۱۶/ربيع الأول/۱۴۴۶

-

۱۴۰۳/۰۶/۲۹ پنج‌شنبه

صبح قزوین ماجرای کربلایی که امام رضا (ع) امضاء کرد
کد خبر: ۳۶۹۲۰۵ تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۶/۱۵ ساعت: ۱۰:۱۰ ↗ لینک کوتاه

روایتی از مداح قزوینی:

ماجرای کربلایی که امام رضا (ع) امضاء کرد

مداح اهل بیت (ع) در قزوین ماجرای سفر کربلایش که توسط امام هشتم امضاء شد را روایت می‌کند.

ماجرای کربلایی که امام رضا (ع) امضاء کرد
محمد غلامی یکی از مداحان به‌نام و برجسته استان قزوین در گفتگو با خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر پایگاه خبری تحلیلی «صبح قزوین» درباره آثار و برکات ثامن‌الحجج حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) و خواهر گران‌قدرشان حضرت فاطمه معصومه (س) با اشاره به نقل قولی از آیت‌الله عظمی حضرت بهجت (ره) اظهار کرد: این عالم ربانی فرمودند: هر زمان فرصتی پیدا کردید به زیارت امام رضا (ع) مشرف بشوید ولو اینکه به اندازه یک سلام در برابر ضریح مطهر باشد و باز گردید، شما متوجه نخواهید شد ولی مشکل و گرفتاری را از شما دور خواهد کرد.
 
مداح قزوینی افزود: ما باید بسیار قدردان باشیم که خداوند متعال این موهبت را به ما کرم کرده است و امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) در کشور ما قرار دارند.
 
این ذاکرالحسین ادامه داد: با توجه به اینکه بعضی از مسلمانان تعداد کم‌تری از امامان معصوم را قبول دارند اما شیعه ای که امام رضا (ع) را قبول داشته باشد نیز تمامی ائمه اطهار (ع) را قبول دارد و شیعه‌ عثنی عشر می‌باشد که این نیز از برکات بزرگ ضامن آهو است.
 
برات کربلا را از امام رضا (ع) گرفتم
 
این ذاکر درباره توسل خود به امام رضا (ع) اضافه کرد: سال 1379 بود و بعد از چندین سال نوکری هنوز به کربلای معلی مشرف نشده بودم تا اینکه ایام شهادت امام رضا (ع) همراه با کاروانی از قزوین به مشهد رفتیم و هر شب در حرم مطهر علی بن موسی الرضا (ع) پس از گذشت نیمه شب محفلی داشتیم و ذکر مصیبت می‌گرفتیم. در یکی از همان شب‌ها که جمعیت زیادی هم دور ما حلقه زده بود، خاطره‌ای از مرحوم امینی قزوینی که صاحب حسینیه امینی بود و در آنجا تعزیه برگزار می‌کرد تعریف کردم. 
 
غلامی افزود: خاطره چنان بود که یک سال برای برگزاری مجالس تعزیه، علمای آن روزگار پیشنهاد می‌دهند که به جای مراسم شبیه‌خوانی حضرت قاسم (ع)، تعزیه حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) را برگزار کنند که با آن پیشنهاد موافقت می‌شود. مرحوم میرزا هدایت الله ثقفی که تعزیه‌گردان بود تعریف می‌کرده است که دهه اول محرم تمام شده بود و من اسباب و وسایل تعزیه را جمع‌آوری کردم و در پسینه داخل خانه گذاشتم، به دلیل خستگی سریع به خواب رفتم و در عالم رویا دیدم که صدای گریه‌ای طنین‌انداز است و من هم دنبال این صدا می‌گردم، وارد پسینه که شدم نگاهم به نوجوانی افتاد که زانوان غم به بغل گرفته بود و رو به من گفت : «مگر کسی که یتیم است نباید اسمش گفته شود؟» میرزا هدایت الله ثقفی هراسان از خواب بیدار و متوجه می‌شود نوجوانی که در عالم رویا دیده حضرت قاسم (ع) بوده است، سراسیمه و گریان بر می‌خیزد و قصد می‌کند که به سمت آقای امینی رفته و ماجرا را بازگو کند، در میان راه میرزا ثقفی با مرحوم امینی رو در رو می‌شود و هر دو هم دیگر را به آغوش کشیده و صدای ناله و گریه سر می‌دهند و پس از بازگوی ماجرا برای یکدیگر متوجه می‌شوند که هر دو یک خواب مشابه را دیده‌اند، همان جا تصمیم می‌گیرند که فردا مجلس تعزیه حضرت قاسم (ع) را برگزار کنند.
 
 
وی در ادامه خاطره گفت: این ماجرا بین مردم سر و صدای عظیمی به وجود می‌آورد و در خانه‌ امینی که مکان تعزیه بود جمعیت زیادی گرد هم می‌آیند، هنگام شروع تعزیه ابر سیاهی بر میدان تعزیه سایه می‌اندازد و آسمان قصد بارش شدیدی را می‌کند، مرحوم میرزا هدایت الله در وسط جمعیت می‌ایستد و از مردم خواهش می‌کند که کسی از جایش به خاطر باران بلند نشود که من میخواهم خود را محک بزنم، سپس رو به آسمان می‌کند و می‌گوید: خدایا! اگر این خوابی که ما دیدیم درست است این ابر نبارد تا تعزیه تمام شود. به اذن خداوند متعال ابر کنار رفته و بارش قطع می‌شود و تعزیه ادامه پیدا می‌کند اما با پایان مجلس تعزیه، ابر بر می‌گردد و به کسی مجال نمی‌دهد که به زیر سایه بان بروند و بارشی بی‌سابقه صورت می‌گیرد.
 
 
مداح اهل بیت در ادامه افزود: خاطره را که به پایان رساندم سر به سمت گنبد زیبای علی بن موسی الرضا (ع) گرفتم و گفتم: یا امام رضا (ع)! من هم می‌خواهم امشب خودم را بین این همه جمعیت محک بزنم، اگر نوکری من را قبول داری پس وقتی برگشتم قزوین، برم کربلا. آن مجلس و آن شب گذشت و ما برگشتیم قزوین، چند روز بعد از برگشت به من زنگ زدند و گفتند: «میای بریم کربلا»؟ و آنجا برات کربلای من توسط امام رضا (ع) امضا شد و تا آخر عمر مدیون این لطف و کرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) هستم.
 
انتهای خبر/3000

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان