیدم؛ اما بعدها که بعضی از رفتارها را از خود بروز می‌دادم، اطرافیان به من می‌گفتند که پدرت نیز همین گونه رفتار می‌کرده و من بسیار شباهت به او دارم.
 
این دختر شهید در ادامه گفت: روایت‌ها درباره پدرم این چنین بوده که فردی بسیار شوخ طبع، مردم‌دار و خانواده‌دوست بوده است. مادرم نیز بارها برایم تعریف کرده است که هیچگاه اخمی از او ندیده و با مردم مدارا می‌کرده است.
 
بابا تصریح کرد: پدرم وقتی که به صورت داوطلبانه عازم جبهه می‌شود، مادرم باردار بوده و تاکید داشته که در آن شرایط سخت ما را تنها نگذارد، اما پدرم با اصرارهای زیاد مادرم را راضی می‌کند و در نهایت بیان می‌کند که اگر نتوانستم در جبهه دوام بیاورم، برمی‌گردم‌؛ مادرم شرایط سختی را سپری کرده بود و به حمایت‌های پدرم نیاز داشته اما پدرم برای دفاع از میهن و دین به جبهه عازم شده بود.
 
وی تاکید کرد: چند روز قبل از اینکه شهادت پدرم را خبردار شویم، روستای دیال آباد شهدای بسیاری را برای تدفین می‌آوردند، مادرم تعریف می‌کرد که آن چند روز احساس عجیبی داشته و دگرگون بوده است تا اینکه دو روز بعد خبر شهادت پدرم را به مادرم می‌دهند.
 
فرزند شهید تاکید کرد: اینکه مادری با فرزندی که هنوز پا به دنیا نگذاشته تنها بماند و حمایت همسر خود را نداشته باشد، بسیار سخت است اما به گفته مادرم، دلخوشی آن روزگارانش تنها من بودم.
 
این دختر شهید بیان کرد: احساس دختر شهید بودن با تمامی احساسات متفاوت است، احساسی عجین شده با افتخار و تنهایی، غرور و دلتنگی و در نهایت ایثار و از خودگذشتگی. زمانی که به اهداف پدرم فکر می‌کنم که برای دفاع از این سرزمین جان خود را از دست داد، به خود می‌بالم که فرزند چنین پدری هستم.
 
بابا در ادامه گفت: دلتنگی و ناآرامی‌های خود را با گوش سپردن به سخنان پدر معنوی ایران، حضرت آیت الله خامنه‌ای مداوا می‌کنم. مطیع بودن اوامر ولی فقیه را از پدرم آموختم که در وصیت‌نامه‌اش بر این موضوع تاکید داشت.
 
وی افزود: امروزه دشمنان سعی می‌کنند از هر راهی که شده ارزش‌ها و آرمان‌های ما را برای نسل جدید بی‌معنی جلوه دهند اما ما باید با انجام کارهای فرهنگی و ماندگار از بروز این واقعه جلوگیری کنیم.
 
فرزند شهید اظهار کرد: مسئولیت ما فرزندان شهدا در برابر نشر ارزش‌های دفاع مقدس سنگین است، زیرا ما باید مبلغ آرمان‌های شهدا برای جامعه باشیم و حتی با حفظ و نشر آثار کوچک نیز می‌توانیم در این امر سهیم باشیم.
 
این فرزند شهید قزوینی در پایان عنوان کرد: زمانی که سن کمی داشتم معنی جمله «شهدا زنده هستند» را درک نمی‌کردم، با خود می‌گفتم که اگر آنان ما را می‌بینند پس چرا ما تا به حال قادر به دیدن آنان نیستیم تا اینکه یک شب در عالم رویا پدرم را با صورتی بسیار نورانی دیدم که با فاصله ایستاده بود و با نگاهش مواظب من بود، آن نگاه من را متوجه کرد که در تمامی لحظات پدرم حاضر و در کنار من است و من از او غافلم!
 
انتهای خبر/٣٠٠٠

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان