به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «صبح قزوین»، روز دانشجو بهانهای شد تا دقایقی پای صحبتهای شیرین زوج دانشجو در قزوین بنشینیم تا از فراز و نشیب زندگیشان برایمان بگویند.
امیرحسین قنبرزاده دانشجو ترم هفت رشته حقوق دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) استان قزوین، متولد ۲۶ دی ماه ۱۳۸۰ در کرج است. زهرا کشاورز دانشجو ترم هفت جامعه شناسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) استان قزوین متولد ۲۴ تیرماه ۱۳۸۱در قزوین است. هر دو دانشجو با کنکور انسانی در سال ۱۳۹۹ وارد دانشگاه شدهاند. سه ترم اول تحصیلشان به دلیل کرونا مجازی بود و ترم چهار وارد فضای دانشگاه شدند که پس از اولین دیدار؛ جرقه آشنایی این دو زده شد.
امیرحسین قنبرزاده دانشجو ترم هفت رشته حقوق دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) استان قزوین در گفتگو با خبرنگار علم و فناوری پایگاه خبری تحلیلی «صبح قزوین»، در رابطه با نحوه آشنایی وی و همسرش؛ بیان کرد: من در حال و هوای متاهلی نبودم و علاقهای به ازدواج نداشتم که یک روز به صورت اتفاقی خانم را در محیط دانشگاه دیدم و پیگیری کردم که در کدام کلاس و رشته تحصیل میکند که اگر امکان داشته باشد باب ارتباط را باز کنم.
وی افزود: با توجه به تقدیراتی که برای ما در نظر گرفته شده بود، یکی از دوستان قدیمی بنده که از مدتها قبل آشنا بودیم در کلاس همسرم بود و من از طریق دوستم باب ارتباط را باز کردم و به دلیل ترس از شناخته شدن، «نه» شنیدن و انگشتنما شدن علاقهای به حضوری صحبت کردن نداشتم و به همین خاطر یک راهی در فضای مجازی پیدا کردم و به صورت مجازی مستقیماً قضیه را برای همسرم بازگو کردم.
قنبرزاده با اشاره به رفتار همسرشان در جواب خواستگاری گفت: طبق طبیعتی که خانمها دارند، همسرم در اولین گفتگو مقابله کرد و موضع گرفت که بلاخره با اصرار مداوم از طرف من و مقاومت و انکار همسرم؛ اجازه گرفتیم که حضوری صحبت کنیم که اگر نشد هم چیزی ته دلمان باقی نماند و حسرت تلاش نکردن را نخوریم.
این دانشجو در ادامه بیان نحوه آشنایی اضافه کرد: بلاخره مقدر شد و من رفتم و همسرم را از نزدیک دیدم و آرام آرام قضیه را به طور کامل و روشن بیان کردم و همسرم هم با تردید قبول کردند، البته من و همسرم پس از سه ترم که آموزش به صورت مجازی برگزار شد وارد دانشگاه شدیم و در ترم چهار این جرقه صورت گرفت.
برای ازدواج ساده با خانواده چالش داشتیم
دانشجوی ترم هفت رشته حقوق دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) در ادامه این مصاحبه اظهار کرد: خیلی عجیب است که یک ماه از آشنایی من و همسرم طول کشید و پس از مراسمات اصلی، خطبه صیغه صورت گرفت. از آنجایی که ما علاقهای به مراسم عروسی و تشریفات آنچنانی نداشتیم تن به گرفتن عروسی ندادیم. با مخالفت شدید خانوادهها مواجه شدیم اما با تلاش من و همسرم این مخالفتها را به مرور کاهش دادیم تا شروع زندگیمان باب میل خودمان باشد و این موضوع در خانوادهها خیلی جالب است که «شاه میبخشد و وزیر نمیبخشد!».
زندگی مشترک را با یک سفر کربلا آغاز کردیم
قنبرزاده تاکید کرد: من و همسرم از ابتدا علاقهای به تجملات نداشتیم البته در اوایل همسرم کمی مقاومت کرد اما خوشبختانه درک همسرم بسیار بالا بود و روحیات وی با من سازگاری داشت. من و همسرم کربلا معلی را به عروسی ترجیح دادیم و علاقه داشتیم شروع زندگی مشترکمان با این سفر آغاز شود. من از ابتدا میخواستم شروع زندگیم مقدس باشد و اصلاً به دنبال زندگی تجملاتی نبودیم.
زهرا کشاورز همسر قنبرزاده در پاسخ به سوالی که در باب سختگیری خانوادهاش در مراسمات عروسی بود مطرح کرد: مسلما خانواده عروس بیشتر مایل به عروسی گرفتن فرزندشان خصوصاً تک فرزند هستند. در خانواده من مادرم بیشتر از بقیه اعضا مخالف این تصمیم من و همسرم بود. پدرم به اندازه من علاقه به مراسمات عروسی نداشت و من از طریق ایشان وارد شدم تا با مادرم صحبت کند و من هم نمیخواستم بیاحترامی کنم و ناراحتی را در بین خانواده بیندازم و دوست داشتم رضایت دلی در همه خانوادهام به وجود بیاید.
با لباس سفید در بینالحرمین عروس شدم
وی ادامه داد: در رابطه با عروسی باید بگویم من با لباس سفید در بینالحرمین عروس شدم و برای اینکه این شادی را با بقیه سهیم شوم عکسم را برای خانواده فرستادم و پس از برگشت از این سفر به جای عروسی پرتجملات در کنار جمع خانواده به یک شام در منزل بسنده کردیم. ولی من در ابتدا در دوران مجردی بسیار به عروسی مجلل علاقه داشتم و پس از ازدواج با همسرم به این نتیجه رسیدم که حرف همسرم درست است و گرفتن عروسی هیچ تاثیری در زندگی ندارد.
دانشجو ترم هفت رشته جامعه شناسی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) با اشاره به خوابی که در دوران ازدواج دیده است ، تاکید کرد: در یکی از شبهایی که حس مخالفت عروسی نگرفتن در من وجود داشت هنگام نماز صبح از خدا خواستم تا اگر این ماجرا به صلاح من نیست یا اشتباه میکنم و به فرهنگ غلط دامن میزنم، راهی یا نشانهای را به من نشان دهد تا من را از این تصمیم منصرف کند. در همان هنگام بعد از نماز صبح خوابی را دیدم که بسیار برایم جالب بود. من با لباس سفید در بینالحرمین عروس شده بودم، در همان هنگام آقایی به سوی من آمد و گفت عروسی شما باید در همین جا باشد و این تقدیر برای شما نوشته شده است.
مهریهام را بخشیدم
کشاورز در رابطه با زندگی ساده اذعان کرد: شروع زندگی من و همسرم در تابستان سال ۱۴۰۰ در بین الحرمین آغاز شد. من در همه مسائل ازدواج، ساده و آسان گرفتم از جهیزیه و مهریه گرفته تا بقیه مسائل، در رابطه با مهریه باید بگویم که در مراسم خواستگاری خواسته پدرم مهریه بالای ۱۰۰ سکه بود حرف پدرم این بود که اگر در این مورد حرفش را گوش نکنیم اجازه به این ازدواج نمیدهد ولی با صحبتهایی که با همسرم داشتیم به این نتیجه رسیدیم که در این مرحله برای رضایت طرفین تن به این حرف دهیم اما در دوران عقد من در همان محضر مهریهام را به همسرم در حضور جمع بخشیدم.
وی در ادامه گفت: خوشبختانه تا امروز موانع و مشکلات سختی بر سر مسیر زندگی مشترکمان قرار نگرفته است و ساده گرفتن هر چیزی قطعاً کمک شایانی به هر فرد در زندگی میکند خصوصا که این زندگی مشترک باشد. من و همسرم با توکل بر خدا مرحله به مرحله از زندگیمان را سپری میکنیم و تنها دغدغهام در این مرحله موفقیت همسرم در آزمون قضاوت است که به امید خدا قبول شوند.
قنبرزاده در ادامه به برخی سختیهای دوران دانشجویی اشاره کرد و گفت: تابستان سال قبل کمی سر خوابگاه متاهلی به مشکل برخوردیم که همسرم قزوین بودند و خوابگاه هم به بنده تعلق نمیگرفت و رفت و آمد برای من و همسرم سخت میشد ولی خدا را شاکر هستم که این مسائل هم حل شد؛ لذا مدیریت زندگی در برهه زمانهای مختلف یکسان نیست قطعاً در هر برههای و یک زمانی مدیریت سخت میشود ولی با تلاش و ایمان میتوان مشکلات را مدیریت کرد.
در ادامه مصاحبه از زوجین پرسیده شد که آیا بعد از ازدواج به فکر ترک تحصیل افتادند یا خیر که خانم کشاورز در پاسخ افزود: به ترک تحصیل فکر نکردم اما در اوایل ازدواج هدف شغلی خودم را تا حدودی کاهش دادم و هدف همسرم را مهمتر و اولویتدارتر دانستم، چون اگر من کار هم نکنم زندگیم میچرخد چه بسا بهتر هم باشد و علاقه دارم بیشتر در مسائل خانهداری در کنار همسرم باشم و سعی میکنم همسرم را بیشتر درک کنم و در موفقیتش تاثیرگذار باشم تا وی بتواند آینده شغلی مناسبی داشته باشد.
شیرینی تلاقی زندگی دانشجویی و زندگی متاهلی
قنبرزاده در رابطه با درآمد شغلی خود در دوران دانشجویی اذعان کرد: به دلیل دانشگاه رفتن، بین درس و شغل من فاصله افتاده است و سختی رشتهام فرصت کار کردن را به من نمیدهد. در دوران دانشجویی من و همسرم کسب درآمدی نداریم و با توجه به شغل آزاد پدرم پس از اتمام درسم میتوانم نزدش مشغول به کار شوم. و هم اکنون با توجه به دانشجو بودنمان مشکل مالی و خرج و مخارج آنچنانی نداریم، دانشگاه هم تسهیلات ارائه میدهد و هم در زمینههای مختلف به دانشجو خصوصا دانشجو متاهل کمک میکند.
کشاورز با بیان اینکه هر شروعی معایب و مزایای خود را دارد، بیان کرد: ازدواج مسئولیت دارد خصوصاً در دوران دانشجویی که شاید مسائلی را در رابطه با درس خواندن ایجاد کند. در دوران نامزدی مسئولیت به تبع کمتر از زندگی مشترک است و تمام این مراحل به درک زوجین بستگی دارد. درست است که هر کاری عیبهای خودش را دارد اما با مدیریت و درک مشترک در زندگی میتوان به راحتی آنها را از سر راه کنار زد.
این زوج دانشجو با اشاره به فضای دانشگاهی برای ازدواج، ابراز کردند: نکته اول این است که فضای دانشگاهی فرصت مناسبی برای ازدواج را فراهم میسازد. در این محیط به راحتی میتوان رفتار و شخصیت فرد را سنجید و درباره آن تحقیق کرد و به نظرم بهترین فضا برای ازدواج دانشگاه است و افرادی که شرایط ازدواج را دارند بهترین اقدام برای آنها در همین فضا مهیا شده است.
جامعه نگاه درستی به ازدواج دانشجویی ندارد
قنبرزاده در ادامه مطرح کرد: موضعگیری اجتماعی هم از طرف خانواده و اقوام هم از طرف دانشجویان کمی اذیت کننده است و امروزه تفکر و عرف این است که ازدواج در سنین من و همسرم بسیار زود و غیرقابل کنترل است. شاید بتوان معایب این نوع ازدواجها را در همین مسائل هم دانست. در ابتدا وقتی موضوع ازدواجم را برای خانواده بیان کردم آنها به صورت سفت و سخت مقاومت کردند و اصلاً راضی به این ازدواج نبودند و اصرار داشتند اول تحصیلم تمام شود و پس از سربازی و کار سراغ آن بروم.
همسر قنبرزاده در ادامه مباحث تاکید کرد: بلوغ فکری بانوان بهالتبع از آقایان جلوتر است و سن ازدواج آنها هم کمتر است و همین مسئله باعث شده بود خانوادهام به اندازه خانواده همسرم در مسئله ازدواج سخت نگیرند و خیلی بر روی سن ازدواج من تاکید نداشتند اما در رابطه با سن کم همسرم، خانواده ابتدا مخالفت داشتند و پس از شناختها درباره همسرم به این نکته رسیدند که این فرد مناسب زندگی مشترک است.
همسرم عامل انگیزه پیشرفتم است
وی گفت: من در ابتدای ورود به دانشگاه اصلاً به مسئله ازدواج فکر نکردم و پس از ماجراهایی قسمت شد تا سرنوشت من و همسرم به هم گره بخورد. همسرم در طول زندگیمان به شدت به من انگیزه و روحیه میدهد و حتی بنده را تشویق به کتاب و درس خواندن میکند. من در ابتدای دانشجو شدنم به این رشته علاقه نداشتم اما با صحبتها و حمایتهای همه جانبه همسرم برای ادامه تحصیل امید و انگیزه گرفتم.
قنبرزاده در رابطه با نقش همسر خود در این دوران اظهار کرد: از ابتدای تحصیل من فردی بودم که درسم خوب بود اما میتوانم بگویم آنچنان که باید درس نمیخواندم و این موضوع را جدی نمیگرفتم اما پس از ازدواج به این نتیجه رسیدم که درسم میتواند آینده شغلیم را رقم بزند و موفقیتم باعث خوشبختی همسرم و زندگی مشترکمان میشود.
وی در رابطه با تاثیر فرهنگ و باور غلط و مسئله مالی در ازدواج نسل جوان افزود: فرهنگ و باور غلط و مسئله مالی دو لبه یک شمشیر است. تلاش و پشتکار جوانان امروزه به نظرم کاهش پیدا کرده است و اکثراً میزدوست شدهاند یعنی علاقه دارند فقط پشت میز بنشینند و کار آسان داشته باشند. هر دو مورد تاثیر زیادی در این موضوع دارد اما به نظر من موضوع باور غلط بسیار تاثیرگذارتر است بسیاری از خانوادهها و حتی افراد همه چیز را سخت میگیرند و آنقدر به فکر زندگی تجملاتی و ... هستند که باعث میشود نتوانند در این حوزه رو به جلو حرکت کنند.
قنبرزاده در پایان این مصاحبه بیان کرد: ازدواج دانشجویی خصوصاً ازدواج ساده بسیار در زندگی مفید ، موثر و مطلوب است. به جرات میتوانم بگویم که خداوند در امر خیر بسیار به بندهاش کمک میکند و به صورتی کارها را ردیف میکند که به عظمت این امر خیر پی میبریم. من و همسرم در زندگی مشترکمان از این نعمت خداوند بسیار بهرهمند شدهایم.
این زوج دانشجو در پایان با تاکید بر تشکیل زندگی در سنین دانشجویی بیان کردند: به تمامی دانشجویان و نسل جوان کشور توصیه میکنیم که در این امر هم به خود و هم خانوادههایشان سخت نگیرند و همه چیز را آسان بگیرند تا زندگی هم برای آنها آسان بگذرد.
انتهای خبر/۲۰۰۵
دیدگاه ها