۱۶/شوّال/۱۴۴۵

-

۱۴۰۳/۰۲/۰۶ پنجشنبه

صبح قزوین پدرم زمان مرگ خود را می دانست/ ارتباط آیت الله قاضی با ایشان به صورت تلقینی بود
کد خبر: ۳۵۹۴۸ تاریخ انتشار: // ساعت: : ↗ لینک کوتاه

فرزند آیت الله الهی:

پدرم زمان مرگ خود را می دانست/ ارتباط آیت الله قاضی با ایشان به صورت تلقینی بود

فرزند آیت الله الهی در همایش "پیر عشق" گفت: ایشان زمان مرگ خود را می دانست و خود تدارکات قبل از مرگش را فراهم کرده بعد فوت کرد.

پدرم زمان مرگ خود را می دانست/ ارتباط آیت الله قاضی با ایشان به صورت تلقینی بود
  حضرن آیت‌الله «سید محمد حسن طباطبایی» برادرعلامه محمد حسین طباطبایی، از عرفای کبیر و تاریخ معاصر شیعیان بود.
ایشان به سبب تشابه اسمی با علامه طباطبایی وی را تنها با پیشوند شهرتشان «آیت‌الله الهی» می‌خوانند واگرچه برخلاف برادرشان علامه طباطبایی بین عوام از شهرت کمتری برخوردارند اما خواص و اهل معرفت این روحانی بزرگوار را به‌عنوان عارفی شاخص و صاحب کرامت شناخته می‌شناختند.
در همایشی که به مناسبت بزرگداشت علامه طباطبایی برگزار شده، فرزند بزرگوار آیت‌الله الهی نیز شرکت جسته و طی سخنانی به شرح برخی از اوصاف و احوال ایشان پرداخت.
فرزند آیت الله الهی ضمن اشاره به احوال و روحیات ایشان در توصیف سبک زندگی آیت‌الله الهی گفت: ایشان شب ها بلند می شدند و یک چایی برای خودشان درست میکردند، بعد شروع به نماز خواندن می کردند.
او در شب ها حال عجیبی داشت و علاوه بر آن اکثرا در حال توسل بود.
وی افزود: من با وجود اینکه سنم کم بود اما متوجه می شدم که ایشان جواب سوالاتشان را از مردم رهگذر اخذ می کرد بعدها فهمیدیم که توجه کامل ایشان این بود که عمده جواب سوالاتش را از مردم می فهمید.
ایشان در ادامه سخنان خود خاطر نشان کرد: در اواخر عمرش بیمار شد و ما بعد از فوت ایشان فهمیدیم که ایشان زمان مرگ خود را می دانسته و خود تدارکات قبل از مرگش را فراهم کرده بود و جزئیات کارش را برای فرزندان توضیح داده بود و روز فوتش هم همه را جمع کرد بعد فوت کرد.
وی از آرزوی همیشگی آیت الله محمد حسن الهی گفت: پدر من یک آرزویی داشت و همیشه می گفت:" آرزو داشتم تا طبع شعری داشته باشم و تعریف و مدحی برای امام زمان بگویم" و هنگامی که این را می گفت چشمانش پر از اشک می شد.
الهی یادآورشد: برای حضرت اباعبدالله هر هفته ما روضه هایی می رفتیم و هر ماه خودمان روضه خوانی داشتیم.
الآن هم این رسم ادامه دارد خانواده ما در خدمت اباعبدالله است و این را نمی شود فراموش کرد.
وی درباره رفتار و اخلاق آیت الله الهی بیان کرد: ایشان وقتی فوت کرد من 30 سال داشتم یعنی 30 سال با این آقا زندگی کردم و در رابطه پدر و پسری با هم رفیق بودیم با هم به پیاده روی، گردش و مسافرت می رفتیم و در تمام این مدت من یک اخم از ایشان ندیدم همیشه اشتباهتمان را با دلیل و نقد بر ما آشکار می کرد.
زندگی ما در رفاه نبود و مشکلاتی داشتیم اما ایشان برای مشکلات هم یک اخم بر چهره شان نمایان نمی شد.
تمام اعضای خانواده به ایشان علاقه مند بودند به خاطر خضوع و خشوعی که در رفتار با ما داشتند و در بین اهالی شهر هم من یک کسی را ندیدم که از ایشان رنجیده باشد.
فرزند آیت محمد حسن الله الهی تصریح کرد: افرادی که برای امور معنوی به ایشان مراجعه می کردند ایشان هموار مراقبت و محاسبه را توصیه می کرد و می گفت کلید سیر و سلوک و رسیدن به خدا همین است شما خودتان به حساب خودتان برسید قبل از اینکه ملائکه خداوند به حسابتان برسند و برای همه کسانی که برای امور دنیوی به ایشان مراجعه می کردند معمولا به آن ها صبر را توصیه می کرد و خودش هم الگوی صبر بود.
هیچ گاه دلتنگی یا شکایت از روزگار برای ایشان معنا نداشت.
وی بهترین خاطره از پدرش را اینطور عنوان کرد: زندگی بزرگان از اول تا آخر همه اش خاطره است .
اما ایشان یک آدم شوخ طبعی بود و معمولا با مزاح و شوخ طبعی با آدم روبرو می شد.
در دوم فروردین ماه سال 1342 بعد از اتفاقی که در مدرسه فیضه قم افتاد درمدرسه طالبینی تبریز تظاهراتی براه افتاد که با درگیری تشکیلات امنیتی شاه دو نفر شهید شدند و تظاهرات را سرکوب کردند و همه متواری شدند من هم در این تظاهرات شرکت داشتم اما بدلیل اینکه تحت تعقیب بودم مجبور شدم پنهان شوم تا اوضاع آرام گیرد هنگامی که برگشتم به خانه ساعت 4 عصر بود و دیدم که پدر نگران اند و جریان را برایشان توضیح دادم و ایشان به جای اینکه از من خورده بگیرند به شوخی به من گفتند که از جهاد فرار کردی.
من هم گفتم که همه فرارکردند من هم فرار کردم.
الهی افزود: من از همان آغاز جزء نهضتی ها بودم و الآن هم هستم آیت الله الهی برای نهضت علما از اول تا آخر مرا تحت نظر داشت و دستوراتش را خودش بمن میداد با اینکه من پسر خواهر شهید محراب آیت الله قاضی هستم با ایشان هم همکاری داشتم ولی تمام مسائل و هدایت من از آقای الهی است.
وی تأکید کرد: ما در اوایل متوجه نبودیم اما بعدها فهمدیم که ایشان در حال حیاط آقای قاضی هم حضورا هم غایبا با ایشان در ارتباط بودند.
یک نامه ای از لابه لای نامه ها آقای الهی پیدا شد که و مشخص شد که این دست خط آقا سید علی قاضی است و در آن نوشته شده : به دلیل اینکه یک نفر همراه من است و نوشته های مرا می خواند الآن جواب آن سوالتان را نمی توانم بدهم و این را حضورا بهتان القا می کنم.
در حالی که آقای قاضی در نجف بودند و آقای الهی در تبریز.
الهی گفت : حتی بعد از فوت آیت الله قاضی این ارتباط برقرار بود.
در یادداشت های ایشان می خوانیم که من در تاریخ فلان آقای قاضی را ملاقات کردم و عرض کردم رمزی که بین منو شما وجود داشته  دادم به آقای حسن زاده آملی اگر جسارتی کرده باشم چه می کنیدٰ، ایشان فرمودند اشکالی ندارد پس بفرمایید فلان کار را هم بکند.
وی خاطر نشان کرد: هم آقای طباطبایی هم آقای الهی با اینکه اساتید گرانقدری همچون مرحوم کمپانی، مرحوم نائینی و مرحوم اصفهانی را داشتند اما هر می گفتند که ما هر چه داریم از آقای قاضی داریم.
الهی درباره دیدگاه برخی مردم بر اینکه علما از جامعه و مردم کناره گیری می کنند گفت: شاگردان آقای طباطبایی اکثرا سران انقلاب هستند، آقای بهشتی، مطهری و مفتح و دیگر و اینها افکارشان افکار اجتماعی است.
اما برداشت عوام الناس بر اینکه علما از مردم کناره گیری می کنند اشتباه است منتها بستر آماده نیست.
هنگامی که من با حکومت ستمشاهی مبارزه می کردم آقای طباطبایی و قاضی هر دو زنده بودند اما هیچ وقت منع نکردند.
من بارها زندانی شدم و به زندان رفتم اما هیچ وقت منع نکردند.
کتاب هایی که این ها نوشته اند همه برای جامعه است چطور می شود گفت مه اینها درویش مسلک هستند.
مبارزه با فقر مادی هیچ فرقی با مبارزه با فقر علمی نداردو آیت الله طباطبایی فقر علمی را از میان برداشته اند.
وی در پایان اظهار کرد: برای جمهوری اسلامی زحمات زیادی کشیده شده است.
این جمهوری اسلامی نتیجه خود 11 معصوم و تعداد بسیاری شهید بی گناه است و زحمات و مصیبت هایی که علما برای این جمهوری اسلامی کشیده اند بسیار است.
اگر بخواهید راه اینها را ادامه بدهید باید دقیقا در مسیر همان هایی که این راه را رفته اند قدم بگذارید نه از راه های وارداتی و دست ساز بشر.
راه آن ها راه اولیا و علما خداوند و راه پیامبران است.
انتهای پیام/8002/خ

دیدگاه ها

اخبار استان قزوین
اخبار ایران و جهان