۱۳/ربيع الأول/۱۴۴۶

-

۱۴۰۳/۰۶/۲۶ دوشنبه

صبح قزوین قزوین، رنگین‌کمان اقوام ایران
کد خبر: ۳۶۹۲۳۹ نویسنده: نفیسه مهرداد تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۶/۱۷ ساعت: ۷:۴۴ ↗ لینک کوتاه

صبح قزوین گزارش می‌دهد؛

قزوین، رنگین‌کمان اقوام ایران

قزوین، استانی است مملو از اقوام ایرانی که در موقعیت‌های مختلف تاریخی به این خطه از کشورمان سفر کرده و در آنجا ساکن شدند.

قزوین، رنگین‌کمان اقوام ایران
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر پایگاه خبری تحلیلی «صبح قزوین»؛ قزوین، استانی است که مملو از اقوام ایرانی که موقعیت‌های مختلف تاریخی بدین سرزمین سفر کرده و در آنجا ساکن شدند، این سرزمین به دلیل داشتن موقعیت ژئوپلیتیکی و استراتژیکی در مسیر شاهراه غرب به شرق و جاده ابریشم در طی قرون متمادی، پیوسته خاستگاه فرهنگ، تمدن و زبان این مرز و بوم بوده است.
 
قزوین، سرزمینی با اقوام مختلف
 
به گفته تاریخ نگاران، قزوین در دوره‌های پیشین، از مراکز مهم تمدن پیشاتاریخ؛ شامل سرزمینی میان شهریار، جلگه ری و دشت قزوین بوده‌ و یکی از مهم‌ترین کانون‌های جمعیتی و تمدنی فلات مرکزی ایران به شمار می‌رفته است.

محمدحسن سلیمانی در گفتگو با خبرنگار فرهنگ و هنر «صبح قزوین» در خصوص پراکندگی قومیتی در استان قزوین اظهار کرد: در حال حاضر با اقوام گوناگون و متعددی در این سرزمین مواجه هستیم که در شرایط موجود، می‌توان آن‌ها را به اعتبار زبان، فرهنگ و وابستگی‌شان به قوم، ایل یا طایفه خاصی مشخص کرد.
 
وی افزود: در حالی که جزئیات مردم‌شناسی ساکنان اولیه سرزمین قزوین به‌درستی معلوم نیست و هنوز پازل تاریخی آن تکمیل نشده است، اما تا آنجا که می‌توان از میان منابع مختلف به‌دست آورد، شناخته شده‌ترین قومی که گمان می‌رود از حدود هزاره ششم قبل از میلاد تا دوره هخامنشیان کم و بیش در ناحیه قزوین می‌زیسته‌اند، «ماد»ها هستند.

 
وی ادامه داد: در دوران ساسانیان، موقعیت شهر قزوین به صورت دژ نظامی درآمد و استقرار نظامیان در این دژ، زمینه را برای مهاجرت به این سرزمین شدت بخشید، شهر قزوین در این دوره بنا به ملاحظه نظامی پیرامون دژ نظامی آن تاسیس شد؛ مؤلف «مرآت البلدان»، بانی قزوین را شاپور ابن اردشیر بابکان می‌داند که این شهر را جهت مقابله با حملات و سرکشی‌های دیلمیان یا دیالمه ساخته و «شاد شاپور» نامیده ‌است.
 
 
سلیمانی تاکید کرد: هر چند تصرف این سرزمین در نتیجه اشغال قلمرو بزرگ ایران در دوره ساسانیان توسط اعراب در دوره‌های مختلف، ترکیب جمعیتی و بافت و همگونی فرهنگی و اجتماعی قزوین را دستخوش تغییرات بنیادین کرد.
 
 
این قزوین پژوه گفت: پس از ورود اسلام، روند شهرسازی و گسترش بافت مسکونی در قزوین، شتابی دو چندان گرفت تا آن‌جا که در مدتی کوتاه به عنوان «باب الجنه» یا دروازه بهشت نامیده شد.
 
 
تاریخ‌شناس قزوین افزود: در ادامه این روند، موسی الهادی عباسی هنگامی که در سال 169 هجری عازم ری بود، چون به قزوین رسید، دستور داد برای اسکان جمعیت رو به فزونی اعراب در سرزمین قزوین، آن هم 140 سال پس از تصرف آن، شهری در نزدیکی شهر شاپوری قزوین بسازند.
 
وی بیان کرد: شهری که در ادامه گسترش بافت مسکونی شهر قزوین، آن‌گونه که حمداله مستوفی نوشته است داخل دیزج (محله دیمج کنونی) و جوسق قرار داشته و آن را شهرستانک می‌گفتند، هویت مرزی قزوین تا سده‌های اولیه اسلام (اول و دوم) ادامه پیدا کرد و تشدید شد؛ در پی افزوده شدن بخش‌ها و محله‌های تازه به شهر، تازه واردانی در آنها ساکن می‌شوند و بر همین اساس، بافت جمعیتی شهر قزوین به اقلیتی از ساکنان اولیه تات و اکثریت عرب تبدیل شده بود.
 
 
حمداله مستوفی در تاریخ گزیده، 31 خاندان یا آنگونه که او نوشته «قبایل» ساکن قزوین را در دو گروه عمده «السادات» و «العلماء الاکابر» نام برده که عبارتند از: افتخاریان، بازداران، برهانان، حنفیان، خالدیان، خلیلان، دبیران، رافعان، زاکانان، زبیریان، زادانیان، شیرزادیان، طاوسیان، عباسیان، غفاریان، فیلواکوشان «طایفه‌ای از دیلمیان»، قضویان، قراولان، قرایان، کرجیان، رانسیان، رکیاآن، ماکانان، مستوفیان «خاندان حمداله مستوفی»، مومنان، مختاریان، معافیان، مرزبانان، نیشابوریان و یولاتیموریان.
 
هجوم مغولان و قتل عام نیمی از قزوینیان
 
سلیمانی با اشاره به هجوم مغلولان به قزوین گفت: از سده پنجم هجری با قدرت گرفتن ترکان سلجوقی و ورود آنان به سرزمین‌های داخلی ایران، روند مهاجرت به سرزمین قزوین نیز دستخوش تغییر شد و این بار ترکان سلجوقی بودند که به منظور تسلط بر مناطق تازه فتح شده، تلاش کردند ترکیب جمعیتی آنها را با مهاجرت اقوام ترک تغییر دهند.
 
وی افزود: در این دوره، بسیاری از ساکنان سرزمین قزوین ناچار به فراگیری زبان ترکی شدند، اما این سلسله نتوانست بافت جمعیتی و ترکیب فرهنگی این منطقه را آنگونه که انتظار داشت تغییر دهد و سلاجقه در ادامه حکومت خود، فارسی را زبان رسمی و درباری قرار دادند.
 
این قزوین پژوه عنوان کرد: هجوم مغولان به سرزمین ایران در دوره خوارزمشاهیان، قزوین را دستخوش فجایع دردناک بسیاری کرد که قتل عام نزدیک به نیمی از ساکنان این شهر از آن جمله بود.
 
وی گفت: قزوین پس از خوارزمشاهیان نیز آبستن حوادث بسیار بود که لشکرکشی‌های مستمر هولاکوخان مغول برای فتح قلاع اسماعیلیه در الموت و برانداختن آنان، یکی از این رخدادها بود.
 
سلیمانی تاکید کرد: با انتقال پايتخت از تبريز بـه قزوين در اواسط سـلطنت شاه تهماسب «930-984 قمری» جمعيت اين شهر به يكباره دچار تحول شگرفی شد؛ چنان‌كه گروه‌های گوناگونی از دربار تبريز، ديوانيان، رؤسای لشكری، كشوری و قبايل منسوب به تركان مهاجر آناتولی، قفقاز و علمای شیعی از جبل‌العامل به قزوين آمده و در دارالسلطنه ساكن شدند.
 
وی ادامه می‌دهد: قزوین در طول تاريخ از جمله شهرهای مهاجرپذير سرزمین ايران بوده، به خصوص در دوران پايتختی كه در اين دوره با اضافه شدن گروه‌های جديد با فرهنگ‌، زبان، آداب و رسوم مختلف در ميان جمعيت بومی، تحولات خاصی در ساختار شهری اين دوره قزوين ايجاد شـد.
 
این کارشناس تاریخ قزوین اظهار کرد: از پيامدهای ورود عناصر جديد جمعيتی به قزوين، بخش‌بندی قومی و فرهنگی در محله‌های شهر بود؛ به طوری كه شهر به دو بخش شمالی و جنوبی ميـان تركان و تاجيكان ساكن اين شهر تقسيم شد.
 
وی افزود:  قسمت شمالی و شمال غربی، يعنی محله‌های درب‌كوشك و شيخ‌آباد و گوسفند ميدان و قملاق و ديمج، بيشتر جايگاه اتراك و نيـز توقفگاه امرا و درباريان و خدمه و مأمورين دربار صفويه بود كـه بـه مناسبت معاشرت و مراوده دائمی عموما به زبان تركی سخن می‌گفتند.
 
سلیمانی خاطرنشان کرد: در صورتی كه محله‌های شرقی و جنوبی و مركزی، يعنی پنبه‌ريسه، راه‌چمان، راه‌ری، خندق‌بار، مغلاوك، آخوند، سكه شريحان و خيابـان كـه كمتر با مأموران و درباريان تماس داشتند، عموما فارسی زبان بوده و تُركی نمی‌فهميدند.



ترکان، لرها و لک‌ها؛ اقوام قزوینی

این قزوین‌پژوه بیان کرد: به سبب تمايل نداشتن شاه عباس برای اسكان گروه‌های قبايـل تُرکان قزلباش در اصفهان، گروه‌هايی از آنان، به ویژه تركان، به صورت قبيله‌ای در قزوين و يا در اطراف آن ساكن شدند.
 
وی ادامه داد: استقرار این قبایل در اطراف قزوین و البته برخی تحولات جمعیتی دیگر در دوره قاجاریه، سبب تغییرات گسترده زبانی در مناطق جنوبی، غربی و شرقی این سرزمین شد؛ به گونه‌ای که امروز اکثریت ساکنان روستاهای این مناطق، تُرک زبان هستند.
 
سلیمانی اظهار کرد:علاوه بر این قبایل، اکرادها و شاهسون‌ها شامل طوایف و تيره‌های افشار، اينانلو، بغدادی، نيكی‌چی، نانکل، پاپایی، زرگر، دوقوزلی، سلدوز، قره قوينلو، بارجانلو و عبدالله از جمله دیگر ترکان ساکن مناطق جنوبی و شرقی قزوین هستند که در دوره‌های صفویه، افشاریه و قاجاریه به این سرزمین کوچانده شده‌اند.
 
این قزوین‌پژوه بیان کرد: ایلات و طوایف، کاکاوند، غیاثوند، سلخوری، جلیلوند، رشوند، باجلان، جلالوند، درویشوند، سلطانشاهی، کلهر، کرمانی، بهتویی، یمنی و ولی‌یاری از این دسته هستند.
 
وی افزود: هم‌چنان‌که در این دوره‌ها، گزارش‌های متعددی از کوچانده شدن عشایر و ایلات لُر و لک به این سرزمین در دست است که هم اکنون در شمار قابل توجهی از روستاهای مناطق شرقی، شمال‌غربی و غربی استان مستقر هستند.
 
ایلات مافی، چگینی «شامل تیره‌های: بهاریوند، بابایی، پیرمردوند، پاچناری، خرکانی، درویشوند، کل‌وند، گوگیر، گودرزوند، مال میر، میرخواند، مختاروند، نظامی‌وند و پيرقليوند» و مالمیر از جمله این عشایر و ایلات لُر و لک می‌باشند.



 
 زرگرها و مراغی‌ها، اقوام مهاجر قزوینی
 
سلیمانی اظهار کرد: از جمله دیگر اقوام مهاجر به قزوین در ادوار مختلف که البته مقطع زمانی مهاجرت آنان به این سرزمین به درستی مشخص نیست و زرگرها و مراغی‌ها هستند، زرگرها که در روستای به همین نام در شهرستان آبیک ساکن هستند خود را «رومانو» و اروپایی می‌دانند؛ گرچه مستندات مُتقنی برای اثبات ادعای خود ندارند.
 
وی ادامه داد: اما مراغی‌ها که به نظر می‌رسد در اوایل دوره اسلامی به قزوین مهاجرت کرده و در شماری از روستاهای الموت ساکن شده‌اند، مهمترین طایفه مراغی‌ها، «پرهیزکاری»ها هستند که زبان رایج در میان این طایفه بیشتر به زبان «تاتی» الموتی نزدیک است تا زبان خاص مراغیان.

مرکزیت تجاری سیاسی قزوین و تغییرات جمعیتی
 
این تاریخ‌شناس قزوینی بیان کرد: مهاجرت جمعیتی به قزوین، پس از دوره صفویه نیز در دوره‌های زندیه و افشاریه ادامه داشته، اما آن چنان نبوده که بتواند ترکیب جمعیت این سرزمین را دچار تحول نماید، این تحول را باید در دوره قاجاریه به ویژه از مقطع سلطنت ناصرالدین شاه جستجو کرد.
 
وی ادامه داد: اکنون خاندان‌های بسیاری را می‌توان در میان قزوینیان جستجو کرد که به دلایل مختلف از جمله در دوره قاجاریه به این شهر آمده و در آن ساکن شدند؛ خاندان‌های امینی، مجابی، شهیدی، صالحی، رضوی، یزدی، کرمانی، اصفهانی، تبریزی، خراسانی، شیرازی، گیلانی، زنجانی، زنجانچی، تهرانچی، کرمانشاهی، کرمانشاهانی، خمسه‌ای، نائینی، زواره‌ای، اردکانی، مرندی، همدانی، کاشانی، اردبیلی، ساوجی و... از آن جمله‌ هستند.
 
سلیمان در پایان گفت: گرچه خاندان‌های دیگری را چون سیدجوادی، دبیرسیاقی، شیخ‌الاسلامی، قافله‌باشی، تقوی و... را نیز می‌توان در این سیاهه قرار داد که آنان هم در دوره صفویه و از جبل‌العامل لبنان به قروین مهاجرت کردند و امروز در زمره خانواده‌های دیرینه قزوینی به شمار می‌آیند.

 قزوین رنگین‌کمانی از نژادهای مختلف است که هر یک از آن‌ها ویژگی‌های فرهنگی و زبانی خاص خود را دارند، موزه مردم شناسی قزوین در حمام تاریخی قجر یکی از مکان‌هایی است که در آن می‌توان با اقوام، آداب و رسوم و مشاغل قزوین آشنا شد.


مجتبی مهاجر مدیر اجرایی این موزه تاریخی در گفتگو با خبرنگار «صبح قزوین» اظهار کرد: گرمابه قجر به دستور شاه عباس دوم صفوی توسط «امیر گونه خان قاجار» ساخته شد، این حمام نخست «حمام شاه» نام داشته است و در دوره قاجار به دلیل آنکه معمار آن از خاندان قاجار بوده به حمام قجر تغییر نام یافت.

وی افزود: تاریخ احداث این حمام، بر اساس شعر موجود در کتیبه آن «صحت عافیت» با احتساب عدد ابجد، معادل سال ۱۰۵9 هجری قمری عنوان شده است.

مهاجر بیان کرد: حمام قجر از سال 1389 به موزه مردم‌شناسی تغییر کاربری یافته است و از سه بخش تالار اقوام، مشاغل و آیین‌ها تشکیل شده که به‌وسیله مجسمه‌هایی در اندازه‌های واقعی، زندگی روزمره مردم را نشان می‌دهند.

وی ادامه داد: در فضای سربینه گوشه‌هایی از زندگی اقوام ساکن قزوین مانند تات، مراغی، کرد، لر و ترک به معرض نمایش گذاشته است.

مدیراجرایی موزه مردم‌شناسی قجر گفت: تالار میاندر، آیین‌های سیزده بدر، پنجاه بدر و مراسم سوگواری امام حسین(ع) نمایش داده شده و در قسمت آخر نیز ۶ شغل حجامت، مکتب‌خانه‌داری، بارفروشی، آهنگری، تعزیه‌خوانی، دعانویسی و حلاجی مشاهده می‌شود.
 
مهاجر خاطرنشان کرد: برای ساخت مجسمه‌های مومی موزه دقت و ظرافت بسیاری به کار رفته است و لباس‌ آن‌ها در تاریخ اقوام سنتی ثبت شده‌اند، حتی مشاغل و آیین‌هایی که در این موزه به آن‌ها اشاره شده است، همگی کاملا موثق‌ و معتبر هستند.
 
وی افزود: نقش‌برجسته‌ای از مراسم آیینی پنجاه بدر در قزوین، مراسم انگورچینی، تابلوی مراسم ۱۲ محرم، زین اسب اولین شهردار قزوین، زین شتر مربوط به دوره قاجار، سنت شیرواره و پخت شیرینی خانگی در قزوین، دست‌فروشی با چرخ‌های دستی، کارگاه مسگری و سفیدگری ظروف مسی، لباس عروسی سنتی قزوینی، چنگ قائم‌ الزاویه دوره اسلامی، سماور برنجی متعلق به بلدیه قزوین، ظرف مسی حمل آب، ظرف روغن و... از جمله مواردی هستند که در این موزه به نمایش درآمده‌اند.

 
مدیراجرایی موزه مردم‌شناسی قجر اظهار کرد: سالانه بیش از 35 هزار نفر از این موزه و حمام تاریخی دیدن می‌کنند.
 
وی تاکید کرد: وجود اقوام مختلف در قزوین به عنوان یک ظرفیت برای برقراری تعاملات و ایجاد همبستگی میان شهروندان قزوین با دیگر استان‌ها است.
 
مهاجر در پایان گفت: زمانی که یک هموطن کُرد، یک لُر و تُرک به قزوین می‌آید و متوجه وجود قومیت خود در استان قزوین می‌شود، با این شهر اُخت گرفته و در آن احساس غریبگی نمی‌کند، شاید بتوان گفت رسالت واقعی این موزه علاوه بر شناساندن آداب و رسوم مردم قزوین، ایجاد همدلی و همبستگی میان اقوام ایرانی است.
 
به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر «صبح قزوین»، آنچه‌ در طول تاریخ خصوصا از دوره هخامنشیان بدین سو، سبب شد تا اقوام، ایلات و خاندان‌های مهاجر یا کوچانده شده به قزوین، در گذار پُر فراز و نشیب تاریخ همچنان در این سرزمین بمانند و نه تنها قزوین را موطن خود دانسته، بلکه به قزوینی بودن خود نیز ببالند، رواداری اجتماعی، حُسن همزیستی و میهمان‌نوازی مردمان این سرزمین بوده است.

سرزمینی که از گذشته‌های بسیار دور مرکز همگرایی اقوام ایرانی و آیین‌های توحیدی بوده و رواداری اجتماعی و میهمان‌نوازی مردمان آن باعث شده تا قزوین، همه اقوام ایرانی را در خود بپذیرد و به رغم تفاوت‌های اجتماعی و فرهنگی و گاه مذهبی، در نهایت همزیستی در کنار یکدیگر زندگی کنند، هم‌چنان‌که در 50سال اخیر و در نتیجه ایجاد شهرک‌های صنعتی و واحدهای تولیدی در استان، شاهد مهاجران بسیاری به‌ویژه از مناطق و استان‌های شمالی کشور به قزوین بوده و هستیم.
 
انتهای خبر/2001
 
 

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان